مجموع نظرات: ۰
جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۱
۰ نفر

آنها قاضی نیستند که خودشان قضاوت کنند، بلکه سعی می‌کنند حقایق را برای مردم بیان کنند تا مردم مانند قضات یا هیأت منصفه درباره حقیقت ماجرا به قضاوت بنشینند.

اصول اخلاقی حرفه روزنامه نگاری

به گزارش همشهری آنلاین، آنها وظیفه‌ای برای دستگیری تبهکاران ندارند اما با این حال با به خطرانداختن جان خودشان، کاری می‌کنند که تبهکارانی که در تاریکی پناه گرفته‌اند به دام بیفتند. آنها برای رسیدن به هدف خودشان در بسیاری از مواقع مجبور می‌شوند که دست به تغییر قیافه بزنند و یا حتی برای مدت‌ها در نقش انسانی دیگر ظاهر شوند. 

خبرنگار روانی

«الیزابت جین کوچران» با نام مستعار «نلی بلی» یکی از اولین زنان روزنامه‌نگار در آمریکا بود. او به عنوان یک خبرنگار مشغول به کار بود تا اینکه سردبیر روزنامه‌ای که در آن کار می‌کرد وی را مجبور کرد تا درباره موضوعاتی مثل باغبانی و مد برای خانم‌ها مقاله بنویسد اما کوچران علاقه‌ای به نوشتن درباره چنین موضوعاتی نداشت، برای همین از پیتزبرگ به نیویورک رفت تا در آنجا مشغول به کار شود. در نیویورک، سردبیر روزنامه‌ای به نام «نیویورک ورلد» به کوچران پیشنهاد کار داد و وی با کمال میل پذیرفت.

تغییر قیافه برای یک گـزارش

کوچران قرارداد کاری با نیویورک ورلد امضا کرد اما برای تهیه گزارشی که سردبیر از او خواسته بود باید دست به کار شجاعانه‌ای می‌زد. زن جوان می‌بایست خود را به دیوانگی می‌زد تا در نقش یک بیمار روانی به تیمارستانی در نیویورک راه پیدا کند و از شرایط تیمارستان و چگونگی نگهداری بیماران روانی گزارشی تهیه کند. 

مطمئنا در آن زمان کمتر زنی جرات انجام چنین کاری را داشت اما کوچران خبرنگار با وجود اینکه سردبیر به او گفته بود اگر وارد تیمارستان شود ممکن است هیچ وقت از آنجا بیرون نیاید این ماموریت خطرناک را پذیرفت. کوچران خودش را به دیوانگی زد، روزی چند بار غش می‌کرد و حرکات عجیب و غریبی از خود نشان می‌داد تا اینکه برای مداوا او را به تیمارستان بیماران روانی «بلک ولد آیلند» یعنی همانجایی که انتظارش را می‌کشید، بردند.  

کوچران ده روز در تیمارستان بستری بود، در تمام این مدت پرستارها با او به بدترین شکل ممکن رفتار می‌کردند، همه جا بوی تعفن می‌داد، آب کثیف و غذای فاسد به کوچران و دیگر بیماران روانی می‌دادند. پس از ده روز با اقدامات روزنامه نیویورک ورلد، خبرنگار جوان از تیمارستان مرخص شد و بلافاصله شروع به نوشتن مقاله خود درباره حقایق تیمارستان بلک ولد آیلند کرد.  گزارش کوچران باعث شد تا بازرسی‌های بیشتری از این تیمارستان صورت گیرد و همچنین بنیادهای خیریه برای کمک به بیماران روانی بستری در بلک ولد آیلند، ۸۵۰ هزار دلار جمع‌آوری کنند. 

قاچاق انسان و حیوان

«چریل تریل» خبرنگار مستندساز اهل انگلیس است که گزارش‌های مهمی از دانش‌آموزان شرور مدرسه گرفته تا عملیات تعقیب قاچاقچیان کوکائین در دریای کارائیب توسط نیروی دریایی انگلیس تهیه کرده است.

تغییر قیافه برای یک گـزارش

سال ۱۹۹۲ تریل برای تهیه گزارشی از قاچاق حیوانات تغییر قیافه داد تا با برقراری ارتباط با قاچاقچیان اورانگوتان، سرنخ‌هایی از باند اصلی پیدا کند. وی حتی بارها برای رو کردن دست قاچاقچیان انسان در بل‍‍ژیک، دانمارک و جمهوری دومنیکن به عنوان یک دلال وارد باندهای مخوف شده و از آنها گزارش تهیه کرده است. 

قربانی افشاگری

«تیم لوپز» روزنامه‌نگار برزیلی در زاغه‌نشین‌های ریودوژانیرو متولد شده و در همان جا بزرگ شد. او وقتی خبرنگار شد تصمیم گرفت فعالیت‌های غیرقانونی در محله‌های زاغه‌نشین برزیل را با دوربین مخفی فیلمبرداری کند. این کار لوپز بسیار خطرناک بود زیرا بیشتر محل‌هایی که او در آنجا فعالیت می‌کرد تحت کنترل پلیس نبودند و همیشه باندهای جنایتکار و قاچاقچیان در آنجا دیده می‌شدند.

تغییر قیافه برای یک گـزارش

سال ۲۰۰۱ لوپز با تغییر چهره دادن بار دیگر به خیابان‌های برزیل رفت تا نشان دهد چگونه خلافکارها و قاچاقچیان آزادانه در سطح شهر می‌چرخند. گزارش لوپز باعث شد تا پلیس این کشور بالاخره دست به کار شود و به این ترتیب آمار وجود قاچاقچی‌ها در سطح شهر کاهش یابد. لوپز با گزارش‌هایی که تهیه می‌کرد بسیار مشهور شد تا اینکه در دوم ژوئن سال ۲۰۰۲ توسط یک باند قاچاق مواد مخدر ربوده شد. او پس از ربوده شدن به شدت کتک خورد و مورد شکنجه قرار گرفت و سرانجام قاچاقچیان با به آتش کشیدن لوپز، او را کشتند.

نویسنده‌ای که سیاه شد

سال ۱۹۵۹ رمان‌نویسی به نام «جان هاوارد گریفین» با استفاده از مواد رنگی، رنگ پوست خود را سیاه کرد، او موهای سرش را کاملا تراشید و به این ترتیب در نگاه مردم تبدیل به یک سیاهپوست شد. در حقیقت گریفین تغییر قیافه داد تا بتواند نتیجه تحقیقاتش را به چاپ برساند. گریفین قصد داشت به جنوب آمریکا سفر کند تا بفهمد برخورد دیگران با یک سیاهپوست چگونه است زیرا از کودکی به گریفین آموخته بودند که سیاهپوست‌ها از سفیدپوست‌ها پایین‌ترند و با آنها فرق دارند. 

تغییر قیافه برای یک گـزارش

ماه‌های زیادی گریفین وقت صرف کرد تا بفهمد که مردم با سیاهپوست‌ها چگونه رفتار می‌کنند. گریفین نتیجه تحقیقات خود را در کتابی به نام «سیاه مثل من» چاپ کرد که البته با این کار اعتراض بسیاری از همکاران خود را برانگیخت. 

روزنامه‌نگار ضربه زن

«استوارت گلدمت» خبرنگار آمریکایی‌ای است که به نام «خبرنگار ضربه زن» نیز مشهور است. زیرا ستون‌هایی که او در روزنامه لس‌آنجلس تایمز می‌نویسد زبان بسیار تلخ و گزنده‌ای دارد. او تا به حال برای تحقیق درباره موضوعات مختلف از جمله «یوفوها» بارها تغییر قیافه داده است، در دهه نود گلدمن تلاش کرد تا ثابت کند رسانه‌ها و مطبوعات آمریکایی یک سازمان جنایی هستند.

تغییر قیافه برای یک گـزارش

او سه سال کامل با استفاده از رابط‌های خود اطلاعات موثقی به دست آورد و در آخر، نتیجه تحقیقات خود را این طور اعلام کرد که رسانه‌ها و مطبوعات آمریکا یک شبکه جاسوسی متشکل از پزشکان و بادیگاردها دارند که درباره انسان‌های مشهور و فعالیت‌های آنها اطلاع‌رسانی می‌کنند.  سال ۱۹۹۸ گلدمن کتابی به نام «اعترافات یک جاسوس رسانه‌ای» را منتشر کرد که در آن نتیجه تحقیقات خود را به چاپ رساند. 

عضو باند شکارچیان سر چلسی

«دونال مک اینتیر» روزنامه‌نگار ایرلندی‌ای است که بیست سال سابقه کاری دارد. او یکی از خبرنگاران مشهور ایرلند است که بارها خلافکارها به او تیراندازی کرده‌اند، کتک خورده و حتی در برابر چشمان فرزندانش مورد تحقیر قرار گرفته است. حتی به خاطر تهدیدهای مرگبار بیشتر از ۵۰ بار خانه‌اش را عوض کرده است.

تغییر قیافه برای یک گـزارش

مک اینتیر در دوران زندگی حرفه‌ای خود در نقش‌های مختلفی از یک ورزشکار ماجراجو گرفته تا تهیه‌کننده مسکن برای افراد آسیب‌پذیر ظاهر شده است.  یکی از مشهورترین و شجاعانه‌ترین ماموریت‌های خبرنگاری مک اینتیر در سال ۱۹۹۹ به وقوع پیوست. او در این سال عضو یکی از باندهای خطرناک طرفدار فوتبال به نام «شکارچیان سر چلسی» شد. 

مک اینتیر با عضویت در این باند متوجه شد که اعضای باند ارتباط نزدیکی با سازمان نئونازی «کامبت ۱۸» دارند. با تلاش‌های مک اینتیر تعداد زیادی از اعضای این باندهای خطرناک به جرم ایجاد درگیری با تیم‌های حریف دستگیر شدند و در زمان محاکمه خلافکارها، مک اینتیر تحت مراقبت پلیس قرار گرفت. 

روزنامه‌نگاری پشت میله‌های زندان

«پیتر وارن» در لندن متولد شد و به عنوان روزنامه‌نگار و کارآگاه خصوصی به مدت نیم قرن در کانادا فعالیت کرد. او همچنین درباره افرادی که به اشتباه محکوم شدند و پرونده‌هایی که سال‌ها در بایگانی ادارات پلیس بی‌نتیجه‌ رها شده بود تحقیق می‌کرد.  وارن برای تهیه گزارش‌هایش دست به تغییر قیافه هم می‌زد، مثلا یک بار به عنوان بیمار روانی به مدت چند روز در بخش روانی یک تیمارستان بستری بود و یا اینکه وانمود می‌کرد یک سرمایه‌گذار است و سراغ پروژه‌های بزرگ و مهم می‌رفت تا درباره آنها اطلاعات کسب کند.  

تغییر قیافه برای یک گـزارش

مشهورترین تغییر قیافه وارن مربوط به زمانی می‌شود که او یک هفته در ندامتگاه «استونی ماونتن» در «مانیتوبا»ی کانادا به عنوان زندانی در حبس بود. وی با این اقدام سعی داشت تا توجه عموم را به یک زندانی به نام «دیوید میلگارد» که به اشتباه متهم به آزار و اذیت و قتل یک پرستار شده بود جلب کند.  وارن در این مدت بارها با میلگارد درباره اتهامش گفت‌وگو کرد و نتیجه گفت‌وگوهایش را در گزارش‌هایش به چاپ رساند تا اینکه بالاخره در سال ۱۹۹۷، بیگناهی ویلگارد ثابت شده و او از زندان آزاد شد و این در حالی بود که وی ۲۳ سال از عمر خود را در زندان سپری کرده بود. 

خبرنگار بدون چهره

در غنا خبرنگاری به نام «آناس آریمیاو آناس» زندگی می‌کند که تا به حال هیچ‌کس چهره او را ندیده است. ناشناس بودن این خبرنگار به او کمک کرده است تا بارها در زادگاهش یعنی «آکرا» با چهره‌های مختلف ظاهر شده و گزارش‌های زیادی را تهیه کند. 

تغییر قیافه برای یک گـزارش

آناس از دوران کودکی در مدرسه به عنوان دانش‌آموز خبرنگار فعالیت می‌کرد ولی زندگی حرفه‌ای‌اش را با تهیه گزارش درباره فساد مالی مسئولان غنا آغاز کرد. وی برای تهیه گزارش‌هایش بارها در نقش‌های مختلف ظاهر شده است.  از جمله تغییر قیافه‌های آناس می‌توان به دربان شدن در یک رستوران که قاچاق کودکان در آنجا صورت می‌گرفت، همچنین تغییر قیافه و فعالیت به عنوان یک کارگر خط تولید کارخانه کلوچه‌پزی‌ای که آردهای فاسد استفاده می‌کرد اشاره کرد.

او حتی یکبار زمانی که به عنوان یک بیمار روانی در یک تیمارستان بستری شده بود، به حقایق باورنکردنی‌ای پی برد که گزارش‌های بسیار جنجالی‌ای بر اساس آنها نوشت.  او در آن زمان متوجه شد که یکی از کارمندان قدیمی تیمارستان مواد مخدر به بیماران و دیگر کارمندان می‌فروشد و علاوه بر این به بیمارانی که مدت‌ها غذا نخورده‌اند غذای فاسد خورانده می‌شود. وی همچنین مدارکی تهیه کرد که نشان می‌داد بیماران پس از مرگ در تیمارستان تا مدت‌ها در یک گودال‌ رها می‌شدند و سپس با همان اتومبیلی که غذا برای بیماران می‌آورد به محل دیگری منتقل می‌شدند. 

منبع: سرنخ- هفته‌نامه‌حوادث‌وشگفتی‌ها- شنبه، ۵ اسفند ۱۳۹۱.

کد خبر 751955
منبع: همشهری سرنخ

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha