به گزارش همشهری آنلاین، چند گوسفند عجیبوغریب هم در این نمایشگاه به چشم میخورد. اینجا نمایشگاه حیوانات خشک شده است؛ یا همان «تاکسیدرمی». محمد بناپور که یک معلم بازنشسته است این حیوانات را جمعکرده و حالا نمایشگاهش پرو پیمان شده است.
صاحب نمایشگاه- محمود بناپور- دبیر بازنشسته ادبیات و ساکن میبد یزد است و به گفته خودش ۳۰سالی هست در طبیعت میچرخد و درباره تاکسیدرمی حیوانات تحقیق میکند. او مجوز رسمی تاکسیدرمیک و شکار در فصل قانونی شکار را از سازمان حفظ محیطزیست استان دریافت کرده است. خودش میگوید: «خیلیها که از نمایشگاه بازدید میکنند از من میپرسند این حیوانات را چطور با برق خشک میکنی؟ هنوز هم فکر میکنند که این حیوانات با برق خشک میشوند».
او ادامه میدهد: «تاکسیدرمی چند مرحله دارد؛ اول باید بدن حیوان مرده یا شکارشده را شکافت و تمام اندام فاسدشدنی را مثل گوشت، امعا و احشا، چشم، مغز و حتی استخوانها را از بدنش درآورد. البته نباید به پوست حیوان آسیب برسدو اگر حیوان با گلوله شکار شده بود باید پوستش را رفو کرد و به دباغ سپرد.» در این مرحله پوست به مواد شیمیایی مخصوصی آغشته میشود تا از شر میکروبها و باکتریها در امان بماند.
مرحله بعدی این کار که بناپور خودش همهاش را انجام میدهد ساختن قالب و ماکت حیوان است. در این مرحله قالب پرندگان با پوشال، فوم و... و قالب حیوانات دیگر با فایبرگلاس ساخته میشود. این مرحله خیلی حساس است چون باید قالب ساخته شده دقیقا مثل یک لباس درست اندازه پوست حیوان باشد و فرم حیوان جوری ساخته شود که کاملا با فرم طبیعی آن در طبیعت همخوانی داشته باشد. بعد از آن پوست دباغیشده با ظرافت روی قالب ساختهشده کشیده میشود.
مرحله بعدی ساختن چشم برای حیوان است؛ «چشمها را از مادههای به نام رزین میسازم. نوع چشمها را هم طوری میسازم که با طبیعت حیوان تناسب داشته باشد. چشم عقاب باید بر محیط اطراف جذبه، نفوذ و چیرگی داشته باشد ولی چشم یک بز باید نشانههایی از مظلومیت و آرامش داشته باشد و چشم یک مار هم باید راز آلود ساخته شود و...».
عشق بلبل
محمود ۱۸ساله بود که مزد علاقه خود به حیوانات و جانوران را گرفت. آنموقع در تهران خدمت سربازیاش را میگذراند. یک روز در بازار مولوی میگشت که با دیدن یک پرنده زیبا فکری به ذهنش رسید؛ «بلبل خرما را که دیدم محو آن شدم. در یزد چنین حیوانی وجود نداشت. داشتم میرفتم مرخصی. تمام پولهایم را دادم و ۴۰۰ تا از این بلبلها را خریدم و با خودم به میبد بردم. آنها را به بیابانهای اطراف میبد بردم و در طبیعت رها کردم. الان شما در استان یزد بلبل خرماهای فراوانی را میبینید که من آنها را حاصل این کار خود میدانم و با دیدن آنها روحم تازه میشود».
او کمکم به این فکر افتاد که طبیعت را در خانه خودش به تصویر بکشد؛ به همین خاطر بود که با تاکسیدرمی آشنا شد. هرجا حیوان مرده یا شکار شدهای را میدید میخرید و آن را به نوعی احیا میکرد؛ از هوبرههای ۶تا۷ میلیون تومانی گرفته تا گوسفندهای ناقصالخلقه ۲۰هزار تومانی. هوبرههای زیبا و خوشاندامی که مغرور در گوشهای از این نمایشگاه روی پای خود ایستادهاند. «قضیه هوبرهها مربوط میشود به یخبندان ۲ سال قبل میبد. در این سرمای بیسابقه تمام گیاهان منطقه منجمد شدند. هوبرهها هم از شدت گرسنگی و پیدا نکردن غذا در صحرا به روستاهای منطقه هجوم بردند.
هوبرهها علاقه شدیدی به خوردن یونجه دارند. منتها سرما یونجهها را منجمد کرده بود. یونجه یخزده هم حالت سم را دارد و خوردنش باعث مسمومیت میشود. تعدادی از این هوبرهها هم که از این یونجهها خورده بودند مسموم و تلف شدند و کشاورزان لاشه آنها را پیدا کردند. من این حیوانات را از کشاورزان گرفتم و آنها را تاکسیدرمی کردم».
البته چند تا از این هوبرهها هم توسط کشاورزان منطقه شکار شده بودند؛ همان موقعی که آنها برای خوردن غذا به کشتزارها هجوم برده بودند؛ «هوبرهها علاقه زیادی به خوردن یونجه دارند و آفت مزارع یونجه هستند. کشاورزان هم برای رهایی از دست این حیوان، طعمههای مسمومشدهای را در یونجهزار میگذارند که باعث مرگ هوبرهها میشود».
مرگهای پرماجرا
داخل نمایشگاه ۲روباه دیده میشوند و همانطور که گفته شد روباهها سوار بر دوچرخه قرمز رنگ کودکانه هستند. اما چرا رویشان نوشته قربانیان سالک؟ داستان به سالها قبل برمیگردد؛ «حدود ۲۵سال قبل در جریان طرح کویرزدایی در منطقه، درختچههای زیادی از نوع ارتوپلکس کاشته شد. این نوع گیاه در مقابل بیآبی خیلی مقاوم است اما از طرفی ریشه این گیاه جایگاه خیلی مناسبی برای موش و دیگر جوندگان است. بعد از مدتی با رشد این گیاهان تعداد موشهای منطقه هم بسیار زیاد شد.
هرجا هم که موش زیاد میشود به تبع آن پشههای سالک و در نتیجه بیماری سالک زیاد میشود. به همین خاطر برای از بین بردن این موشها اهالی، غذاهای مسمومشده زیادی را لای بوتهها ریختند. تعداد بسیار زیادی از این موشها بر اثر خوردن این طعمهها هلاک شدند. اما اتفاق دیگری هم افتاد و آن اینکه روباهها و همینطور عقابهایی هم که این موشها را میخوردند مردند و محیطزیست منطقه آسیب جدی دید. این روباهها از همان روباههای تلفشده هستند؛ حیوانات نمایشگاه هر کدامشان داستان عجیب و جالبی دارند.
کمی آن طرفتر از روباهها چند نوجوان دور یک حیوان تاکسیدرمی شده را گرفتهاند. مارخوار معروف منطقه- یعنی بزمجه- همان حیوانی است که در کنترل و جلوگیری از زیادشدن مارهای سمی این منطقه کویری و مارخیز نقش مهمی دارد. بناپور این بزمجه را وقتی به این حالوروز درآورد که اهالی به او زنگ زدند و خبر دادند این جانور هنگام عبور از جاده تصادف کرده و مرده است. البته قربانی دیگری هم از تصادف جادهای در این نمایشگاه وجود دارد و آن کفتار درشت اندام و یغوری است که با نگاهی خشمگین و دندانهایی بهآبافتاده در گوشهای از نمایشگاه تماشاچیان را زیر نظر گرفته است.
از راسته درندگان موجودات دیگری هم توسط بناپور به اصطلاح خشک شده و در گوشهگوشه نمایشگاه جا خوش کردهاند؛ مثلا یک گربه وحشی در حال تهاجم که از بس مرغهای اهالی را دزدید و خورد مردم برای او تله گذاشتند و به دام انداختندش یا شاه روباهی که آن هم به خاطر گرفتن مرغ به سرنوشت گربه وحشی دچار شد و همینطور یک سمور. یا عقابی که شکار شده و کنار یک پرنده طوری تاکسیدرمی شده که انگار عقاب در حال شکار آن پرنده است.
در گوشهای دیگر هم سیخوری در حال خزیدن روی زمین است؛ سیخور همان حیوانی است که معمولا با خارپشت اشتباه گرفته میشود؛ حیوانی کشیده قامت با استخوانهایی که شبیه سیخ است. این جانور برخلاف آنچه گفته میشود خارهای تیز خود را به دشمنانش پرتاب نمیکند بلکه با عقبعقب رفتن به سمت دشمن، خودش را به بدن او میچسباند و آنوقت وای به حال دشمن. سیخور موجود مزاحمی برای کشاورزان بوده و خوراک موردعلاقهاش ریشه درختان و یونجه است به همین خاطر هم توسط اهالی در تله افتاده، کشته شده و بعد به بناپور فروخته شده است.
حیوانات قربانی خرافات
یک بوتیمار غمگین گوشه نمایشگاه ایستاده است. این جانور قربانی باور غلط اهالی شده؛ «اهالی این حیوان را شوم میدانند و آن را میکشند. درحالیکه این حیوان یکی از زیباییهای طبیعت است. این حیوان میتواند با پف کردن بالهایش خود را بسیار چاق و با جمعکردن بالهایش خیلی لاغر و نازک نشان دهد».
علاوه بر این بوتیمار، شاه بوف و جغد سفیدرنگی هم در کارهای بناپور وجود دارند که فقط به اتهام شوم بودن تنبیه شده و جانشان را از دست دادهاند؛ «خود من تا به حال هیچ شومیای از این حیوانات ندیدهام. به نظر من خداوند اصلا هیچ جانوری را شوم نیافریده است».
یکی از جانوران درشتاندام این نمایشگاه هم گرازی است که به شکار اقلیتهای مذهبی درآمده. این حیوان به خاطر حمله به مزارع جزو حیوانات موذی محسوب میشود. فقط هم اقلیتهای مذهبی مجوز شکار این حیوان را دارند؛ چرا که این جانور نوعی خوک است که فقط این افراد میتوانند از گوشت آن استفاده کنند. وقتی که تعداد این جانور در محیطزیست از حدی تجاوز میکند، سازمان حفظ محیط زیست به خاطر کمک به کشاورزان مجوز شکار محدود این حیوان را صادر میکند.
پرندگان اهلی
بخشی از زیبایی نمایشگاه به خاطر وجود پرندگانی است که هرکدام به نوعی پایشان به اینجا باز شده است. غرابی که بزرگترین و بدصداترین نوع کلاغ منطقه است؛ قرقاول چینیای که در زیرزمین خانه یکی از اهالی به دام افتاده بود. این پرنده ایرانی نیست پس احتمالا از یکی از ماشینهایی که از این اطراف عبور میکرده، فرارکرده و در این زیرزمین گیر افتاده.
فلامینگویی که در باتلاق گاوخونی تلف شده، کبکی که توسط خود صاحب این نمایشگاه که مجوز رسمی شکار دارد، با ساچمه کشته شده، درحالیکه سرش را داخل بوته فرو برده بود و فکر میکرد هیچکس او را نمیبیند، درنای سفیدرنگی که به خاطر نشستن روی سیم برق تلف شده؛ شاهینی که در تعقیب یک کبوتر به شیشه یک خانه خورده و مرده و همین طور قوی زیبا و تنهایی که در یخبندان روی آبهای یخزده تلف شده؛ خلاصه اینکه در اینجا مجموعه کاملی از پرندگان دیده میشود.
ناقصالخلقهها
داخل نمایشگاه پر از حیواناتی است که با سر و وضعهای عجیب به دنیا آمدهاند. گوسفند ۵شاخ، گوسفند ۴شاخ، بزهای دوقلویی که یک سر و یک چشم دارند، گوسالهای با دو سر، گوسفندی با ۶ پا و...؛ «اهالی منطقه وقتی در زایمانهای حیواناتشان به موارد اینچنینی برمیخورد میکنند، با من تماس میگیرند. من این حیوانات را که معمولا یا به دنیا نیامده میمیرند یا اینکه عمر کوتاهی دارند، میخرم».
بناپور درباره قیمت این حیوانات میگوید: «کم، چیزی حدود ۲۰ هزار تومان. اهالی دوست دارند زودتر از دست این حیوانات خلاص شوند. آنها این حیوانات را نشانه بدشگونی برای خود و خانوادهشان و همچنین زراعت و دامشان میدانند؛ درحالیکه این حیوانات به خاطر اختلالات ژنتیکی به این صورت درآمدهاند». حیوانات نمایشگاه دیگر کامل شدهاند. البته بناپور هنوز خودش را در این کار بازنشسته نکرده است و با علاقه خاصی به تاکسیدرمی کردن جانوران ادامه میدهد.
نظر شما