همشهری آنلاین، این موضوع نشان میدهد که جدای از محبوبیت این حشرات در ادب فارسی، اهمیت و جایگاه ایران از نظر تعداد و تنوع پروانهها در جهان و خاورمیانه بسیار زیاد است؛ البته این آمار فقط درباره روزپرکهاست و بیدها یا همان شبپرکها را شامل نمیشود.
پروانهها حشراتی از راسته پولکبالان (Lepidoptera) هستند که در بسیاری از نقاط ایران دیده میشوند اما مهمترین زیستگاههای پروانههای بومی و آندمیک ایران در مناطق کوهستانی زاگرس و البرز واقع شدهاند. علیرضا نادری، مسؤول بخش ردهبندی بندپایان دفتر تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی در سازمان حفاظت محیطزیست است.
خودش میگوید که طی ۳۱۰ سفر، بیشتر نقاط ایران را برای مطالعه پروانهها زیر پا گذاشته و موفق شده ۱۱ گونه و زیرگونه جدید از پروانهها را که خاص ایران و برای دنیای جدید است، شناسایی و معرفی کند. جدای از این، او توانسته ۱۲ رکورد جدید از پروانههای جهان را که در ایران یافت نشده بود، کشف و به ثبت برساند. نادری هماکنون در حال نگارش اطلس پروانههای ایران به زبان انگلیسی با همکاری پروانهشناسی از موزه تاریخ طبیعی اوکراین است.
«آمدهای ماهیگیری؟»؛ این عجیبترین جملهای بود که تا به حال شنیده بودم. آدم در ارتفاع ۲ هزار متری باشد و فقط به خاطر اینکه توری در دست دارد، برای کسی این تصور به وجود بیاید که برای ماهیگیری آمده است! «نه، درباره پروانهها تحقیق میکنم.» و هربار هم باید این موضوع را توضیح بدهم و هربار هم بگویم که جمعآوری پروانهها در کار من الزامی است و برای تفریح این کار را نمیکنم.
واقعیت این است که تحقیق درباره پروانهها برای خیلیها غریب است، هرچند خشک کردن آنها کار موردعلاقه خیلیهاست. دیدن اینجانوران که از روی یک گل روی گلی دیگر مینشیند، جذاب است و همین جذابیت بصری باعث شده تا خیلیها آنها را برای تزئین خشک کنند.
الگوهای گوناگون رنگارنگ روی بالهای پروانهها و پرواز نامنظم ولی باوقار آنها باعث شده تا تماشای پروانه یکی از سرگرمیهای محبوب در بعضی کشورها بهشمار بیاید. ایرانیها هم البته در این کار سابقهدارند. از آنجا که پروانهها در این کشور همیشه موجوداتی قابل احترام بودهاند، ایرانیها هم علاقه خاصی به آنها داشتهاند، حتی علاقه نگارنده هم برای تحقیق درباره پروانهها، از تجربه کودکی در جمعآوری آنها ریشه گرفته است.
خطر! پروانه!
بارها و بارها به مکانها و مناطق مختلفی رفتهام تا بتوانم اثری از گونه جدیدی از پروانههای ایران بیابم. واقعیت این است که اگر عشق و علاقه برای این کار وجود نداشته باشد، هیچگاه نمیشود در این کار موفق بود، چراکه هر سفر به منزله خطری است که جان یک محقق را تهدید میکند. معمولا تمام کسانی که در کار جمعآوری گونههای جانوری هستند، باید از مناطق صعبالعبور بگذرند. خطر راهزنها و دزدها، خطر حیوانات وحشی، پرتشدن از کوه، مارگزیدگی و عقربگزیدگی، نیش زنبور و آلرژی به گیاهان و هزاران خطر دیگر تنها بخشی از مشکلات این کار است.
بارها و بارها بهخاطر دویدن دنبال یک پروانه، بیهوا تا دم پرتگاه رسیدهام. وقتی پروانهای را میبینم، بهخصوص که بومی ایران هم باشد و گزارشی از آن در جهان وجود نداشته باشد، آنقدر ذوقزده میشوم که دیگر فراموش میکنم باید جلوی پای خود را هم نگاه کنم. البته تمام این خطرات، جدای از خطرات طبیعی مثل سیل، زلزله و... است که ممکن است به سرعت اتفاق بیفتد و قبل از اینکه راه چارهای پیدا کنیم، همهچیز تمام شود. حدود پنج سال پیش بود که برای یکی از همکاران من و تیم همراهش اتفاق ناگواری افتاد. منوچهر ضیاییان که پروانهای بومی از منطقه طارم را کشف کرده و نامش هم روی این پروانه است، سرپرست تیم ۱۳ نفرهای بود که در حال کوهپیمایی در دره اندرسم واقع در تخت سلیمان بودند.
گروه در همین دره گرفتار سیل شدند و جسد بسیاری از افراد این گروه هرگز پیدا نشد. گذشته از خطرات و تهدیدها، این سفرها همیشه نتیجهبخش نیست. در تمام این سالها که به دلیل علاقه شخصی و بعدها به خاطر حرفه خود به این سفرها رفتهام، توانستهام ۱۱ نمونه جدید از پروانهها و بیدها را که بومی ایران هستند و در هیچکجای دنیا یافت نمیشوند به ثبت جهانی برسانم. اما اینها و گونههایی که دیگران یافتهاند، همه آن پروانههایی نیستند که در این کشور پهناور زندگی میکنند.
هنوز هم پروانههایی هستند که برای یافتن آنها باید به سفرهای بیشتری رفت. اما اگر یک رصدکننده پروانه همه این خطرات را بهجان بخرد و بخت با او یار باشد تا پروانه منحصر به فردی را ببیند تازه مشکلات کارش آغاز میشود. پیدا کردن پروانهها تنها شروع یک مرحله سخت است، چراکه تازه کار عکاسی و نمونهگیری آغاز میشود. واقعیت این است که هیچچیز دشوارتر از عکاسی از یک پروانه نیست.
صبر و طاقت میخواهد و هرگونه عجلهای کار را خراب میکند. باید به آرامی به او نزدیک شد، دوربین را به سمتش نشانه رفت و پیش از آنکه بپرد عکساش را گرفت. اما این همه ماجرا نیست، بال ظریف یک پروانه با وزش ملایمترین باد تکان میخورد و همین باعث میشود تا در عکس ناواضح شود.
وصف گل و پروانه
شناخت مکانهایی که یک پروانه خاص را میتوان در آن یافت، به تجربه، مطالعه و دقت زیادی نیاز دارد. جستوجو در کشور پهناور ایران، آنهم به دنبال یک حشره کوچک کار سادهای نیست.
اول باید با اقلیم و شرایط زیست آن جانور آشنا باشیم. البته ناگفته پیداست که مهمترین مناطق زیست پروانهها، مناطق پر گل هستند، چراکه بین آنها و گیاهان گلدار رابطه زیستی تنگاتنگی وجود دارد. تکامل پروانهها با گیاهان گلدار از حدود ۳۰۰ میلیون سال پیش شکل گرفته و امروزه بسیاری از گیاهان گلدار برای تولیدمثل و گردهافشانی به انواع خاصی از پروانهها وابستهاند.
برای همین است که بیشتر پروانهها در مناطق پر گل یافت میشوند. البته منظور از گلها لزوما گلهای وحشی رنگارنگ بزرگ نیستند، بسیاری از گلهای مورد علاقه پروانهها برخلاف تصور عموم، ابعاد کوچکی دارند و رنگهای شادی هم ندارند. از طرفی زیستگاه پروانهها هم نقش مهمی در تولیدمثل و بقای این حشرات دارد.
روزپرکها دارای دگردیسی کامل هستند؛ یعنی دارای مرحله لاروی و شفیرگی هستند. پروانه بالغ تخمگذاری میکند و تخم تبدیل به لاروی کوچک میشود که پس از چند مرحله پوستاندازی و تغذیه به مرحلهای میرسد که برای شفیرهشدن آماده میشود. لارو تبدیل به شفیره شده و بسته به نوع پروانه، زیستگاه و شرایط آب و هوایی و... پس از مدتی که از چند روز تا چندماه متغیر است تبدیل به پروانه بالغ میشود. بعضی از گونهها در شرایط آب و هوایی مناسب تا چند نسل در سال تولید میکنند ولی بسیاری هم مخصوصا در آب و هوای کوهستانی تنها یک نسل در سال تولید میکنند.
بیشترین تنوع زیستی موجودات زنده از جمله پروانهها در مناطق گرمسیری است و در این میان جنگلهای گرمسیری آمریکای جنوبی به لحاظ تنوع گونههای پروانه در جهان در مقام اول است ولی نمیتوان تنوع گونهای جانداران در این مناطق را با مناطق قرار گرفته روی نوار بیابانی نیمکره شمالی در منطقه پاله آرکتیک، مثل ایران مقایسه کرد. با توجه به اینکه کشور ایران روی نوار بیابانی نیمکره شمالی واقع شده و اقلیم نیمه خشکی دارد، وجود رشته کوههای بلندی مثل زاگرس، البرز و کوههای مرکزی نقش زیادی در جذب رطوبت وارد شده به کشور از مرزهای غربی دارد. این کوهها به منزله واحههای آبادی در میان بیابانهای خشک و گرم، انواع موجودات زنده را به خود جذب کرده و طی میلیونها سال تکامل، گونههای آندمیک (بومی) فراوانی را در خود پروردهاند.
البته ارائه کردن رقم دقیقی برای تعداد گونههای پروانههای موجود در ایران کاری است نشدنی، چراکه علم تاکسونومی یا ردهبندی موجودات زنده بسیار پیچیده است و هر روز تغییرات جدیدی در آن انجام میگیرد که تعداد گونهها را دستخوش تغییر میسازد. برای همین تنها میتوان به ارقام تخمینی اکتفا کرد. در کشور ما حدود ۴۰۰ گونه پروانه تا به امروز شناسایی شده که بسیاری از آنها در همین سالیان اخیر کشف و توصیف شدهاند.
از این میان حدود ۷۰ گونه آندمیک یا بومی کشور ایران هستند، به این معنا که فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران در هیچ کجای جهان یافت نمیشوند. از این لحاظ ایران را میتوان کشوری غنی در زمینه تنوع زیستی بالاخص تنوع گونههای پروانهها دانست. ایران در مقام مقایسه با کشورهای همسایه، در تنوع گونههای پروانه رتبه اول را دارد و کشور ترکیه که دارای اقلیم متنوعتری نسبت به ایران است، با حدود ۳۶۰ گونه شناختهشده پروانه، بعد از ایران در مقام دوم قرار دارد. یکی از جالبترین نکاتی که درباره زیستگاه پروانههای ایران وجود دارد، وجود تنوع زیاد این حشرات زیبا در استان تهران است. یک چهارم کل گونههای ایران را میتوان در کوه توچال در نزدیکی شهر پر دود تهران یافت. جالبتر اینکه حدود هفتگونه آندمیک و بومی پروانههای ایران که در تمام دنیا فقط در مناطق البرز مرکزی وجود دارند، در این منطقه زندگی میکنند.
خانهای برای تمام روزپرکها
درست است که مناطق گرمسیری بیشترین تنوع زیستی موجودات زنده و پروانهها را دارد اما آب و هوای کوهستانی ایران هم در زندگی این حشرات نقش مهمی دارد. همانطور که گفته شد، زندگی بسیاری از گیاهان گلدار و انواع پروانهها وابسته به هم هستند. در این رابطه باید به یکی از مهمترین گیاهان میزبان پروانههای ایران، یعنی گیاه اونوبریکیس کورنوتا (Onobrichys cornuta) اشاره کرد. این گیاه که در مناطق سردسیر از دوهزار متر به بالا و در مناطق گرمتر از ۲ هزار و ۸۰۰ متر به بالا میروید پراکندگی زیادی در ایران دارد و میزبان حدود ۶۰ گونه پروانه که حدود ۳۰ گونه آنها بومی این کشورند است.
بهترین زیستگاه پروانهها در ایران را به سختی میتوان نام برد چرا که این انتخاب از نظر گونههای بومی و کمیاب و تنوع گونهای قابل بررسی است. تنوع گونهای پروانهها در مناطقی مثل ارسباران – در شمال آذربایجانشرقی – که آخرین بازمانده از جنگلهای قفقازی در ایران است و پارک ملی گلستان جالب توجه است. اما از نظر وجود گونههای بومی که فراتر از مرزهای ایران پیدا نمیشوند کوههای زاگرس از بهترین نقاط است.
رشته کوههای زاگرس به دلیل ویژگیهای خاص و موقعیت جغرافیایی و توپوگرافی منحصر به فرد زمین شناسی، در کل، بیشترین تنوع گونههای پروانههای ایران را دارد. بر خلاف تصور خیلیها، جنگلهای هیرکانی که در دامنه شمالی البرز است در زمینه پروانهها تنوع زیادی ندارد و تعداد گونههای پروانهها در این منطقه محدود است. این مساله به دلیل تعداد زیاد روزهای مه گرفته در طول سال است که باعث میشود آفتاب کمی به این منطقه برسد.
یکی از مهمترین گونههای بومی پروانههای ایران که توجه همه پروانهشناسان دنیا را به خود جلبکرده، «Archon bostanchii» است که سومین گونه از جنس « Archon» و متعلق به خانواده «Papilionidae» است. این پروانه توسط نگارنده در سال ۱۳۸۲ در منطقهای در نزدیکی شهرستان پلدختر لرستان یافت شد و به ثبت جهانی رسید. جالب اینکه آخرین گونه از این جنس در سال ۱۸۹۲ میلادی یعنی ۱۱۷ سال پیش در کشور ترکیه ثبت و توصیف شد و تا امروز هیچ گزارشی از وجود گونه سوم آن در دنیا وجود نداشت، که این نکته اهمیت کشف «Archon bostanchii» را در پلدختر نشان میدهد.
قصه پروانه کردند آشکار
پروانهها پیش از داشتن اسامی علمی، در تمام کتابهای کهن تنها پروانه بودند و رنگ و اندازه آنها هم هیچ تاثیری در تمایز آنها نداشت. مطالعات علمی باعث شد تا گونههای مختلف پروانهها شناسایی و معرفی شوند و تعدد و تنوع این حشره بیشتر درک شود.
درست است که مطالعات علمی روی این جانوران در جهان، در اوایل قرن هفدهم میلادی در اروپا انجام شد ولی شاید بتوان گفت بعد از آنکه گیاهشناس معروف سوئدی به نام «کارل فون لینه» در سال ۱۷۵۸ میلادی، سیستم نامگذاری علمی دو اسمی را ابداع کرد، تحولی عظیم در علوم طبیعی ایجاد شد و تمام گروههای موجودات زنده و به خصوص پروانهها مورد توجه بیشتر واقع شده و افراد بیشتری شروع به مطالعه بر روی آنان کردند.
این مطالعات درباره پروانههای موجود در ایران ابتدا توسط محققان دیگر کشورها انجام شد.
در قرن گذشته و اوایل قرن حاضر، پروانهشناسان بسیاری از کشورهای دیگر برای مطالعه و کشف گونههای جدید به کشور ایران سفر کردند. آنها در این سفرها به مناطق صعبالعبور و دوردست کشور از جمله شاهکوه، دماوند، تختسلیمان، سبلان، زردکوه، دنا و الوند رفته و نمونههای فراوانی را جمعآوری کردند که حاصل آن کشف تعداد بسیار زیادی گونه جدید از پروانهها بود که حاصل این سفرهای تحقیقاتی به صورت کتب، مقالات و گزارشها در دسترس است. همچنین مجموعههایی که در این سفرها جمعآوری شدند در موزههای بزرگ دنیا از جمله موزههای تاریخ طبیعی مسکو، برلین، لندن، آمستردام، پاریس، پراگ، رم و وین موجود و در دسترس علاقهمندان این رشته است.
از اولین اشخاصی که در ایران روی پروانهها مطالعاتی داشتهاند، میتوان به مرحوم دکتر جلال افشار، بنیانگذار موزه زیستشناسی دانشکده کشاورزی کرج اشاره کرد. پس از آن افراد دیگری به این کار پرداختند اما این مطالعه به صورت وسیعی در کشور صورت نگرفت تا اوایل دو دهه گذشته که افراد بیشتری جذب این رشته شدند. در این میان «وازریک نظری» کتابی به نام «پروانههای ایران» نوشت که توسط سازمان حفاظت محیط زیست (دفتر موزه تاریخ طبیعی ایران) چاپ و منتشر شد.
اما اشاره به پروانهها را نمیتوان تنها در کتابهای علمی دنبال کرد. به تاریخ گذشتگان که نگاهی بیندازیم، اشارههایی به این حشره زیبا شده است. همانطور که وازریک نظری در کتاب خود ذکر کرده، با اینکه در الواح و کتب باستانی هیچ اشارهای درباره پروانه نمیبینیم ولی در کتاب «عجایب المخلوقات» که به سال ۵۵۵ ه. ق توسط محمد ابن محمود ابن احمد طوسی نوشته شده به اطلاعات تقریبا دقیقی درباره کرم ابریشم برمیخوریم. اینگونه اشارهها و مطالب درباره پروانه را در کتابهایی چون «عجایبالمخلوقات» نوشته زکریا بن محمد بن محمود الملکمونی القزوینی (۶۸۲-۶۰۲ ه. ق)، «نزهت القلوب» نوشته حمدالله مستوفی (۷۴۸ ه. ق) و... هم مییابیم.
گذشته از این متون جانورشناسانه، این حشره به عنوان یک نماد در ادبیات ایران روی قله بلندی جا خوش کرده است. شعرای ایران پروانه را دلباختهای میدانستند که عاشق نور شمع است؛ پس آنقدر بهدور آتش شمع میگردد تا این آتش به بالهایش بگیرد و نابودش کند؛ مثالها برای این توصیف شاعرانه بهقدری در ادبیات عرفانی و عاشقانه ایران زیاد است که اشاره به آنها نوشتن کتابی مستقل را میطلبد.
اما یکی از زیباترین اشارات به این موضوع را میتوان در منطقالطیر عطار نیشابوری یافت؛ آنجا که دیگر پرندگان، پروانه را از سوختن منع میکنند و او هم پاسخی در خور میدهد: «جمله پرندگان روزگار / قصه پروانه کردند آشکار / جمله با پروانه گفتندای ضعیف / تا به کی در بازی اینجان شریف / چون نخواهد بود از شمعت وصال / جان مده بر جهل، تا کی زین محال / زین سخن پروانه شد مست و خراب / داد حالی آن سلیمان را جواب / گفت اینم بس که من بیدل مدام / گر درو نرسم درو برسم تمام».
مرگی که همین نزدیکی است
روزپرکها فقط در شعر موجوداتی حساس نیستند. این حشرات زیبا برای ادامه بقای خود وابسته به گیاهانی هستند که هر آن ممکن است زیر پای آدمیزاد له شوند. واقعیت این است که بیشتر آدمها نمیدانند که وقتی نسل موجودی از روی زمین از بین میرود، در آینده صدمه بزرگی به نسل خود آنها خواهد خورد. همه موجودات زنده در چرخه زندگی به هم وابستهاند و انسان هم از این چرخه جدا نیست.
بارها و بارها در سفرهای تحقیقی خود به انبوه زبالهها و نابود کردن گل و گیاه در مناطق کوهستانی برخوردهام و دانستن اینکه همین تخریبها چه بلایی سر پروانهها میآورد آزردهام کرده است. شاید جلوگیری از بعضی تخریبهای محیط زیست نیاز به اهرمهای خاص و ساز و کارهای قدرتمند داشته باشد اما بسیاری از این تخریبها که بهصورت عادی توسط مردم انجام میشود، با کمی روشنگری و فرهنگسازی برطرفشدنی است. نابودی حتی یک گیاه یا یک گل میتواند اثرات تخریبی زیادی روی پروانهها داشته باشد.
حشرات و از جمله پروانهها از مهمترین موجودات زنده اکوسیستمهای کوهستانی هستند. اجزای زنده این اکوسیستم یعنی گیاهان و جانوران به صورت زنجیری به هم متصلند و وجودشان در کشور نیمهخشکی مانند ایران اهمیت ویژهای دارد.
حشرات در مناطق کوهستانی با گردهافشانی و شرکت در زنجیره غذایی برای برقراری تعادل در ارتفاعات بالا نقش مهمی برعهده دارند. یکی از مهمترین خطراتی که زندگی حشرات و به خصوص پروانهها را در ارتفاعات کوهستانی تهدید میکند، نابودی گیاهان منطقه است. اکوسیستمهای کوهستانی در ارتفاعات، وابسته به گیاهان بالشتکی مثل گونههای خاردار هستند که در فصل سرما حشرات را در خود جای میدهند. در صورت نابودی گیاهان، یک سانتیمتر از خاک کوهستان که ۱۰۰سال زمان برده تا تشکیل شود با بارش باران شسته شده و از بین میرود. وقوع این سیلابها باعث میشود تا زیستگاه پروانهها به شدت تهدید شده و به همین دلیل ادامه بقای پروانهها با مشکلی جدی روبهرو شود، چرا که با نابودی اکوسیستم کوهستان، حشرات هم از بین میروند.
تبدیل و تغییر اراضی کوهستانی و جنگلی به زمینهای کشاورزی هم یکی دیگر از تهدیدات مهم برای از بین رفتن زیستگاه و زندگی پروانههاست. این تبدیل اراضی هم اکنون مناطق کوهستانی زاگرس، البرز، شمال خراسان و آذربایجان را در معرض خطر قرار داده است.
از طرفی چرای بیرویه و سمپاشیهای بیضابطه که باعث از بین بردن گیاهان سبز میشود، پروانهها را در طول زمان نابود و از منطقه دور میکند. واقعیت این است که همه این رخدادها در زنجیره غذایی اخلال ایجاد میکنند که زیان آنها هم در نهایت به انسان میرسند. وقتی پروانهای از بین میرود، فقط این نیست که احساس اندوه از نبودن این روزپرکهای عاشق به آدم دست بدهد؛ نبودن هر کدام از جانوران زنده روی کره زمین در انتها به نابودی زندگی در این کره خاکی میانجامد.
منبع: همشهری سرزمین من، تابستان ۱۳۸۸
نظر شما