همشهری آنلاین_الهه بصیر: به همین دلیل با تهیه گزارش محلهگردی سعی داریم شما را با نقاط قوت و ضعف هر محله آشنا کنیم. در این شماره دل به دل کوچهپسکوچههای «شهرک چشمه» دادیم که به دلیل پیشینه تاریخی سازندگان اولیهاش و شکلی که در نقشه منطقه دارد به چکمه ایتالیایی معروف است. به گشتوگذار در این شهرک قدیمی پرداختیم تا آن را بهتر بشناسیم و از دور و نزدیکش آگاه شویم و با آن احساس غریبگی نکنیم. به یقین وقتی با در و دیوار محلهات آشنا باشی به روزگار نیاز راه و چاهش را میشناسی و به اصطلاح در آن گم و گور نمیشوی و حتی سنگ و ریگش هم راهنما و سنگ صبورت میشود. خلاصه محلهگردی مواهب فراوانی دارد که اگر تا پایان این گزارش همراه ما باشید به آنها واقف خواهید شد. ضمن اینکه در شمارههای بعدی مهمان شما در محلهتان خواهیم بود، منتظرمان باشید.
شناسنامه محله
یک شرکت ایتالیایی در سال ۱۳۵۷ شروع به تبلیغ برای فروش خانههایی کرد که در زمینهای خالی شهرک چشمه ساخته بود. این شرکت در آگهیهای تبلیغاتیاش شهرک چشمه را بهعنوان «نگین تهران» معرفی میکرد. جمله مشهور آن تبلیغات این بود: «اگرقصد خرید ویلا و آپارتمان دارید، قبل از هر اقدامی سری به شهرک چشمه بزنید.» انتشار این آگهی پای نخستین ساکنان را به این شهرک باز کرد و متقاضیان خرید خانههای شهرک چشمه پس از اینکه خانهای را میپسندیدند به همان شرکت ایتالیایی که «توسعه کن» نام داشت اطلاع میدادند تا در فهرست نوبت واگذاری خانهها قرار بگیرند و پس از انجام مراحل اداری صاحب خانههای ویلایی شوند.
حالا که میدانیم این شهرک را یک شرکت ایتالیایی طراحی کرده، دیگر خیلی تعجب نمیکنیم که نقشه اولیه آن شبیه به یک چکمه بوده است. شباهت نقشه ایتالیا به چکمه، این کشور را به لقب چکمه، شهره آفاق کرده است. «سردار جعفری»، یکی از قدیمیترین ساکنان شهرک درباره بافت منحصربهفرد شهرک چشمه میگوید: «به خانههای قدیمی شهرک نگاه کنید متوجه معماری خاص آنها میشوید. برخی از خانهها پیش ساخته بودند و فقط با پیچ و مهره اینجا نصب شدند که کاملاً گویای ساختوساز ایتالیاییها است. البته طی سالهای اخیر و گسترش ساختوسازها باعث از بین رفتن بافت قدیمی و اولیه این محل شده و حالا اگر از بالا به آن نگاه کنید، مطمئناً شباهت زیادی به یک چکمه ندارد. متأسفانه اطراف شهرک هم بلند مرتبهسازیهایی شده است که علاوه بر تخریب جلوه بصری فوقالعاده شهرک چشمه، مشرف به خانههای ویلایی است و آسایش را از ساکنان میگیرند.»
خانههای شهرک از همان ابتدا به سبک معماری روز ساخته شدند و جالب است که حالا بعد از گذشت ۴ دهه با قدم زدن در کوچهپسکوچههای محله به خوبی میتوان حال و هوا و سبک معماری خانههای آن دوران را بازشناخت. در کوچه شقایق خانهها هنوز ویلایی و تک واحدی هستند و سبک معماری دهه پنجاهیشان حفظ شده است. درختان قطور و سر به آسمان کشیده این کوچه، شاهد دیگری بر قدمت آن است. برخی از اهالی خوشذوق و باصفای محله هم محوطه جلو خانهشان را با انواع گیاهان آراستهاند که تأثیر چشمگیری در زیبایی سیمای ظاهری محله دارد.
به رغم ظهور تحولات شهری در شهرک چشمه اهالی آن هنوز هم صفا و صمیمت ایام گذشته را حفظ کردهاند و از حال هم خبر میگیرند و در صورتی که یکی از اهالی دچار مشکلی شود، سایرین از هیچ کمکی برای حل مشکل هممحلهایشان دریغ نمیکنند. محبت در این محله هنوز هم به سیاق روزهایی که مردم به نان و نمک قسم میخوردند پابرجاست. این صمیمیت در راسته بازارچه موج میزند. «تقی حاجی محمدی» صاحب خشکشویی شهرک و یکی از قدیمیترین کاسبان بازارچه است. به محض ورود به خشکشویی پولهای خارجی چیده شده زیر شیشه میز تحویل لباس به مشتری توجه همه را جلب میکند. میگوید: «صمیمیت در همه وجوه زندگی اهالی این شهرک موج میزند. اینجا خبری از بیگانگی آپارتماننشینها نسبت به یکدیگر نیست. از یکرنگی اهالی همین قدر بگویم که روزی پول یک کشور را همینجوری زیر این شیشه گذاشتم. یکی از اهالی پرسید که این پول چرا اینجاست؟ گفتم همینجوری! خوشم آمد و گذاشتمش اینجا. گفت من هم چند پول خارجی دارم. فردای آن روز پولهایش را به من داد و زیر این شیشه گذاشتم و هممحلهای بعدی هم به همین منوال. این نمونه کوچکی از همدلی اهالی شهرک است.»
«احمد غلامی» خیاط شهرک که ۱۳ سال است از ساعت ۹ صبح تا ۱۷ در مغازه است خاطرات زیادی از اهالی شهرک دارد. در و دیوار مغازهاش پر از عکسهای یادگاری زمان جنگ است و خاطراتی دارد که ساعتها میتوان برای شنیدنشانسرا پا گوش شد.
میگوید: «در ایام خاص سال مثل محرم و ماه مبارک رمضان اهالی بازارچه با هم برای برگزاری مراسم ویژه این ایام آماده میشوند و این موضوع زندگی و کار در این محله را لذتبخش میکند.»
صدای اذان که در محله میپیچد یک به یک مغازههایشان را میبندند، کرکرهها را پایین میکشند و روانه مسجد محله میشوند. حتی نانوای بازارچه هم تنورش را خاموش میکند. انگار اهالی هم به تعطیلی بازارچه هنگام برگزاری نمازجماعت عادت کردهاند، چون در این ساعت از روز هیچکس در بازارچه نیست. در چشم برهم زدنی سکوت بر بازارچه حکمفرما میشود و تنها صدایی که به گوش میرسد صدای مکبر مسجد است. مسجد قائم علاوه بر دفعات نماز جماعت، با برگزاری محافل انس با قرآن کریم نیز میزبان اهالی شهرک است.
سرانه بالای فضای سبز شهرک چشمه یکی از امتیازات زندگی در این بخش از منطقه است. همه اهالی در میان حرفهایشان از سرسبزی شهرک و درختهای پر برگ و باری میگویند که مانند چتری بالای سر بسیاری از کوچهها باز شده و قدم زدن در فصل بهار و تابستان را برایشان لذتبخش میکنند. میگویند لازم نیست برای هواخوری حتماً روانه بوستانها شویم. همین که از خانه بیرون بیاییم آنقدر سرسبزی میبینیم که روحمان تازه میشود. حتی وسط بازارچه هم یک خط سبز از درختان بلند قامت تشکیل شده که نشستن زیر سایهشان و گپ زدن را به کاری لذتبخش تبدیل میکند.
برخلاف تصور عموم که فکر میکنند کوچههای قهر و آشتی فقط در مناطق جنوبی و برخی از بخشهای مرکزی پایتخت دیده میشوند، در انتهای کوچه شقایق به کوچه دیگری میرسیم که «اطلس» نام دارد و به بازارچه محلی شهرک منتهی میشود. این کوچه به قدری باریک است که فقط یک نفر میتواند از آن عبور کند و اگر کسی با فردی که از روبهرو میآید برخورد کند، یکی از آن دو باید راه را برای طرف مقابل باز کند. به همین دلیل به این کوچهها کوچه آشتیکنان یا قهر و آشتی میگویند. این کوچه به رغم تنگ و باریک بودنش که با استانداردهای شهرسازی روز مغایرت دارد و در زمان وقوع هر حادثهای روند امدادرسانی به آسیبدیدگان را دچار اختلال خواهد کرد، راه میانبر خوبی برای عبور از شلوغی بازارچه است. کافی است کمی به چم و خم این محله وارد باشید تا با عبور از یکی دو کوچه فرعی، شلوغی را پشت سر بگذارید.
چند سال پیش پدر شهید مهدیپور قسمتی از خانهشان را به محلی برای نگهداری از یادگار فرزند شهیدش تبدیل کرد. عکس، دستنوشتهها، پلاک، لباس، نامهها و وصیتنامه فرزندش را کنار هم چید تا یاد و خاطرهاش را زنده نگهدارد. کمی بعد به دلیل علاقه فراوانی که به آثار شهدا داشت به جمعآوری آثار سایر شهدا پرداخت تا جایی که بخشی از خانه و محل کارش پر از یادگار شهدا شد و علاقهمندان زیادی را به تماشا واداشت. مدتی بعد به پیشنهاد شهرداری منطقه خانواده شهید مهدیپور به خانه دیگری نقل مکان کردند و خانه شهید رسماً تبدیل به موزه شهدا شد. حالا طبقه پایین خانهشان موزه آثار شهدا است و طبقه بالا کانون قرآن شهرک چشمه. علاوه بر دورههای تجوید و روخوانی قرآن، جلسات مشاوره خانواده حول محور ازدواج آسان، تربیت فرزندان، کنترل خشم و... نیز در این خانه برگزار میشود.
سراغ بازارچه قدیمی شهرک را از هر که بگیرید، شما را به سمت میدان شهرک راهنمایی میکنند. میدانی که سالهاست همه برای خرید از بازارچه از آن عبور میکنند و اگر قرار باشد کسی همراهیشان کند نزدیک میدان با هم قرار میگذارند. جالب است که این میدان نام و نشانی ندارد! جعفری در اینباره میگوید: «این میدان فقط در گرد بودن شبیه میدانهای دیگر است! حتی خبری از گل و بوتههای سایر میدانها هم نیست. اما برای اهالی شهرک بسیار عزیز است و با وجود بینام و نشان بودن محال است به کسی بگوییم قرارمان ساعت فلان کنار میدان شهرک و بپرسد کدام میدان؟ »
چیدن توت که یکی از نوبرانههای شیرین فصل بهار است، یکی از لذتهای قدم زدن در کوچه پسکوچههای شهرک است. از حق نگذریم توتهای شهرک طعم فوقالعادهای دارند که به گفته اهالی به دلیل هوای مطلوب شهرک و زاویه تابش خورشید است. تقریباً در همه کوچهها چند نفر از اهالی را مشغول گپ زدن و چیدن توت میبینیم و این صحنه آنقدر وسوسه برانگیز است که ما هم برای چند لحظه کاغذ و قلم و دوربین را کنار میگذاریم و چند دقیقهای دل به دلبرانههای این نوبرانه شیرین میدهیم.
از نقاط قوت موجود در شهرک که بگذریم، به نقطه ضعفی میرسیم که حساسیت و حتی خشم تعدادی از اهالی را برانگیخته است. یکی از ساکنان قدیمی شهرک که تمایلی به ذکر نامش ندارد، نبود حتی یک بانک را در محله مهمترین نقطه ضعف این شهرک میداند و در اینباره میگوید: «سکوت و آرامشی که از زندگی در این شهرک نصیبمان شده غیرقابل انکار است. البته همواره مشکلاتی هم داشتهایم که به مرور زمان حل یا کمرنگ شده است. مانند مشکل خاموشی معابر که حالا به جز بخشهصایی از ورودی بازارچه قدیمی در سایر قسمتهای محله رفع شده است. اکنون نداشتن بانک یا حتی یک عابر بانک مهمترین مشکل اهالی شهرک است. برای خیلیها بهخصوص سالمندان، اینکه برای انجام امورات بانکی باید به محلههای دیگر مراجعه کنند اصلاً کار آسانی نیست.»
غرفه بازیافت با هدف حفاظت از محیطزیست و ترویج فرهنگ تفکیک زباله خشک و تر از مبدأ در منطقه جانمایی شده است که یکی از آنها در شهرک چشمه، خیابان گلها، جنب مسجد جامع المهدی قرار دارد.
هیچ یک از خطوط اتوبوسرانی و تاکسیهای خطی منطقه از داخل شهرک چشمه عبور نمیکنند. «فیروز زرگری» یکی دیگر از اهالی شهرک است که در اینباره میگوید: «درست است که خطوط اتوبوسرانی منطقه در مقایسه با سالهای گذشته پیشرفت قابل ملاحظهای داشته است. اما هنوز هم هیچ اتوبوس و حتی تاکسی خطی از داخل شهرک عبور نمیکند و اهالی برای رفت و آمدهای بیرون از شهرک ناچارند از وسایل نقلیه شخصی استفاده کنند که در این وضعیت هوا کار درستی نیست. یا باید خودشان را به بلوار اصلی برسانند و از آنجا با تاکسی به مقصد مورد نظرشان بروند که رفتن تا بلوار هم برای نوجوانان و سالمندان میسر نیست.»
منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۲ در تاریخ ۱۳۹۶/۳/۲
نظر شما