مهاجرت و بحث هویت
«زاد بوم» فیلم تازه ابوالحسن داودی براساس فیلمنامهای از خود او و فرید مصطفوی ساخته شده است. عزتالله انتظامی، بهرام رادان، پگاه آهنگرانی، رویا تیموریان، مسعود رایگان، هوشنگ توکلی و مهدی سلوکی، بازیگران فیلم هستند. قصه فیلم در باره زن و شوهری است که فرزندانشان در خارج از کشور زندگی میکنند. مرد، معلول است و زن که محقق زیستشناسی است، در حال تحقیق در باره یک گونه کمیاب از لاکپشتهاست. طرح اولیه فیلم (با نام «لاکپشتها») متعلق به رضا میرکریمی است. صحنههای فیلم در تهران و قشم فیلمبرداری و بخشهایی از آن- که مربوط به زندگی فرزندان این زوج میشود- در دبی و آلمان گرفته شده است. «تقاطع» آخرین فیلم داودی، دو سال قبل به روی پرده سینماها رفت و با استقبال تماشاگران و منتقدان روبهرو شد. او در گفتوگو با دوچرخه در باره زادبوم و مسائل آن صحبت میکند.
- چرا این سوژه؟ چرا لاکپشتها؟ چرا فرزندانی که در خارج از کشور زندگی میکنند؟
چرا که نه؟ واقعیت این است که بعضی سوژهها به نظر یک فیلمساز جذابتر از بقیه به نظر میرسند و آدم احساس میکند دوست دارد آن را بسازد. یکی از چیزهایی که سالهاست سعی کردهام رعایت کنم، این است که نه از روی دست خودم تکرار کردهام و نه سوژههای انتخابیام، برای امرارمعاش بودهاند. همیشه آن چیزی که قرار است ساخته بشود، در وهله اول باید برای خودم جذابیت داشته باشد و یا اینکه در خودش چیزهایی داشته باشد که من دلیل خوبی برای انجام آن داشته باشم. انتخاب این سوژه، بیشتر به این دلیل بود که سالهاست موضوع فیلم در ذهنم بوده و بارها به آن فکر کردهام؛ دوست داشتم به چنین موضوعی بپردازم و جزو مسئولیتهای خودم میدانستم که چنین قصهای را کار کنم.
-
شنیدهایم که طرح اولیه تا قبل از مرحله ساخت، تغییر زیادی کرد. همینطور است؟
طرح اولیه را میرکریمی به صورت شفاهی برایم تعریف کرد که داستان زندگی یک آدم واقعی بود. این طرح آمیزهای از تخیل او و آدمی حقیقی بود که الان هم زنده است. او یک محقق است که در زمینه جلوگیری از انقراض نسل گروهی از لاکپشتهای کمیاب فعالیت میکند. میرکریمی، برای این طرح، پایانی نداشت. در آن طرح، موضوع لاکپشتها اهمیت زیادی داشت. خود طرح ویژگی خاصی داشت و در رفتار و موقعیت خاص زندگی این لاکپشتها، دیدگاههای جالبی ارائه میداد. این طرح برایم آنقدر جذاب بود که ارزش آن را داشت که بعد از یک کار در جزیره قشم (تهیهکنندگی «جزیره آهنی» ساخته محمدرسولاف که در این جزیره فیلمبرداری شد) دوباره به سراغ این مکان بروم.
- آیا در طول کار، بخشهای دیگری هم به قصه اضافه شد؟
نکته مهم این بود که سالهاست علاقهمند هستم در باره مسایل ایرانیان خارج از کشور (کسانی که به دلیل های مختلف در کشورهای خارجی زندگی و کار میکنند) فیلمی بسازم. بحث مهاجرت و بحث هویت همیشه برایم مطرح بوده است. احساس میکردم میتوانم این دو بحث را در دل قصه زادبوم مطرح کنم. سال 1375، فیلمنامهای به نام «جایی برای ماندن نیست» نوشتم؛ این فیلم نامه تا مرحله تولید هم رفت، ولی به دلیلی ساخته نشد. حدود 08 درصد قصه در اروپا میگذشت و بحث مهاجرت و هویت را از زاویه تازهای مطرح میکرد؛ زاویهای که تا آن روز در رسانههای گروهی و سینما مطرح نشده بود. این مسئله از آن زمان همراه من بود، تا اینکه دیدم در داستان فیلم تازهام، میتوانم آن را دوباره مطرح کنم. قصه زادبوم، این امکان را میداد تا آمیختگی خوبی در این رابطه صورت گیرد.
- آیا طرح اصلی و کلی این فیلم از قصه«جایی برای ماندن نیست» گرفته شده است؟
خیر. آن قصه، اصلاً قصه دیگری است؛ شاید یک روز آن را هم بسازم. اما بحث کلی مربوط به مهاجرت و هویت – که دغدغهام بوده است- دوباره در این قصه جدید مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
پگاه آهنگرانی در «زادبوم»/ عکس ها: علی نیک رفتار
- از قرار معلوم، لاکپشتها هم در قصه فیلم زیاد حضور ندارند؟
چرا ، حضور دارند، یک جوری جزء قصه فیلم هستند و حضورشان در عین حال با رمزوراز همراه است و معمایی را مطرح میکنند. اما آنها دیگر مسئله اصلی فیلم نیستند و مستقیماً به آن پرداخته نمیشود. آنها بهانهای هستند برای پرداختن به زندگی یک خانواده از همگسیخته که هریک از آنها در نقطهای دور زندگی میکنند.
شروع کار فیلمسازی تان با سینمای کودک و نوجوان بود؛ «سفر جادویی» و «من زمین را دوست دارم»، هنوز از فیلمهای خاطرهانگیز و زیبای آن دوران هستند. نمیخواهید دوباره به آن سینما و آن حال و هوا برگردید؟
پیرتر از آن شدهام که بتوانم دوباره آن ارتباط را با بچهها برقرار کنم. بگذاریم
تازه نفسها و جوان ترها که به دنیای کودکان و نوجوانان نزدیکتر هستند، این کار را بکنند. آنها نسل نزدیک تری به کودکان و نوجوانان هستند و اختلاف فکری کمتری با آنها دارند.
آدمهایی که در دل تاریخ گم شدند
«کاتین»، درام ضدجنگ و تحسین شده« آندری وایدا» فیلمساز با تجربه سینمای لهستان، یکی از فیلمهای بخش مسابقه بینالملل جشنواره فجر است. وایدا که بعد از مدتها دوری از دنیای سینما، دوباره با این فیلم پشت دوربین قرار گرفته، قصه جنگ را از زاویه تازهای مطرح میکند. فیلم- که یکی از نامزدهای اصلی دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی سال 2008 بود- بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده و در باره گروهی از افسران لهستانی است که در دوران جنگ، به صورت دستهجمعی توسط نیروهای سرویس مخفی ارتش شوروی به قتل میرسند.وایدا در گفت و گویی اینترنتی از فیلمش می گوید.
- فیلمنامه کاتین را چگونه نوشتید؟
قصههای زیادی در باره این واقعه نوشته شده و دفتر خاطرات تعدادی از قربانیان ماجرا هم وجود داشت. منبع اولیهام آن خاطرات پراکنده بود، ولی از قصه چند کتاب هم کمک گرفتم.
- چرا این قصه تا امروز به یک فیلمسینمایی تبدیل نشد؟
احساس شخصیام این است که این فیلم را من باید می ساختم. زندگی من با این واقعه تاریخی گره خورده است. پدر خود من هم یکی از آن افسران تیره بخت بود. تهیهکنندگان فیلم به من گفتند، طی این سالها جرأت نمیکردند کار ساخت فیلم را به دست هیچ یک از فیلمسازان کشور بدهند. یکی از آنهابه من گفت وقتی من پشت دوربین هستم، خیالشان راحت است.
آندری وایدا در کنار پوستر فیلمش
- هدف خاصی از ساختن کاتین داشتید؟
نسل جوان تر سینمای لهستان، علاقه کمی برای ساخت فیلمهای تاریخی از خود نشان میدهند. اما ما نباید تاریخ و گذشتهمان را فراموش کنیم. کاتین به آنها یادآوری میکند که پدرها و پدربزرگهای آنان در چه شرایط و وضعیتی زندگی میکردند. در طول ساخت فیلم، همیشه این سؤال را میپرسیدم (از همه و از خودم) که کاتین را دارم برای چه کسانی میسازم؟ اگر دارم آن را برای نسل جوانتر کشور میسازم، مجبورم سرعت و ریتم متفاوتی را رعایت کنم. باید فیلمی متفاوت میساختم که شباهت زیادی به کارهای قبلیام نداشته باشد و بتواند با نسل جدید ارتباط برقرار کند.
- کاتین را فیلمی تاریخی میدانید؟
بیشتر از آن که فیلمی تاریخی در باره واقعیتهای عریان گذشته باشد، اثری درباره دردورنج فردی آدمهایی است که در دل تاریخ گم شدهاند.
- پدر شما هم در بین افسرانی بود که در آن حادثه تلخ تاریخی کشته شد. آیا فیلم را یک اثر شرح حال گونه ارزیابی میکنید؟
خیر، کاتین فیلمی در باره پدرم نیست. نمیتوانستم چنین کاری کنم، زیرا چیز زیادی در باره اش نمیدانم. آخرین بار او را سال 1939 دیدم و آن زمانی بود که راهی جبهه شد. از ساختن فیلم دو هدف روشن را دنبال میکردم: یکی تعریف و مطرح کردن دوباره آن حادثه تلخ و دیگری دروغ بزرگی که در باره آن گفته میشد. تا سالها روسها میگفتند آلمانیها مسئول این حادثه هستند، ولی این خود آنها بودند که این حادثه را خلق کردند.