همشهری آنلاین - امیر محمد حسینی : روابط تهران-ریاض پس از هفت سال احیا میشود تا سیاستهای منطقه وارد فصل تازهای شود. به گواه تحلیلگران این توافق منجر به تغییرات منطقهای در کوتاه مدت و بلندمدت خواهد شد و تا اینجا به استثنای رژیم صهیونیستی کشورهای منطقه و جهان نسبت به آن واکنش مثبتی نشان دادند. اما این توافق در شرایطی که روابط ایران و عربستان در هفت سال گذشته فراز و فرودها و تنشهای بسیاری داشت چگونه انجام شد؟ از سوی دیگر باید دید که اثرات این توافق در وضعیت منطقه و جهان چیست؟
سیدصباح زنگنه دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با همشهری آنلاین به این سوالات پاسخ میدهد. زنگنه میگوید: این اتفاق به سود دو کشور و حتی چین و بسیاری از کشورهای منطقه است.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
توافق میان ایران و عربستان در چه شرایطی انجام شد و فکر میکنید اثرات کوتاهمدت و بلندمدت احیای روابط دو کشور چیست؟
پنج دور مذاکره میان ایران و عربستان تصویر را برای هر دو کشور روشنتر کرد و امکانات هر دو کشور برای انجام توافق، فهمشان نسبت به مسائل و امتیازاتی که میتوانند بدهند و بگیرند روشنتر شد. توافق نیاز داشت تا هر دو کشور به تحقق اراده سیاسی نزدیکتر شوند. چراکه بدون اراده سیاسی هر نوع توافقی ممکن است کوتاهمدت باشد و پایدار نماند. به نظر میآید این زمینهها فراهم شد و اوضاع و شرایط منطقه، شرایط بینالمللی و حتی اوضاع داخلی کشورها در تسریع یا تاخیر آن بیتاثیر نبود. به طور مثال ناآرامیهای که در ایران به وجود آمد نسبتا آرام گرفت و این فضا را برای توافق مساعدتر کرد و باعث شد تا طرفهای مقابل نسبت به توان تصمیمگیری ایران مطمئن شوند و بعضی کشورها از توهمات خود بیرون بیایند. در محیط منطقهای نیز شرایط عراق با تشکیل دولت جدید و اراده کمک به همگرایی منطقهای محقق شد.
آیا میتوان منتظر پایان جنگ یمن در کوتاه مدت بود؟
مذاکراتی در مورد یمن وجود داشته است اما ایران و عربستان در این باره فعلا مذاکره نمیکنند. چراکه دو کشور باید روی موضوعات دوجانبه کار کنند تا زمینههای استحکام روابط دو جانبه فراهم شود و موضوعات مورد علاقه دو کشور میتواند در دورههای بعدی با برقراری روابط رسمی سیاسی موکول شود.
به نظرتان چه کشورهایی از این توافق سود میبرند و کدام کشورها ناراضی هستند؟
این اتفاق به سود دو کشور و حتی چین و بسیاری از کشورهای منطقه است. چرا که اختلاف ایران و عربستان به عنوان دو کشور بزرگ منطقه آثار خود را در محیط منطقه و بینالمللی برجای میگذارد و هم بر بازار نفت و هم امنیت منطقه قابل لمس و مشاهده خواهد بود.
تنها جایی که از این توافق رسما و علنا اظهار نارضایتی و ناراحتی کردند رژیم صهیونیستی بود. حتی آمریکا نیز ابراز امیدواری کرده که این توافق بتواند به توقف جنگ یمن کمک کند.
آیا آمریکا از اینکه چین به این توافق کمک کرده ناخشنود است؟
به نظر نمیآید اینطور باشد. چون آمریکا در شرایط بینالمللی فعلی از بروز ناامنی در منطقه خلیج فارس گریزان است و با توجه به جنگ اوکراین نمیخواهد در منطقه دیگری نیز بحران و درگیری به وجود بیاید.
چه عواملی سبب شد تا رویکرد عربستان در قبال ایران تغییر کند؟ آیا تغییر دولت در آمریکا و کاهش سطح روابط با عربستان زمینهساز تغییر سیاستهای ریاض شد؟
این اتفاق بیتاثیر نبود. به طور کلی عربستان به متغیرهای بینالمللی اهمیت زیادی میدهد. حال چه این متغیر تغییر دولت در آمریکا باشد چه نقاط دیگر. تاثیر تغییر قدرت میان جمهوریخواهان و دموکراتها درآمریکا به سرعت در عربستان منعکس میشود. در دولت جمهوری خواهان عربستان احساس آزادی عمل بیشتری میکند اما در دولت دموکرات نگران اعمال مسائل حقوق بشری میشود و ناراضی خواهد بود. علاوه بر این عربستان تلاش کرده از خود تصویر جدید ارائه کند. آن تصویر راهاندازی آزادی اجتماعی و نه آزادیهای سیاسی است. با ایجاد فضای باز اجتماعی تصویر دیگری از عربستان در اذهان کشورها ترسیم میشود و از سوی دیگر برای اجرای طرحهای بلندپروازانه خود برای ۲۰۳۰ نیاز به آرامش داخلی و منطقهای دارد. هیچ کشوری نمیتواند در فضای ناامن منطقهای به اقدامات توسعهای دست بزند و نیاز به ارتباط منطقی میان شرایط داخلی و محیطی ایجاب میکرد که عربستان به فکر کاهش تنش و برقراری روابط معقولی با جمهوری اسلامی ایران باشد.
در این بین چین چه نقشی ایفا کرد؟ نفوذ این کشور در منطقه چطور تا این حد افزایش پیدا کرده است؟
چین سیاستهای خود را از دهه ۷۰ و ۸۰ به سوی توسعه اقتصادی و حضور در بازار جهانی به صورت منظم و حساب شده پیش برد. برای پیشبرد این سیاست چین ناگزیر بود و هست که روابط خود را با کشورها منطقه خلیج فارس توسعه دهد. نیاز چین به انرژی خلیج فارس عنصر اساسی در این ارتباط محسوب میشود. از سوی دیگر منطقه نیز به این بازار بزرگ مصرفکننده انرژی نیاز داشت تا بتواند به سایر نیازهای خود پاسخ دهد. در دهههای گذشته آمریکا به انرژی منطقه داشت اما امروز تقریبا بی نیاز شده است اما همچنان میل دارد در سیاستگذاریهای انرژی منطقهای و جهانی حضور داشته باشد. اما نیاز چین به انرژیهای منطقه روزافزون است و از سوی دیگر برای اجرای طرح یک جاده یک کمربند ناگزیر است با این منطقه که خط ارتباطی خوبی به اروپا و آفریقا است تعامل مثبتی داشته باشد. بنابراین نیاز آمریکا به انرژی در منطقه کمتر و چین بیشتر شد و کشورهای فروشنده انرژی نیز به دنبال بازار بزرگی هستند و چه بازاری از چین بزرگتر؟
آیا توافق میان ایران و عربستان بر برجام و روابط ایران و با غرب نیز اثرگذار خواهد بود؟
اگر روند سیاستهای عربستان را بسنجیم میبینیم که این کشور به شدت مایل بود که برجام شکست بخورد یا متوقف شود. با اتفاقاتی که در این دو سال اخیر افتاد عربستان به خواسته خود رسید و برجام امروز در حال کما و فریز به سر میبرد. برداشت و تحلیل عربستان و بسیاری از کشورهای منطقه و جهان این است که ایران با برجام میتوانست امتیازات بیشتری داشته باشد و توقف آن به معنی فقدان آن امتیازهاست. بنابراین تصور عربستان بر این است که با توقف مذاکرات برجام فرصت بهتری برای توافق با ایران فراهم شد و آنها از این فرصت استفاده کردند و به جای واگرایی با ایران سیاست همگرایی حساب شده را در پیش گرفتند.
در مجموع هنوز باید بسیاری از معادلات مورد بحث و بررسی قرار بگیرد و اینگونه نیست که داشتن رابطه خوب با یک یا دو کشور بتواند همه تسهیلات را در سطح جهان فراهم کند. البته جمع شدن کشورهای عضو اوپک اثرگذاری بهتری از تقابل این کشور با یکدیگر در بازارهای انرژی جهان دارد. هر کشوری و هر منطقهای معادلات خاص خود را دارد و باید به آن معادلات به دیده عمیقتر و دقیقتر و جامعتر نگریست. ایران نمیتواند به تنهایی با عربستان در محیط بینالمللی زندگی کند. وقتی همه راههای ارتباطی برای عربستان باز و برای ایران قطع باشد نمیتوان هم سطح حرکت آزاد عربستان قرار گرفت و به وسیله رابطه با دو یا سه کشور پیش رفت. روابط ایران با همه کشورها نیازمند بازنگری جدی است.
نظر شما