اما موضوع مهم، این است که از بین همة سوارکاران ایرانی، تنها یک نفر در حد و اندازة این مسابقات تشخیص داده شده است: یک دختر 23 ساله؛ هاله نکویی، سوارکار مشهدی.
با اینکه همه تصور میکنند تمام سوارکاران حرفهای در تهران جمع شدهاند، اما این نکویی مشهدی است که توانسته همة سوارکاران مرد و زن ایران را کنار بزند و از موانع 140 سانتیمتری بپرد.
البته او اعتراف میکند که این برتری، تنها به خاطر خودش نیست. اسبش هم در این موفقیت، بیتأثیر نبوده است. یک سوار خوب، با یک اسب خوب میتواند به جاهای خوب برسد. هالة ایرانی و اوکلاهمای بلژیکی میخواهند در دوحه خوب بپرند. اگرچه میدانند آوردن مقام در میان حرفهایهای آسیا بیشتر شبیه یک رؤیاست.
- چی شد که از بین این همه سوارکار ایرانی، فقط هاله نکویی در بازیهای آسیایی دوحه شرکت میکند؟
من از شش سالگی سوارکاری را شروع کردم. الان 23 سالم است و از 9 سالگی که در مسابقهها شرکت کردهام، تقریبا همیشه نتایج خوبی گرفتهام. آن سالهایی که من مسابقه میدادم، ردة سنی نونهالان و نوجوانان نبود. با بزرگسالان و جوانان میپریدم و وضعیت خوبی داشتم. الان هم سه سال است آقایان و خانمها با هم رقابت میکنند. البته اول آقایان میپرند و چند دقیقه بعد خانمها. من باز هم خوب کار کردهام. در این چند ساله کار سختتر شده. آقایان حرفهای هستند و خانمها دیگر زیاد شرکت نمیکنند.
- یعنی خانمها اینقدر ضعیفاند؟
بهترین سوارکاران ایران، حدود 80 نفر میشوند. از بین آنها فقط بیست آقای تازه کار داریم. بقیه سی چهل سال است که سواری میکنند. من و دو سه خانم تهرانی هستیم که ماندهایم. بقیه یا نمیآیند، یا اگر باشند هم زود حذف میشوند. خانمها واقعا خیلی حرفهای نیستند.
- با این حال، بین همة آقایان و خانمها، شما تنها سوارکاری بودید که برای شرکت در مسابقات آسیایی انتخاب شدید. معیار این انتخاب چی بود؟ یعنی هیچ کدام از مردان سوارکار، بهتر از شما نبودند؟
در چند مسابقهای که گذاشتند، من بهتر از بقیه پریدم. در جام یگانی تهران، از بین 46 سوارکار، من نفر اول بودم. برای انتخابی بازیهای آسیاییها هم، بد نپریدم. راستش را بخواهید، بیشتر خطاهایم در مانع 130سانتی متری بود. در مانع 140سانتیمتری بهتر کار کردم. با این حال از آقایانی که 60-50 خطا داشتند، بهتر بودم.
- با این حساب، رفتنتان به دوحه جدی است؟
بله. الان دارند در کیش یا تهران اردوی آمادگی میگذارند. ترجیح میدهم این اردو، در تهران باشد.
- شرایط آب و هوایی کیش، به دوحه نزدیک است. اردوی کیش بهتر نیست؟
فقط آب و هوایش خوب است. بقیة شرایطاش به ضرر اسبم است. اگر بخواهیم برویم کیش، اسب را باید با ماشین ببریم. رویش خیلی فشار وارد میشود. حیوان 24 ساعت باید سرپا باشد. از بندرعباس تا کیش را هم باید با کشتی برویم. روی دریا، تکانهای کشتی اذیتاش میکند. ما خودمان این راه را نمیتوانیم تحمل کنیم، چه برسد به حیوان.
- در دوحه هم با اسب خودتان شرکت میکنید؟
بله، مشکل قرنطینه حل شده و میتوانیم اسب را ببریم. (پیش از این بهدلیل قرنطینه کردن اسبها برای انتقال از کشوری به کشور دیگر، حملونقل بهسختی انجام میشد.) به احتمال زیاد، هواپیما میگیرند، البته اگر در تهران باشیم. اگر در کیش اردو بگذارند، اسب را باید از همانجا با کشتی برد، یا دوباره بیاید تهران و از اینجا با هواپیما برود.
- در مسابقة جهانی آلمان، سوارکاران 10 کشوری که از خاورمیانه شرکت کرده بودند، همه بالای 160سانتیمتر پریدهاند. به نظر میرسد کار خیلی سختی در دوحه دارید.
بله، همینطور است. همهشان حرفهایاند و همه 160سانتیمتر میپرند. اسبهای خیلی خوبی دارند. اسب دارند که سهمیلیارد قیمتش است.
- سه میلیارد تومان؟!
بله، سه میلیارد. این اسب نمیپرد، پرواز میکند. تصورش هم وحشتناک است.
- آن وقت اسب شما چند میلیارد است؟
اسب من 150 میلیون تومان است.
- با این وضعیت، نروید بهتر نیست؟
بعد از 30 سال بالاخره مشکل قرنطینة اسبهای ایران حل شده و ما میتوانیم از ایران خارج شویم. این خودش خیلی عالی است. یک بار هم که بتوانی با اسب خودت در مسابقة بینالمللی شرکت کنی، خودش خیلی است.
- به نظر میرسد از حالا مطمئن هستید که نفر آخر این بازیها میشوید.
ببینید، من خودم میدانم که حریفهایم بهترین هستند. هیچ موقع نمیتوانم بگویم نتیجة خوبی میگیرم. اما همانطور که گفتم، مهم این است که هستم.الان خیلی از آقایان تهران ناراحتاند که چرا من میروم. سوارکاری هست که 50 سال است دارد کار میکند، اما نمیتواند برود. چرا؟ به خاطر اینکه اسبش را نداشته.
- منظورتان این است که اگر اسب خوب داشتند، میتوانستند بروند؟
بله. خیلیهایشان میتوانستند. خیلی از آنها زندگیشان سوارکاری است. تمام عمرشان را کنار اسب بودهاند. وقتی میبینند بعد از این همه سال، مشکل حل نشده، ناراحت میشوند که چرا نیستند. البته بماند که بعضی از آنها حرف در آوردهاند که فلانی اسبش دوپینگی است.
- مگر تست دوپینگ نگرفتهاند؟
گرفتهاند. اما آنها میگویند که اگر دوپینگ اسبم هم مشخص شود، فدراسیون رو نمیکند. فکر میکنند چون خانم هستم، فدراسیون از من حمایت میکند. مهم نیست. همیشه کسانی هستند که زیاد حرف میزنند. من فقط میروم که کارم را انجام بدهم.
- حرفهایتان نشان میدهد که شما به خاطر اسب خوبی که دارید، توانستید از مانع 140سانتیمتر بپرید و به دوحه بروید. اما بقیه که سوارکارهای خوبی هستند، به دلیل اینکه نمیتوانند اسب خوب بخرند، کنار ماندهاند. اما تهران باشگاههای زیادی دارد و به نظر نمیرسد مشکل مالی برای خرید اسب داشته باشند.
نه، مشکل مالی ندارند. در تهران، اسب خوب زیاد میآورند، اما صاحبش دوست ندارد آن را به سوارکار دیگری بدهد. به سوار خودش میدهد که در حد معمولی است و در همان مانع 130سانتیمتری حذف میشود.
اما سوارکاری مثل همایون وجدانی با یک اسب خوب در مسابقههای آسیایی میتواند مقام بیاورد. ما سوارکاران خیلی خوبی داریم. حرفهایاند، اما تنها مشکلشان اسب است. سوارکاری هست که همیشه قهرمان ایران است، اما اسبش به زور دوا و درمان میپرد. دامپزشک تا این اسب را میبیند، میگوید اصلا نمیتواند وارد مانژ شود و چه برسد به اینکه بپرد.
- وضعیت اسب شما چطور است؟
من این اسبم را واقعا مفت خریدهام. 50 میلیون تومان. اسب یک دختر بلژیکی بود. اسب مزرعهای است. خیلی اسب خوبی است. نزدیک یک سال است که با آن میپرم. خوب میپرد. نمیتوانم خیلی ببرمش بالا و تعریف کنم. دوتایمان در حد معمولی هستیم. اوکلاهما و من سعی میکنیم بهترین پرشها را داشته باشیم.
- مربی هم دارید یا این که خودتان تمرین میکنید؟
قبلا پدرم مربیام بود. اما الان کسی را ندارم. خودم سواری میکنم. وقتی میآیم تهران، آقای محمدزاده با من کار میکند. الان اسبم دستش است. سوارش میشود. من سه روز قبل از مسابقهها، اسب را تحویل میگیرم.
- با این که بعد از مدتها یک سوارکار ایرانی در بازیهای آسیایی شرکت میکند، اما فدراسیون تدارکات خوبی برای شما ندیده.
نه اینطور نیست. فدراسیون همة تلاشش را میکند. همین که مشکل قرنطینه را حل کرده، خیلی است. اگر هم میبینید اردو نداریم، به خاطر خودمان است. هر کس خودش کار کند، راحتتر است. اسبها کمتر اذیت میشوند.
- اما مهم این است که مربی داشته باشید و ندارید.
میتوانستند مربی خارجی بیاورند، اما در این یک ماه نمیشود کاری کرد. در این مدت کم که مربی نمیتواند به ما چیزی یاد بدهد. تا بیاید اسب را بشناسد، یک ماه تمام شده. فدراسیون شاهرخ مقدم را به عنوان مربی من گذاشته. مربی خوبی است. در این چند ساله، همة شرایط ما را دید و میداند باید چه کار کند.
- در این یک ماهه که تصمیم نگرفتهاند شما به دوحه بروید. باید از چهار ماه پیش به فکر مربی خارجی بودند و مربی میآمد و چندهفته یک بار کلاس میگذاشت.
من نمیدانم چرا این کار را نکردند. البته چند بار مربی خارجی آمد. اما هیچکس با اسب عالیاش در این کلاسها شرکت نمیکرد. میگفتند روی اسب فشار میآید. هیچکس از مربی خارجی بدش نمیآید.هر مربی خارجی در نوع خودش خوب است و به درد میخورد.
- جالب است که کشورهای همسایة ایران در سوارکاری خیلی جلوتر هستند. فاصلة 20سانتیمتر در مانع کم نیست. جای تعجب دارد که سوارکاران سوریه و بحرین و... در حد جهانی باشند و ما از آسیا هم خیلی عقبتر.
نمیدانم چه جوابی بدهم. همه پیشرفت کردهاند و ما عقب ماندهایم. شاید یک دلیلش قرنطینه باشد. اما وقتی که همه ورزش ما شده فوتبال، نباید انتظار دیگری هم داشت. من هیچوقت اخبار ورزشی تلویزیون را نگاه نمیکنم. اصلا تا میخواهد شروع شود، تلویزیون را خاموش میکنم. همهاش دربارة فوتبال حرف میزند، از لیگ برتر گرفته تا ردههای پایین. همة برنامهها و تفریحها شده فوتبال. مردیم از بس که فوتبال دیدیم. یک بار هم ما را تحویل بگیرند.
- فقط مشکل از تلویزیون نیست، خیلی از رشتههای دیگر هم از تلویزیون پخش نمیشوند، اما خوب پیشرفت کردهاند.
بله. الان میگویند دوچرخه سواری به سطح خوبی رسیده. رتبهشان در جهان خیلی بالاتر از قبل است. ما اصلا امکان گرفتن مدال را نداریم. اما از این به بعد، دیگر وضعیت بهتر میشود. در مسابقههای خارجی شرکت میکنیم، اسبهای خوب میآوریم و... الان بعضی از سوارکاران هستند که یک ماه به یک ماه میروند آلمان کلاس میبینند.
آقای محمدزاده واقعا سوارکار خوبی است. پیش مربیان درجه یک خارجی سواری میکند. در بلژیک هم مسابقه داده و 140سانتیمتر پریده. قبول کنید که مشکل اصلی ما اسب است. محمدزاده میگوید در بلژیک، پریدن اسبها عجیب است. جور دیگری میپرند. امیر کلانتری، همایون وجدانی و... خیلی خوباند؛ اما چه فایده که یک اسب خوب ندارند.
- اگر اینها اسب خوب داشتند، شما باز هم میتوانستید به دوحه بروید؟
معلوم است که آنها بهتر از من هستند. من جلوی محمدزاده حرفی برای گفتن ندارم.
- حاضرید همین الان اسبتان را بدهید و محمدزاده در دوحه بپرد؟
اگر اتفاقی بیفتد و نخواهند خودم را ببرند، مشکلی ندارم. محمدزاده میتواند با اسب من برود.
- شما که مطمئن هستید محمدزاده بهتر نتیجه میگیرد، در همین شرایط فعلی این کار را انجام بدهید.
قبول نمیکند. من یک دختر شهرستانیام که میآیم تهران. او کمکم میکند. وقتی اول میشوم، هستند کسانی که به محمدزاده میگویند چرا میگذاری اول بشود؟ اما او خیلی آدم خوبی است. به این حرفها گوش نمیکند. وقتی هم که معلوم شد من میروم دوحه خیلی خوشحال شد. میگوید باید بروی.
- تا حالا خارج از ایران مسابقه دادهاید؟
بله، دو بار. سال 81 جایزه بزرگ قطر بود. خیلی از کشورها آمده بودند. من و خواهرم، با عمو و زنعمویم رفتیم. اسب قرضی گرفتیم. اسبهایی داده بودند که از خر هم بدتر بود. موانع، 120، 130 و 140 سانتیمتر بود. روز اول بین 80 نفر، نوزدهم شدم.
فقط ما ایرانیها و آفریقاییها اسب قرضی داشتیم. بقیه با اسبهای خودشان آمده بودند. اسب من به مانع 140 نرسید. سال 82 هم فقط خانمها بودند. کسی نبود؛ ما بودیم و قطریها. دوم شدم.
- پس با مانژ دوحه آشنا هستید.
تقریبا. مانژ خوبی دارند. نمیدانم در همان مانژ مسابقه میدهیم یا جای دیگر. جایی که ما بودیم، چمن بود. تا حالا در چمن نبودهام.
- مشکلی ندارید؟
نه. فقط نعل اسب فرق میکند. مثل کفش فوتبالیها که استوک دارند، به نعل اسبها دو تا پیچ وصل میکنند.
- اسبتان به این نعل عادت دارد؟
در بلژیک با آنها پریده.