به همین بهانه با «شادمان کامران» و همسرش «نگین فتاحی» زوج مریوانی که در کنار کار و زندگی روزمرهی خود به نگهداری و درمان حیوانات و مخصوصا پرندهها مشغول هستند، همصحبت شدیم.
سگ سیاه کوچولو
«مدت زیادی نبود که کارمان را راه انداخته بودیم که یک روز عصر بعد از تمام شدن تایم کاری در کارواش صدای ترمز شدید یک ماشین را شنیدیم. به هوای اینکه اتفاقی برای کسی افتاده و برای کمک برویم، از کارواش بیرون رفتیم و دیدیم یک ماشین به سرعت دارد دور میشود در حالی که به یک سگ برخورد کرده است.
راننده هم بیاعتنا به حیوان راهش را کشید و رفت. من و شادی سگ را به گوشهای از کارواش بردیم و برایش یک جای موقت درست کردیم و به یک دامپزشک زنگ زدیم. بعد از معاینه و عکس و آزمایش متوجه شدیم زبان بسته قطع نخاع شده است و بعد از ۱۵ روز رسیدگی و مراقبت، سگ بیچاره تلف شد. این اتفاق باعث شد ما تصمیم بگیریم در سطح وسیع به حیوانات کمک کنیم و برای درمان آنها هر کاری که از دستمان بر میآید انجام بدهیم.
برکت سرازیر شد
«شاید خیلیها حرف ما را باور نکنند، اما از فردای آن روز به صورت عجیبی کسب و کار ما رونق گرفت، ماشینهای بیشتری برای شست و شو به کارواش تازه کار ما آمدند و ما از این اتفاق متعجب و خوشحال بودیم. تا اینکه وقت ناهار خوردن شادی گفت شاید این یک نشانه از خیر و برکت برای ماست و به من پیشنهاد کرد از این به بعد اگر حیوانی را دیدیم که زخمی بود و نیاز به مداوا داشت حتما به آن کمک کنیم و من هم با آغوش باز این پیشنهاد را پذیرفتم و قول دادم هرکاری که در توانمان باشد انجام بدهیم. بعد از این تصمیم نگاهمان به اطراف تغییر کرد و با دقت بیشتری به گوشه و کنار شهر و خیابان توجه میکردیم.
اما نکته این بود که ما دانش علمی برای این کار نداشتیم و به همین دلیل از یکی از آشنایان که دامپزشک بود تقاضا کردیم در صورت نیاز به ما کمک کند و ما هم هر مبلغی برای درمان این حیوانات لازم باشد پرداخت میکنیم. اما دکتر مصطفی سلطانی هم از تصمیم ما استقبال کرد و گفت دوست دارد در این راه به ما کمک کند و داوطلبانه این کار را انجام بدهد، این شد که وی تمام داروهای حیوانات را رایگان در اختیار ما قرار میدهند و بسیاری از تشخیصها، تزریقات و شکستهبندی حیوانات را زیر نظر ایشان آموزش دیدیم و اگر کار به جراحی یا درمانهای تخصصی نکشد، خودمان میتوانیم دورهی درمان حیوانات را زیر نظر ایشان طی کنیم.
جدا از اینها تصمیم گرفتیم برای سایر هزینهها مثل خورد و خوراک و این چیزها هر روز تعرفهی یک ماشین در کارواش را به این حیوانات اختصاص بدهیم.
از کبوتر تا عقاب
«در شهر ما خیلی وقتها جغد و عقاب هم دیده میشود که تا امروز در کنار دهها کبوتر، گنجشک، یاکریم و چند سنجاب آنها را هم مداوا و رها سازی کردیم که خیلی از آنها توسط مردم و همسایهها و آشنایان و حتی خود سازمان محیط زیست استان به ما تحویل داده میشد.
این اتفاق بعد از مصاحبهی یک خبرگزاری محلی در شهر برای ما رخ داد و مردم وقتی کار ما را دیدند از آن استقبال کردند و حالا در صفحههای مجازی همیشه چندین و چند پیام تشکر و قدردانی از مردم داریم. این شناخته شدن باعث شد تعداد پرندهها و حیواناتی را که مردم به ما معرفی میکنند و حتی خودمان پیدا میکنیم بیشتر شود و خانهی کوچکمان تبدیل به یک بیمارستان برای حیوانات باشد که بعد از بهبودی در طبیعت رهاسازی میشوند.
بیشترین پرندهای که ما توانستیم آن را از مرگ نجات بدهیم کبوتر بود. متاسفانه خیلی از آنها به دلیل بیرحمی بعضی افراد و ناآگاهی بچهها که گاهی با تفنگهای ساچمهای و تیر و کمان به آنها آسیب میرسانند زخمی میشوند. سرگرمی اشتباهی که متاسفانه خیلیها دارند و بیشترشان از سر بیکاری آن را انجام میدهند.
در حال حاضر پنج سگ، هفت توله، شش سارگپه، یک عقاب صحرایی، یک سنجاب و شش گربه دوران نقاهتشان را پیش ما طی میکنند. علاوه بر اینها که از شهرهای مریوان و اورامانات به دست ما میرسند، از شهرهای سقز، سنندج و پاوه هم پرندگان زیادی را برای مداوا پیش ما میآورند چون بسیاری از شهرهای دیگر تخصص دام کوچک را ندارند و آنها پرندههای زخمی و مریض را برای مداوا به ما میسپارند.
به همین دلیل قبل از هرکاری فرهنگسازی برای زندگی مسالمتآمیز کنار حیوانات و پرندهها را باید به بچهها یاد بدهیم. هم در مدرسه و هم در خانه. البته خودمان هم نباید این نکته را فراموش کنیم که ما الگوی فرزندان خود هستیم و آنها رفتار و کردار ما را میبینند و در زندگیشان تاثیر مستقیمی میگذارد.»
منبع: سرنخ هفتهنامهحوادثوشگفتیها - اسفند ۱۳۹۶
نظر شما