متناسب با اهمیت و جایگاه و عمق و نفوذ آن، بایستههایی هم متصور است که غفلت از آنها میتواند حداقل در سرعت پیشرفت، کاستی ایجاد کند و هزینههای اقدامات را افزایش دهد. البته برخی از این بایستهها بر اوضاع و احوال جاری کشور منطبق هستند و تعدادی هم باید در گذشته مشمول عنایت و توجه قرار میگرفته و سوءتخصیص منافع فیزیکی و انسانی را مانع میشد.
بدیهی است بایستههایی هم متناسب با آینده وجود دارد یا پدید خواهد آمد. منطق حکم میکند که از گذشته آنچه مورد بیتوجهی واقع شده است را جبران کنیم و برای حال و آینده هم با عبرتگرفتن از گذشته، توفیقات انقلاب را بیشتر و افزونتر کنیم.
از جمله اموری که بهنظر میرسد در سیستم آموزشی و سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی ما مغفول واقع شده، غربشناسی است.
انقلاب اسلامی بهعنوان نهضتی است که داعیه احیای ارزشهای اسلامی و برپایی حاکمیت عدل و انصاف را دارد، به همین جهت بهطور طبیعی با عمده الگوها و مکاتب فکری حاکم بر جهان، دارای اختلافات نگرشی و عقیدتی است و در این 30سال هم حتی لحظهای از اقدامات خصمانه دیگران علیه خودش و از پیامدهای تصمیمات بعضا معاندانه آنها مصون نبوده است. اما این انقلاب بهرغم این اقدامات از موضعی قابل عنایت در نظام سیاسی جهان برخوردار شده است.
برای این انقلاب شناخت جهانی و دیدگاهها و ریشههای فکری و فلسفی تمدن امروزین غرب و ادراک این معنی که نوع تصمیمات و ارادههای عملیاتیشده مجموعه نظام مسلط و حاکم امروز، ریشه در کدامین آبشخور دارند و از چه زمینی ارتزاق میکنند، بهمنظور اتخاذ تصمیمات مناسب با منافع ملی ایران اسلامی از واجبات حکومت بوده و همچنان هست.
نمیتوان برای جایگزینی یک نظام فکری مستقل از ارزشهای لیبرالیستی اقدام کرد لیکن بر چراییها و چگونگیهای تصمیمسازی و تصمیمگیری و نحوه جستوجوی منافع متقابل از ناحیه غرب اشراف نداشت.
حتی نمیتوان از نظام سیاسی، نظام فرهنگی و نظام اقتصادی غرب بهلحاظ آنچه قوام و دوام کارکرد این ساختار را موجب میشود، غفلت کرد و آنگاه انتظار داشت که در نظام آموزشی و نظام فرهنگی ما تحولاتی مطلوب رخ دهد یا انقلابی متناسب با ایدئولوژی و آرمانهایمان پدید آید.
فکر میکنیم که برای بخشهایی از نظام تصمیمسازی، تصمیمگیری و مجریان، آگاهشدن نسبی با «غرب» - هر چند دیر شده است – بسیار مغتنم و ضروری است و این امر میتواند به کاهش هزینههای مبادله، جلوگیری از افت سرعت نفوذ و عمقبخشی، دراختیارداشتن پیشبینیهای دقیق و درست و بالاخره آگاهشدن از آسیبهایی که نه در ظاهر بلکه در عمق مطلوبها و جوهره خواستنیهای آرمانی و معنوی ما وجود دارد، بینجامد.
بنابراین تاکید میکنیم که لازم است در این ارتباط دانش مسئولان ذیربط از ارتقای لازم برخوردار شود به نحوی که بتوان با اطمینان از وجود و حضور نوعی غربشناسی مفید و بایسته در کشور سخن گفت. این مهم اگر توأم با ملاحظات مرتبط به نسل سوم انقلاب در نظر گرفته شود، از اهمیت بالاتری برخوردار میشود.
* عضو هیأت علمی دانشگاه تهران