سنگابش را نادر غنیمت گرفت و خشت‌های طلایی‌اش را اسماعیل خان هدیه داد. به همین خاطر، هم به سقاخانه نادری معروف است و هم به اسماعیل طلا.

سقاخانه

همشهری آنلاین، می‌گویند سنگاب سقاخانه را که سه آب کر جا می‌گیرد، نادرشاه در هرات غنیمت گرفت و برای آوردنش به مشهد مسابقه گذاشت. تنها کسی که از پس سنگ گران برآمد، اسماعیل خان بود. اسماعیل سنگ را نه روزه از هرات به مشهد آورد تا نادرشاه هموزنش به او طلا جایزه دهد. اسماعیل هم درنگ نکرد، سنگ بزرگ و سکه‌های زرد رنگ را برداشت و برد تا با آنها سقاخانه‌ای وسط صحن عتیق (انقلاب) حرم علی بن موسی‌الرضا(ع) برپا کند.

سقاخانه اسماعیل طلا، یکی از تک و توک سقاخانه‌هایی است که هنوز آبی برای لبان تشنه مردم دارند. برپا کردن سقاخانه‌ها به خصوص در شهرهای کویری، رسم نیکی بود که بین توانمندان شهر خوب جا افتاده بود. این رسمی بود که از پیامبران به بانیان سقاخانه‌ها به ارث رسیده بود.

مولانا واعظ کاشفی سبزواری در باب ششم کتابش که نامش «فتوت نامه» است، می‌نویسد: «اول کسی که از پیامبران سقایی کرد، حضرت نوح (ع) بود. زمانی که نوح به کشتی می‌نشست، (از سوی خداوند) امر آمد که آب شیرین با خود به کشتی بر که آب طوفان یک عذاب است، خوردن را نشاید ... نوح هر روز دو بار بر اهل کشتی آب می‌داد؛ بدین ترتیب که سبویی از خم برداشتی و پیمانه در دست گرفتی و هریک از اهل کشتی را پیمانه آب دادی».

سقاخانه‌ها که احتمالا ساختشان از عهد صفوی مرسوم شده است، کم کم تعداد و اهمیتشان چنان بالا رفت که در هر کوچه و برزنی می‌شد نمونه‌ای از آنها را پیدا کرد. سقاخانه‌ها انواع مختلفی داشتند؛ بعضی از آنها برای خود یک بنای مستقل بودند، بعضی‌هایشان هم در واقع یکی از حجره‌های گذر بودند که مجهز به سنگاب و مخزن شده بودند.

 سقاخانه حتی می‌توانست یک مخزن آب باشد درون خانه باعث و بانی‌اش و یک فرورفتگی در دیوار بیرونی خانه. اما سقاخانه‌ها فقط منبع آبی گوارا برای رفع تشنگی نبودند؛ هر کدام از این بناهای جمع و جور، در واقع یک یادمان و نشان بودند از سقای دشت کربلا، عباس‌بن‌علی(ع) و زنده کننده یاد امام حسین(ع) و یاران تشنه لبش. گاهی حتی بر سردر بناها نقشی از تمثال مبارک حضرت عباس(ع) نقش می‌شد که سوار بر اسب مشکی را به دندان می‌کشید، در حالی که اشقیا با قیافه‌های کریه و تیرهای به زه نشسته‌شان او را دوره کرده بودند. البته مردم برای گرامی داشتن سقاخانه‌ها دلایل دیگری هم داشتند؛ شیعیان آب را مهریه فرزند رسول‌خدا(ص)، حضرت زهرا(س) می‌دانستند و نشانه روشنی و برکت.

مردم کوچه و بازار چنان دلبسته این یادمان‌های مذهبی شده بودند که آنها را وسیله‌ای برای توسل به ائمه(ع) می‌دانستند و برای روا شدن حاجاتشان شمعی نذر می‌کردند تا شب هنگام سقاخانه‌ها را روشن کند و دل آنها را امیدوار. حتی آب بعضی از این سقاخانه‌ها برای مردم شفابخش بود و جرعه‌ای از آن می‌توانست درمان دردهایشان باشد. بانیان سقاخانه‌ها هم به یک «یا حسین(ع)» و «یا ابوالفضلی (ع)»که از لب سیراب شده تشنگان بیرون می‌آمد، دلخوش بودند و بس.  

کد خبر 764228
منبع: سرزمین من

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 11
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • عثمان زاهدی IR ۰۹:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۰
    4 3
    مطالب بسیار ارزشمند بود
  • مشتاق IR ۱۴:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۰
    6 8
    پس نادر شاه دزدیده سنگ عتیقه رو!! و صاحب اصلیش مردم هرات هستن باید سنگ رو برگردونن به میراث فرهنگی هرات..با افتخار هم نوشتید؟؟!
    • IR ۱۹:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۰
      15 2
      به کی پس بده سنگ و هرات دوزی مال ایران بوده چیزی که باید پس گرفته بشه هرات هست نه یک سنگ قدیمی؟؟؟!!!
  • ردیا IR ۲۱:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۰
    10 5
    ای بابا یعنی طلاها دزدی بوده؟
  • موسوی IR ۲۱:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۰
    3 1
    عالی بود. ممنون