به گزارش همشهری آنلاین، اینبار سراغ مردی رفتیم که ساعتها در این پیست با علتهای وقوع حوادث وحشتناک در پیست اتومبیلرانی کلنجار میرود. او مسئول پیشگیری از حوادث ناگوار در پیست است.
این مرد هر روز ساعت ۹ صبح، شال و کلاه میکند و راهی محل کارش میشود. «پیست آزادی» جایی است که او تا ساعت ۷ شب در آنجا با هیجان، انرژی و آدرنالین سر و کار دارد.
چند ساعتی با کسی همراه شدیم که شغل عجیب و غریبی دارد. او مسئول این است که هر روز، چند ساعتی در محوطه پیست بگردد و به همه جا سرکشی کند و مواردی را شکار کند که میتوانند یک حادثه ناگوار را در پیست رقم بزنند.
شاید شما هم تا امروز نمیدانستید که وجود اشیایی مانند یک پیچ کوچک در پیست اتومبیلرانی که خودروها با سرعت بسیار بالایی با هم کورس میگذارند، میتواند حادثهای هولناک را رقم بزند و باعث انحراف اتومبیلها از مسیرش بشود و یا جان رانندهای را بگیرد.
همه علیه روغن
«کیا برهان» متولد ۱۳۳۴ است، ماجرای او و گره خوردن زندگیاش با اتومبیلرانی و پیست برمیگردد به سال ۵۸. برای آشنایی با شغل او، باید به پیست آزادی برویم، زمانی که به آنجا میرسیم، او را در حال صحبت با چند کارگر میبینیم، کارگرها روی زمین خاک میریزند و شروع میکنند به حرکت دادن خاک روی آسفالت پیست و بعد به وسیله یک جاروی مخصوص، خاکها را از روی زمین جمع میکنند و بعد مواد مایعی روی زمین میریزند و آن را هم پاک میکنند.
دلیل این خاک ریختنها و جمع کردن آنها را نمیشود به راحتی فهمید، اما گویا سوژه این شماره ما مورد مشکوکی روی آسفالت پیست دیده است، نزدیکتر میروم و میپرسم چه شده است و این کارها برای چیست، او هم با حوصله پاسخم را میدهد: «گاهی اوقات ماشینها در پیست به خاطر مشکلات فنی، روغنریزی پیدا میکنند، این روغنها باید خیلی زود از روی زمین پاک شود، ما به وسیله خاک و نوعی شوینده خاص این روغنها را از روی زمین پاک میکنیم، وجود روغن ماشین روی کف آسفالت پیست ممکن است باعث سر خوردن، منحرف شدن و در بعضی اوقات حتی چپ کردن ماشینها شود.»
از او میپرسم از چه زمانی وارد این کار شده است: «سالها قبل به عنوان یک راننده جوان که شور و هیجان زیادی داشت، در مسابقات رالی و یا مسابقات سرعت شرکت میکردم، در آن دوران هنوز فدراسیون اتومبیلرانی تشکیل نشده بود و زیر نظر کانون اتومبیلرانی و جهانگردی مسابقه میدادیم، اولین پیست در سال ۶۶ در پارک ارم ساخته شد، حدود ۱۶۰۰متر محوطه برای رانندگی داشت، فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری در سال ۷۰ تاسیس شد و در همان سال، پیست آزادی نیز افتتاح شد و پیست ارم خراب شد.»
در تمام این سالها، کیا برهان برای تیمهای مختلفی مانند سایپا رانندگی میکرد و بیشتر وقتش را برای تمرین و شرکت در مسابقات اتومبیلرانی رالی و سرعت میگذاشت، دوستانش هنوز هم میگویند او در دریفت زدن همتا ندارد، بعدها سراغ کارتینگ هم رفت و توانست کلی در این حیطه هم خبرساز شود، اما حالا دیگر مدتهاست که از روزهای پر هیجان مسابقه دادن گذشته است، او از سال ۸۲ در پیست آزادی مسئول رسیدگی به پیست است: «سال ۸۲ بود که به پیست آزادی آمدم، به خاطر تجربهای که داشتم مسئول پیست شدم و بعد هم مدیریت پیست را به من دادند اما بررسی کردن پیست از لحاظ فنی و ایمنی وظیفه اصلی من بود، هر روز باید در پیست حضور داشته باشم و سرکشی کنم، البته پنجشنبه و جمعهها وظیفهام سختتر هم میشود چون بیشتر ورزشکارها در ایام تعطیل به پیست میآیند و تمرین میکنند.»
یک پیچ میتواند ماشین را چپ کند
آقای برهانی هر روز صبح بعد از آنکه به محل کارش میرسد، قبل از آنکه ورزشکاران برسند، سوار ماشین پیست میشود و از اول پیست تا آخرین نقطه پیست را دور میزند و با چشمان تیزبینش نقاط حادثهساز را شکار میکند.»
بعد از این مرحله او با ماشین پیست به نقطه شروع پیست میرود و با پای پیاده شروع میکند به نگاه کردن زمین: «یکی از کارهایی که من باید در طول روز انجام بدهم، نگاه کردن به زمین پیست است، باید با دقت به زمین نگاه کنم و اگر روغن و یا هر چیز دیگری که باعث سر خوردن ماشین میشود را دیدم به همکارانم بگویم تا آن را تمیز کنند، نباید در محدوده پیست، حتی قطرهای روغن روی زمین باشد، پیچهای پیست از خطرناکترین مسیرهاست، اگر حتی چند قطره روغن بر روی زمین باشد، ممکن است باعث رخ دادن تصادفی وحشتناک بشود، به همین خاطر روغنها و یا موادی که روی آسفالت ریخته میشود را باید به وسیله خاک و مواد شوینده مخصوص پاک کرد.»
او میگوید در پیست اتومبیلرانی به هیچ وجه نباید شیشه، پیچ و یا هر چیز دیگری وجود داشته باشد چون هر کدام از اینها میتوانند صحنههای دلخراشی را رقم بزنند، «بارها دیدم که ماشینها با هم تصادف کردهاند و قطعاتی از اتومبیلها به فضای داخلی پیست پرت شده است، من مسئول این هستم که به سرعت این مورد را به همکارانم اطلاع بدهم و از آنها بخواهم این اجسام و قطعات را از روی زمین جمع کنند، البته تا آخرین لحظهای که زمین تمیز میشود، باید در آنجا حضور داشته باشم تا از ایمن شدن آن فضا، خیالم راحت شود.»
کیا برهان در تمام سالهایی که پشت فرمان ماشین نشسته بود و مسابقه میداد، بارها و بارها به چشم خود دیده که یک شیء و یا قطعهای از اتومبیل در پیست افتاده و باعث تصادف شده، به همین خاطر روی این قضیه خیلی حساس است: «ماشین با حداقل ۱۷۰ کیلومتر سرعت در حال حرکت است، کافی است فقط یک قطعه کوچک شیشه در پیست باشد تا لاستیک ماشین دچار مشکل شود و بترکد و طبیعی است که درچنین شرایطی ماشین منحرف میشود، به همین خاطر باید آسفالت پیست تمیز باشد، بعد از بررسی تمیزی آسفالت پیست باید به سراغ کناره آسفالت بروم و زمین خاکی اطراف آسفالت را به دقت چک کنم.»
من و زمین خاکی کنار آسفالت
اصلا چرا باید زمین خاکی کنار آسفالت پیست هم بررسی شود؟ این سوال را کیا برهان با نشان دادن قسمتی از زمین خاکی که رد لاستیک روی آن افتاده است پاسخ میدهد: «اینجا را میبینید، ماشینی با سرعت بالای ۱۰۰ کیلومتر به سمت زمین خاکی کنار پیست منحرف شده و خاک و شن کمک کرده که این ماشین به سمت تماشاگران منحرف نشود، یعنی راه برای جلو رفتن ماشین بسته شده است چرا که خودروها با هر سرعتی که منحرف شده باشند، در این شنها گیر میکنند اما اگر این خاک و شنها را پس از بیرون کشیدن ماشین صاف نکنیم، ممکن است رانندهای دیگر که کنترل اتومبیلش را از دست داده و به این سمت کشیده شده، بیشتر از ماشین قبلی جلو برود، چون یک بار این موقعیت خاکی به وسیله ماشین دیگری باز شده و احتمال دارد اگر اتومبیل دیگری با سرعت وارد همان موقعیت شود، بیشتر به سمت تماشاگران منحرف شود.»
او پس از بررسی خاکها و شنهای کنار آسفالت، وظیفه دارد لاستیکهای کناره پیست را هم چک کند: «لاستیکهای ماشین، بهترین گزینهای است که میشود از آنها برای کناره پیست استفاده کرد، لاستیکها خاصیت ارتجاعی دارند و میتوانند سرعت ماشینها را کم کرده و حتی اتومبیل را متوقف کنند، ما از لاستیک ماشینهای سنگین در اطراف پیست و از لاستیکهای سواری در داخل پیست استفاده میکنیم، نحوه قرار گرفتن این لاستیکها بنا به موقعیت پیست طراحی میشود اما من مسئول این هستم که هر روز لاستیکها را هم بررسی کنم، این لاستیکها اگر در جای خود قرار نگیرند، میتوانند حادثهساز باشند حتی اگر چند سانتیمتر جلوتر و یا عقبتر باشند، ممکن است اتفاق بدی رخ بدهد، پس یکی دیگر از وظایف من سرکشی به نحوه قرار گرفتن این لاستیکهاست.»
در قسمتی از پیست چند لاستیک به سمتی پرت شدهاند، او به این لاستیکها اشاره میکند و میگوید: «این لاستیکها در تمرین دیروز بعد از آنکه ماشینی به آنها برخورد کرد به این جا پرتاب شدند، اگر من امروز آنها را با کمک همکارانم سر جایشان بر نگردانم ممکن است اتفاق خطرناکی رخ بدهد، این قسمت پیست باز است و ماشین اگر در این قسمت منحرف شود، دیگر هیچ مانعی نیست که از سرعت اتومبیل بکاهد، پس باید لاستیکها به سر جای اولشان برگردانده شوند.»
کیا برهان بعد از چک کردن لاستیکها میرود سراغ توری که بین تماشاگران و پیست نصب شده وبعد میگوید که این تور فلزی باید هر روز چک شود: «فضایی که جایگاه تماشاگران است، از آسفالت فاصله دارد، اما باید یک توری فلزی نیز بین آسفالت و تماشاگرها نصب شود تا اگر زمانی قطعهای از ماشین به سمت آنها پرتاب شد، به این توری فلزی برخورد کند و برای تماشاگرها حادثهآفرین نشود، من هر روز باید این توری را چک کنم تا مبادا پاره و یا کج شده باشد، اگر چنین مشکلی برایش پیش آمده باشد باید سریع تعویض و یا ترمیم شود.»
بعد از این مرحله کار آقای کیا برهان دیگر تمام است، اما تا برگزاری اولین تمرین یا مسابقه او باید هر چند ساعت یکبار همه این موارد را دوباره بررسی کند: «گاهی در زمان انجام مسابقه، روغنی را روی زمین میبینم، در چنین شرایطی به سرعت از همکارانم میخواهم آنها را پاک کنند، بعد از تصادفها هم باید ساعتها وقت بگذارم و دقیقتر پیست را چک کنم، اما روزهایی که تصادف نداشته باشیم، خیالم راحتتر است و فقط بررسیهای هر روزه را انجام میدهم.»
او میگوید زمانی که برف ببارد، مسابقات و تمرینات در پیست اتومبیلرانی آزادی تعطیل است، اما در روزهای بارانی، مسابقه و تمرین انجام میشود، البته با تغییر آب و هوا، کار او هم بیشتر میشود: «ما در روزهای بارانی، مسابقات و تمرینها را کنسل نمیکنیم، اما مسئولیت اینکه پیست پر آب نشود و یا وجود آب روی آسفالت، باعث سر خوردن ماشینها نشود، باز هم با من است.
باران، شنها را به سمت آسفالت پیست میآورد و این خیلی خطرناک است، شنها و سنگها ممکن است باعث تصادفات شدیدی بشوند، پس من در روزهای بارانی وظیفه دارم، به شدت مراقب شنها و سنگها باشم، اما بدتراز روزهای بارانی، روزهای برفی است، هرچند در روزهای برفی، تمرین و مسابقه کنسل میشود، اما من وظیفه دارم با کمک همکارانم از یخ زدن آسفالت پیست، با استفاده از نمک و شن جلوگیری کنیم، بعد از اینکه یخزدایی پیست تمام شد، باید شنها کاملا از روی آسفالت جمع شوند، نباید حتی ۵ سانتیمتر از زمین، یخ زده باقی بماند.»
آقای ورزشکار حالا حدود ۱۱ سال است که همین کار را هر روز تکرار میکند، اما با این حال، میگوید دنیای مسابقه و اتومبیلرانی برایش هنوز هم خیلی جذابیت دارد و خاطرات تلخ و شیرینی از آن دوران در ذهنش مانده است: «سالها برای تیمهایی مانند ایران خودرو و سایپا رانندگی میکردم و خاطرات زیادی در ذهنم مانده است، یکی از خاطرات تلخم از آن روزها به سال ۷۱ برمیگردد، مسابقه رالی بود، از تهران تا شمال، دوستی داشتم به نام محمد گرامی که راننده فوق العادهای بود، اما با پاترولش در راه چپ کرد و متاسفانه قطع نخاع شد. او چند روز بعد هم جان باخت و این خاطره تلخترین خاطره سالهای رانندگیام بود. خاطره تلخ دیگرم به حادثهای که برای دوستم علی نظری رخ داد برمیگردد. او از رانندههای خیلی خوب کشورمان است که متاسفانه در یک حادثه، خودرویش با مانع کناره پیست برخورد کرد، بعد از این حادثه ماشین بلند شد و چپ کرد که در این حادثه چون دست وی از ماشین بیرون مانده بود، به شدت آسیب دید.»
پیستی برای سرعت و آدرنالین
زمان شروع مسابقهها رسیده است و من باید بههمراه آقای ایمنی، پیست را ترک کنیم، هنگام خارج شدن از پیست آقای برهان میگوید که امروز قرار است مسابقات راهور برگزار شود و ماموران راهنمایی و رانندگی قرار است در این پیست مسابقه بدهند، هفته بعد هم قرار است مسابقه دریفت در این پیست برگزار شود.
همراه با کیا برهان پیست را ترک میکنیم، پیستی که محل تجربه آدرنالین و هیجان است و جسورترین و نترسترین رانندهها در اینجا تمرین میکنند.آقای برهان میگویداز روزی که او مسئول پیست اتومبیلرانی آزادی بوده تا کنون خوشبختانه هیچ حادثه مرگباری در این پیست رخ نداده است: «البته در پیست موتور کراس، یک موتورسوار در سال ۸۶ در حین تمرین فوت کرد. باید بگویم این پیست صدمههای جسمی زیادی را به خود دیده است اما خوشبختانه تاکنون حادثه مرگباری در اینجا نداشتهایم.»
منبع: سرنخ. دوهفته نامه حوادث و شگفتیها. شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳.
نظر شما