به گزارش همشهری آنلاین، «شما به فضای تاریک هشتی میروید و بعد دیافراگم چشمتان باز میشود و آماده میشوید که در آن تاریکی چیزی را ببینید. یک کورسوی نور را تعقیب میکنید و بعد این روشنایی به تدریج زیادتر میشود و حتی ممکن است توأم با عطر یاس هم باشد تا اینکه کم کم میروید و به فضای باز و پر درخشش حیاط خانه میرسید. یعنی باید لایه به لایه وارد شوید تا به داخل خانه برسید و کشف کنید؛ این است که معماری ما و شرق را اسرارآمیز میکند.»؛ این توصیف شگفتانگیز ایرج کلانتری طالقانی، معمار و شهرساز از معماری ایرانی و شرقی است؛ هنرمندی که جامعه معماری ایران به تازگی از دست داده است.
کلانتری در دومین روز از آخرین ماه سال ۱۴۰۱ چشم از جهان فروبست. او یکی از شاخصترین معماران متاخر نسل دوم معماری معاصر ایران بود که همواره نیمنگاهی هم به نوآوری و الهام از معماری غرب داشت؛ به همین دلیل گفته میشود که میتوان تاثیر معماران مدرن را به وفور در اندیشه و کارهای کلانتری مشاهده کرد.
برای کلانتری، معماری ایرانی چنین بود که آن را حسی و در عین حال منطقی میدانست. هنری که زادگاهش محیط، اقلیم و باورهاست. کلانتری با چنین نگاهی طرح میزد. در حقیقت از باورها و فرهنگ ایرانی آن چیزی را میگرفت که خمیرمایه و روح معماری است. معتقد نبود که یک اثر جدید باید همشکل و در راستای معماری گذشته باشد بلکه باید چیزی بر آن بیفزاید. «طبعا با رعایت همجواریها، اقلیم، مهارتهای فنی و مصالح بومی و عوامل محیطی نمیتوان یک چیز بی ربط به معماری منطقه ایجاد کرد ولی می توان آن را ارتقاء داد. (مقاله بررسی آثار و نظریات ایرج کلانتری طالقانی، بهار ۱۳۹۴)»
کلانتری اما به تغییر شرایط و تاثیر آن بر معماری هم توجه داشت. نگاهش را اینگونه توصیف میکرد، «ضمن باور به نوآوری، به ماندگاری نیز پایبندم». با این همه تصورش از ماندگاری در طول زمان عوض میشود و به عبارتی دیگر، نظام ترجیحی او تغییر میکند.
ایرج کلانتری طالقانی سال ۱۳۱۶ هجری شمسی، در محله امیریه تهران به دنیا آمد. دوره تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه نشاط، سیکل اول را در مدرسه شرف و سیکل دوم را در دبیرستان هدف گذراند و در ۱۹ سالگی وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. این معمار در نهایت پس از گذراندن دوره فوق لیسانس در سال ۱۳۴۲ در رشته معماری فارغ التحصیل شد. البته او شهرسازی را بلافاصله پس از فارغ التحصیلی از دانشکده هنرهای زیبای تهران تا مرحله دکترا ادامه داد اما به دلیل اشتغال سریع در حرفه معماری و شهرسازی از ارایه پایان نامه صرف نظر کرده و مدرک دکترا را دریافت نکرد. او در نهایت باقی روزهای عمر خود را نیز در گروی عشق به شهر و معماری گذاشت و تجربهای را در زمینه معماری مدام به دست آورد.
ایرج کلانتری که برادر پرویز کلانتری. دیگر هنرمند مطرح کشورمان در حوزه نقاشی و تصویرگری کتابهای درسی. بود، عمر خود را در راستای معمار بودن قرار داد. اندیشههای خاصی بهویژه در حیطه معماری مسکن داشت و طراح خانه بسیاری از افراد سرشناس نیز بود.
او پروژههای طراحی معماری بسیاری را به کار گرفت. مدیریت و طراحی پروژهٔ فرودگاه بینالمللی امام خمینی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین، سفارتخانه و اقامتگاه سفیر ایران در تفلیس و مجموعه چایکنار تبریز از جمله کارهای این هنرمند معمار محسوب میشود.
ایرج کلانتری چهار مفهوم «سادگی»، «وحدت و تنوع»، «نظم ساختاری» و «فردیت بارز» را در فرایند طراحی آثار خود مهم میدانست. آثاری از قبیل خانه پرویز کلانتری که سال ۱۳۴۳ در تهران احداث شد و خانه نجف دریابندری که همان سال طراحی شد.
طراحی معماری خانه مهشید امیرشاهی، خانه کامران صفوی، خانه زهره آذربا، خانه کارل شلامینگر، خانه نوری، خانه هوشنگ پیرنظر، مجتمع توریستی میگون، خانه نادر هشترودی، اقامتگاه سفیر ایران در ایروان و سفارت ایران در تاجیکستان از دیگر کارهای این هنرمند معمار است.
ایرج کلانتری هتل سفید کنار بندر انزلی را در سال ۱۳۵۰ طراحی کرد. این هتل دو سال بعد در سه طبقه با چشمانداز زیبا به ساحل دریای خزر و جنگل، در کیلومتر ۶ جاده آستارا احداث شد.
او «سادگی» را امری مهم در طراحی آثار خود میدانست و اولین مفهوم مهم در طراحی او محسوب میشد. درباره مفهوم سادگی در طراحیهایش میگفت، «منظور من از سادگی چیزی است که قابل قبول، گویا، شفاف و بدون حشو و زائد باشد. معتقدم که سادگی در شکل بسیار ابتدایی خود، ضامن زیبایی و دوام است که ضمنا دستیابی به آن نیز فوق العاده دشوار است. همچنین سادگی بر اعتدال اختصار و هم پیوندی مصالح دلالت دارد، و از همه مهمتر، سادگی قاعده کلی در سازمان دادن به عملکرد است.»
این معمار و شهرساز به اهمیت «تعادل میان وحدت و تنوع» در یک اثر نیز باور داشت و آن را در آثار خود به کار میگرفت. او معتقد بود، «هر قدر تعادل میان وحدت و تنوع بیشتر باشد، کیفیت طراحی محیط بالاتر میرود. امروز آسایش نداشتن در محیط زندگی به یکسانسازی افراطی مربوط است که احساس یکنواختی به وجود میآورد یا بالعکس به دلیل افراط در تنوع است که آنرا هرج و مرج مینامیم.»
کلانتری اما مفاهیم دیگری را هم در آثار خود به کار میگیرد تا به تکامل آثار خود کمک کند. سومین مفهوم مهم در طراحی زندهیاد کلانتری «نظم ساختاری» است. در نگاه او منظور از نظم ساختاری در واقع خلق اَشکال واضح معماری است تا به قول او معماری را از جنبه بصری خوانا کند و منظری واضح از فضا ارائه دهد؛ «هر طرح باید بر اساس مبانی ساختاری معینی تهیه شود تا ساختمان را به اجزای کوچکتری تقسیم کند و به عملکردها نظم دهد. نقشهی پایه و نماها باید از این مبانی ساختاری منتج شده باشد. برای من مبانی ساختاری حکم دستور زبان فرآیند طراحی را دارد. مبانی سازماندهی فضایی من عموما ساده، یا دارای هندسه ترکیبی است که گاهی روی شکلهای آزاد قرار می گیرد.»
از دید کلانتری هر مفهوم طراحی از جستجو برای دستیابی به هویتی مشخص حاصل میشود. او درباره اهمیت توجه به «فردیت بارز» هم گفته است، «هر مفهوم طراحی از جستجو برای دستیابی به هویتی مشخص حاصل میشود. در این جا با توجه به بی مانند بودن طراح، قائم به ذات، یا عملی ارادی و قراردادی نیست، بلکه کوششی است برای یافتن فردیتی بارز و برخاسته از شرایط معین مکانی معین برای کار در دست طراحی.»
کلانتری را میتوان از جمله معمارانی دانست که نه تنها آثار مهمی را از خود به جا گذاشتهاند، که علاوه آن سالها را در دانشگاههای مختلف تدریس کرده تا معمارانی متخصص را پرورش دهند. او در دانشگاههایی از جمله دانشگاه تهران، دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد و دانشگاه علم و صنعت تدریس کرد.
این هنرمند معمار در ۸۵ سالگی و بعد از سالیان طولانی فعالیت در زمینه معماری، درگذشت.
نظر شما