همشهری آنلاین - مریم باقرپور: مردم و امدادگران به سرعت خودشان را به وحیدیه رساندند. «علی کازرونی» یکی از امدادگران آن روزها درباره انفجار موشک در وحیدیه تعریف کرده «: بر اثر اصابت موشکهای عراقی تعدادی از واحدهای مسکونی تخریب شده و ابری از دود وغبار محل حادثه را فرا گرفته بود. خیلی زود کار جست و جو را شروع کردیم.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
روایتهای این حادثه تلخ و شیرین است. چونامید به زنده ماندن افراد زیر آوار خیلی کم بود اما هنگام جست وجو آقای هولاکویی یکی دیگر از امدادگران جوان صدایی شنید،برای همین با احتیاط بیشتری آوارها را برمی داشت. ناگهان با پسربچه ١١سالهای روبرو شد که بر اثر شدت موج انفجار میان آسمان و زمین گیر کرده و مثل یک عکس و شبیه یک تابلوی نقاشی به دیوار چسبیده بود. حدود یکساعتونیم طول کشید تا بچه که بعدها مشخص شد نامش مهدی است ازمیان آوار بیرون آورده شود. البته به غیر از مهدی، پدربزرگ، خواهر و داییاش هم آنجا بودند که با راهنماییهایش آنها هم نجات یافتند.
بخش تلخ ماجرای موشک باران وحیدیه در چند خانه آنطرفتر از پسربچه رخ داد. چون در یکی از این خانهها مراسم عروسی برپا بود و همین مسأله باعث شد تعداد شهدا و مجروحان این حمله موشکی بیشتر شود. بر اساس آمارها در اثر اصابت این موشک با محدوده مسکونی وحیدیه، ۳۷ نفر از اهالی شهید و ۱۱۴ نفر زخمی شدند. این عکس از آن روز وحیدیه ثبت شده است.
نظر شما