همشهری آنلاین- بهاره خسروی: گشت وگذارمان در محله جی و قلعهای که دیگر هیچ اثری حتی از دیوارههای آن باقی نمانده ما را به انتهای کوچه بنبستی رساند و دری که رو به حیاط یک خانه قدیمی بود. هرچند تغییراتی زیاد نسبت به گذشته داشت اما هنوز قدمت خودرا حفظ کرده بود و میشد ردپایی از ایام گذشته را در آن پیدا کرد. حیاطی که در باغچه آن درختان تنومند توت و انجیر جا خوش کرده بودند. در میانه راه برگهای مو در کنارهم با نظم وترتیب خود سایبانی زیبا برای رهگذران فراهم کردند. به انتهای حیاط که رسیدم چند پله بود که به ایوان خانه وصل میشد و در گوشهای از همان نیمکت چوبی بود که حاج احمد، پیرمردی لاغر اندام، آرام و کم حرف عصا به دست روی آن نشسته بود. به گفته «صغری مشهدی حسن» همسر حاج احمد کم حرفی از ویژگیهای این پیرمرد هممحلهای است. وقتی از گذشته پرسیدم مکث کوتاهی کرد گفت: من از کودکی اینجا زندگی میکردم آن قدیمها اینجا قلعه بود و همه کشاورزی میکردند. پدرم زمین صیفیکاری داشت که در آن خربزه و هندوانه میکاشت. در بقیه زمینها هم کاهو، خیار، بادمجان، سیبزمینی و گندم میکاشتند. من هم به پدرم در کشاورزی کمک میکردم البته پدرم گاوداری هم داشت. بیشتر زمینهای این اطراف یا باغ بود یا زمین کشاورزی و کار اصلی مردم شغل کشاورزی و دامداری بود.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
حاج احمد آقا برایمان از گذشتههای دور میگفت گاهی در میان صحبتهایش ساکت میشد و حرفی نمیزد که همسر و فرزنداش که در این جمع بودند صحبتهایش را تکمیل میکردند. همسر حاج احمد در ادامه میگوید: «قلعه جی را فردی به نام مش تقی که کدخدای دهی در این اطراف بود ساخت و همه اهل قلعه با هم فامیل بودیم و هیچ غریبهای میان ما نبود. پدربزرگ یا بابا جان ما حیدر علی از فرزندان همین مش تقی بود؛ به همین دلیل همیشه درهای خانه باز بود و عصرها همه حیاطها آب و جارو میشد به نحوی که هرجا میرفتی بوی کاهگل در فضا پر میشد. بساط چای قلیان برای آمدن مهمان و شبنشینیها و نقل قول کردن و خاطرهگوییها همیشه آماده بود و شبها برای جلوگیری از ورود غربیهها و افراد ناشناس همیشه در قلعه را میبستند.»
۶۳ سال زندگی مشترک
سال ۱۳۳۰ هجری شمسی صغری مشهدی حسن با پسر خالهاش احمد علی عبدی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج ۴ دختر و ۳ پسر است که پسرهای خانواده با پدر و مادر خود بعد از ازدواج هم در یک خانه زندگی میکنند. یکی از پسرهای خانواده عبدی در عملیات آزادسازی خرمشهر مجروح شده است. خانم عبدی از موفقیتهای این ۶۳ سال زندگی مشترک میگوید: «قدیمها بیشتر نیازهایمان را خودمان برآورده میکردیم. از پختن نان و غذا گرفته تا دوخت و دوز لباسها. هرچه بود صفا و صمیمیت بود و احترام به بزرگترها. نکتهای که جوانهای امروز باید به آن توجه کنند، احترام به پدر و مادر و ادای واجبات دینی است که میتواند خوشبختی و عاقبت به خیریشان را تضمین کند.»
خزینه و پاکنه
آن قدیمها مثل حالا زندگی آسان نبود، اما صفا و صمیمیت خاصی وجود داشت. همه فامیل و اهل محل سر یک سفره بودند اما حالا همه چیز فرق کرده. زندگی آسان شده و فاصلهها زیاد. صغری مشهدی حسن در ادامه با بیان این مطلب اضافه کرد: «یادم میآید آن زمانها خانهها آب لولهکشی نداشت. در بیرون از قلعه نزدیک همین سرای محله فعلی مکانی بود به نام پا کنه که همه آب آشامیدنی مورد نیازشان از همین پا کنه تهیه میکردند. بعدها داخل قلعه که در حال حاضر اواسط کوچه رضوان میشود آب انباری درست شد که اهالی به همین نقطه مراجعه میکردند.» وی همچنین از خزینه حمام قدیمی محله صحبت کرد و گفت: «همین درمانگاه چهارده معصوم فعلی مکانی بود بهعنوان خزینه یا حمام که روزها برای استفاده زنها و بچهها بود و عصرها مردها از آن استفاده میکردند.»وجود درختان توت که در حال حاضر هم بقایای در کوچهها بخش از منازل اهالی هست از مهمترین ویژگیهای قلعه و محله جی بوده است.
سمنوپزان شبهای عید
یکی از مراسمی که در میان ما ایرانیها از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است و در همه قومیتها ی فرهنگی کشورمان مورد توجه قرار دارد مراسم پخت سمنوی شب سال نو است که در اینباره همسر آقای عبدی میگوید: «یکی از مراسم که میان اهل قلعه برگزار میشد پخت سمنوی شب عید بود که اغلب به دلیل اینکه پدر همسرم بزرگ فامیل بود در منزل ما انجام میشد. کار این هم خودش آداب خاصی داشت و از چند روز قبل، همه در تکاپو بودند تاکاری انجام بدهند، یادم میآید مرحوم پدر همسرم شبهای سمنوپزان تا سحر چشم روی هم نمیگذاشت.»
وی ادامه داد: «آن روزها همه با صلح و صفا در کنار هم زندگی میکردند، وقت شادی و عروسی و تهیه جهیزیه خانه یکی بودیم. زمان عروسیها خبری از تالار و این حرفها نبود همه خانهها باغ بود و مراسم و عروسی در آن برگزار میشد. موقع به دنیا آمدن فرزندانم که خبری از بیمارستان نبود همه قابلهها همیشه آماده تولد یک نوزاد در قلعه بودند. ما سه عروس در یک خانه بودیم که همه با صلح و صفا زندگی میکردیم. آن موقع توقعها در زندگی کم بود و احترام به یکدیگر زیاد بود و حرف اول را میزد.»
صدای خوش مناجات حاج احمد در میان اهالی قلعه
در تمام مدت مصاحبه حاج احمد کمتر سخن گفت. یکی از مهمترین ویژگیهای خانواده حاج احمد داشتن صدای خوش است که نسل به نسل در میان خانواده منتقل شده است. حاج احمد وقتی صحبت از گذشتهها به میان آمد از پدرش و فعالیتش در مسجد و برنامههای مذهبی و اذانگوییهای برادرش در مسجد چهارده معصوم که یکی از قدیمیترین مساجد این محله و قلعه جی است تعریف کرد. حاج احمد علی عبدی متولد سال ۱۳۰۷ است که یکی از مداحان و پیر غلامان اهلبیت در محله جی است تا قبل از آن که بیماری و کهولت سن وی را خانهنشین کند صدای مناجاتهای وی هنگام سحر روی بام خانه بهویژه در ایام مبارک ماه رمضان، به گوش میرسید. ذکرهایی که در میان نمازها در مسجد میخواند، زبانزد عام وخاص بود و یکی از دلایل دیدار ما با خانواده وی علاوه بر قدمت تکریم از این هممحلهای بود.
دخترها دفترچههایی با دست نوشتههای پدر نشان میدهند که در آن اشعار، مداحی و مولودیهای مختلفی به دستخط حاج احمد نوشته شده بود. صدیقه عبدی دختر بزرگ خانواده در اینباره گفت: «پدرم معمولاً هر جا که شعری زیبا و مناسب در مدح اهلبیت و ائمه میخواند و یادداشت میکرد و گاهی هم تغییراتی میداد برای مداحی و ذکرگویی از آن استفاده میکرد؛ فکر کنم حالا دیگر باید از همه دست نوشتههای پدرم کتابچهای تهیه کرد.»
حوض خانه پدربزرگ، بهترین تفرجگاه
در این دیدار صدیقه و طاهره دختران حاج احمد، یکی از عروسهای خانواده و نوهشان هم حضور داشتند که در تکمیل خاطرات پدر و مادر و بیان وقایع زمان گذشته به نکتههای جالبی اشاره میکردند. صدیقه عبدی با توصیف فضای تفریح و بازی کودکان گذشته در قلعه جی میگوید: «آن موقع با توجه به شکل خانهها فضای بازی و تفریح برای بچهها بیشتر بود. یادم میآید در تابستانها در خانه پدر بزرگم حوض بود. دم دمای ظهر حوض را پر از آب میکردیم و یک لاستیک میانداختیم داخل حوض قدیمی شروع به بازی میکردیم و چقدر هم لذت میبردیم. همه خواهر و دختر خالهها و دختر عمهها و داییها شاد و خوشحال در کنار هم بازی میکردیم و صدای خندهمان فضای حیاط را پر میکرد.»
طاهره هم در ادامه تکمیل حرفهای خواهرش میگوید: «پدر بزرگم وسط حیاط خانه طنابکشیده و تختهایی را گذاشته بود برای بازی. دخترها بازیهای معمول آن زمان را انجام میدادند و گاهی هم در کار خانه به مادرمان کمک میکردیم.»
طاهره در ادامه از راهاندازی مدرسه در بیرون از قلعه میگوید: «کمک ساخت مدرسه باب شد البته ما چند سالی هم درس خواندیم اما چون فضای مذهبی قالب آن زمان کمی با امروز فرق داشت دخترها زیاد به دلیل مختلط بودن مدارس و حضور معلم مرد خیلی اجازه درس خواندن نداشتند و غالباً از تحصیل محروم میشدند اما پسرها میتوانستند به مدرسه بروند.»
موقعیت جغرافیایی
قلعه بودن محله جی، زمینهای کشاورزی اطراف آنکه عموماً برای کاشت صیفی بود، باغها و گاوداریها برای بسیاری از اهالی امروزی شاید خیلی دور از ذهن باشد. اما در واقع محله جی در قدیم روستایی بزرگ در جنوب باختری بوده، که اکنون موقعیت روستایی آن به موقعیت شهری تغییر یافته است. این محله در منطقه ۱۰ و در همسایگی منطقه ۹ فعلی میان خیابانهای قزوین، امیری، مالک و سادات قرار گرفته است.
موقعیت جغرافیایی این محله را که جمعیتی بیش از ۳۲ هزار نفر دارد، ادامه اراضی قنبرآباد قدیم تا سهراه آذری را در بر میگیرد. محدوده جی فعلی در منطقه ما از شمال مالک اشتر و مرتضوی، جنوب خیابان قزوین، شرق خیابان شهید سبحانی(۱۶ متری امیری) و کمیل جیحون، ضلع غربی خیابان هرمزان و سادات شامل میشود. اما در گذشته قلعه جی از شمال خیابان شهید بهفر (نسترن)، شرق خیابان شهید سبحانی (۱۶ متری امیری)، جنوب کوچه طاهری درخیابان شبیری و در محدوده غربی کوچه امامزاده عبدالله واقع شده بود. در گشت وگذاری که در محله جی داشتیم و به پیشنهاد دبیر شورایاری این محله علیاصغر چراغی به همراه مدیر محله جی علیاصغر فضلی خانی و تعدادی از اهالی محل به دیدار حاج احمد علی عبدی و خانوادهاش از قدیمیهای محله جی رفتیم که زمانی ساکن قلعه جی بودند و حرفهای زیادی از شیوه زندگی و آدمهای داخل قلعه داشتند.
معرفی اجمالی
بر اساس آخرین آمارهای محله جی که تا ۱۵ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که نظام ارباب رعیتی برقرار بود بهعنوان قلعه جی از آن نام برده میشد که بعد از آن به شکل فضای بافت شهری امروزی شد. بیشترین حرفه رایج در گذشته جوراببافی و فتیلهبافی بود که امروزه فروش فرشهای ماشینی جای خود را به این حرفهها داده است. این محله با ۹ هزار و ۴۸۱ نفر خانوارجمعیت که جمعیت مردان آن ۹ هزار و ۵۴۴، زنان ۱۱ هزار و ۹۰۶ نفر، جمعیت ثابت تقریبی آن ۲۱ هزار و ۴۵۰ نفر، جمعیت شناور تقریبی آن ۲۳ هزار و ۵۹۵ نفر درآمد سرانه آن ۷۵ درصد ودرصد افراد با سواد آن ۷۱ درصد است این محلهداری یک میدان اصلی در تقاطع شهید جعفر گرگانی و خیابان قزوین، ۱۵ خیابان، ۵ ایستگاه اتوبوس، ۵ مدرسه، سه بوستان، سه مرکز درمانی، ۱۰ مسجد که چهارده معصوم ازقدیمیترین آن است و ۲ مجتمع قضایی است ویک سینما با دو سالن مجزا با عنوان سینماجی را دارد.
خیابانهای فرعی، خیابانهای اصلی
اصلیترین و شناخته شدهترین خیابانهای منطقه عبارتند از «۱۶متری امیری» و بلوار «سی متری جی» و «خیابان کمیل»، ضلع غربی آن در این محله به نام خیابان «کبریت سازی» معروف بود. البته وجود «پادگان جی» که متعلق به نیروی زمینی ارتش است در این منطقه باعث شهرت محدوده جی شده است. منطقه جی بهصورت امروزی حاصل ساختوسازهای سه دهه اخیر است و در دورهای پذیرای مهاجران به پایتخت بود. در بعضی از مناطق خیابان شبیری و حاشیه خیابان جرجانی و تقاطع سی متری جی با خیابان قزوین تکثر واحدهای صنعتی نظیر: کارگاههای کوچک پلاستیک سازی، کارگاههای ساخت ارگ، مکانیکی ها و کارگاههای صافکاری و نقاشی، آهنگریها موجب شده تا شکل ظاهری منطقه به محدودهای صنعتی تبدیل شود.
پیشینه تاریخی
محله جی در ابتدا بهصورت محصور (مطابق با ویژگی تهران قدیم) و به شکل قلعه بوده که صد سال پیش از آن بهعنوان قلعه جی نام برده میشد که هنوز هم قدیمیها از همین نام استفاده میکنند. این قلعه با پیشینه بیش از ۹۰۰ سال یکی از قلعههای اطراف تهران عهد قاجار بوده است. محدوده این قلعه از ضلع شرقی به خیابان ۱۶متری ازجرجانی تا خیابان بهفر و از طرف شمال بهفر حدفاصل ۱۶ متری تا امامزاده عبدالله از غرب خیابان امامزاده حدفاصل بهفر تا جرجانی و از جنوب خیابان جرجانی حدفاصل ۱۶ متری تا امامزاده عبدالله بوده که دیوارهای کاهگلی مرتفعی این قلعه را محصور میکرد. دیوارهای بسیار بلند در حدود ۳متر با ۴ برج دیدبانی در ۴ گوشه که متأسفانه تنها بخش باقی مانده از این دیوارهها به تازگی تخریب شده و دیگر هیچ اثری از این بنای ارزشمند تاریخی نیست. دروازه قدیمی قلعه تقریباً در ابتدای خیابان ۱۰ متری شهید رضوان فعلی قرار داشت که صبحها باز میشد و با تاریکی هوا در آن بسته میشد. بیرون قلعه زمینهای زراعی و کشاورزی و یا زمینهای خالی بود که از شرق این محله تا ده بریانک از جنوب تا امامزاده حسن و ده یافتآباد و از شمال تا ده طرشت بود.
در داخل قلعه باغ و زمینهای درختکاری و تعدادی منازل مسکونی وجود داشت که با کاهگل ساخته شده بود و در دل این محله میدانگاه بزرگی وجود داشت که به میدانگاه قلعه معروف و محل تجمع اهالی بود.
از مهمترین نمادهای این محله مسجد ۱۴ معصوم فعلی است که در آن تکیهای بوده که دارای طاقهای متعددی بود و هر طاق به طایفهای تعلق داشت و هر طایفه تعدادی از روزهای ماه محرم و صفر رابانی عزاداری میشدند و در این مجموعه طاقهای تکیه عزاداری سیدالشهدا(علیهالسلام) برگزار بود و گاهی مهمانانی از ده بریانک یا یافتآباد به این مکان مراجعه میکردند و بعضی مواقع روحانیونی از انتهای ده بریانک برای تدریس بچهها به این تکیه دعوت میشد. وجه تسمیه و علت نامگذاری این محله به این اسم «جی» دقیقاً مشخص نیست، اما بنا بر حدسیات نام «جی» که ریشه در جی اصفهان دارد که زادگاه «سلمان فارسی» است دارد و گویا به علت تبرک آن نام به این اسم معروف شده است.
______________________________________________________________________________
پینوشت: احمد عبدی، قدیمی ترین ساکن محله جی در سال ۱۳۹۷ با دنیای فانی وداع کرد.
* منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۰ به تاریخ ۱۳۹۳/۰۲/۳۰
نظر شما