صیادان جنوب در هفته فقط چندساعت به خانه و خانواده خود سر می‌زنند و تمام روز و شب‌شان را در یک لنج کوچک می‌گذرانند تا جانوری را صید کنند که به خاطر میزان بالای پروتئین، کلسترول، فسفر و آهن، ارزش غذایی بالایی دارد و خریداران زیادی در سراسر دنیا منتظر فصل صید این جانور هستند تا میگوی تازه نصیب‌شان شود.

صید میگو

به گزارش همشهری آنلاین، هر چند این خریداران، مدت‌هاست که میگوی خلیج‌فارس را که روزگاری لذیذترین میگوی جهان محسوب می‌شد، از یاد برده‌اند و مدت‌هاست که نه‌تنها دیگر صادرات میگوی ایران برای مسؤولان به‌صرفه نیست بلکه این جانور را از کشورهایی مثل چین به ایران وارد می‌کنند، با این حال هنوز صیادان سختکوش آب‌های خلیج فارس با خون دل و یک‌تنه، چراغ صید میگو را روشن نگه داشته‌اند و تنها با همسفر شدن با آنهاست که می‌توان با دشواری کار آنها و نکات نادیده یک شغل بومی ایران آشنا شد؛ هر چند این همراهی یک روز بیشتر به طول نینجامد.  

شب از نیمه گذشته که وارد لنج می‌شویم. به رسم ملوان‌های جنوب، کفش و جوراب از پا درمی‌آوریم و پابرهنه می‌شویم تا حرمت لنج را نگهداریم. لنج برای صیادان جنوبی مقدس است؛ فقط محیط کار نیست، محل زندگی است و برای همین کسی حق ورود به آن‌را با کفش ندارد. ملوان‌ها یا به زبان خودشان جاشوها که حدود ده نفری می‌شوند، هر کدام هر جایی که شده پتویی انداخته و روی تلاطم آرام لنج از دریا خوابیده‌اند.

اصغر بشارتی – عکاس سرزمین من و همراه محلی ما – می‌گوید: «لنج‌های صیادی شب‌های آرام و روزهای سخت و پرکاری دارند».  قایقی در دوردست با سرعت رد می‌شود و موج آن دقایقی بعد به ما می‌رسد و تکان‌های لنج را شدیدتر می‌کند. جاشوها اما همچنان بی‌حرکت خوابیده‌اند و تکان‌های شدید لنج بیدارشان نمی‌کند. از این همه آرامش نمی‌شود پی به درستی حرف بشارتی برد، تا نزدیکی‌های صبح که یکی از خواب بیدار شده، پشت سکان قرار می‌گیرد و ناگهان صدای موتور بلند می‌شود.

جاشوها یکی‌یکی بیدار می‌شوند و به سمت انتهای لنج می‌روند؛ یکی دو نفری هم جلوی لنج لنگر را جمع می‌کنند. جاشوها تورهای جمع شده در انتهای لنج را به دست می‌گیرند و دو نفرشان هم به دو سمت لنج می‌روند؛ همان‌جا که دو تخته چوبی به کناره لنج چسبیده. عده‌ای طناب‌هایی را که این دو تخته را به لنج متصل کرده باز می‌کنند و ناگهان فریاد «حرک» به گوش می‌رسد.

یک روز زندگی با صیادان میگو در خلیج‌فارس | شکار ملخ دریایی در هرمزگان

دریا غر زدن ندارد 

«حرک» را ناخدا از پشت سکانش می‌گوید و به معنی شروع روز کاری است؛ به معنی انتقال است و انداختن تور در آب. پس همه با هم بسم‌اللهی می‌گویند و تور به آب می‌افتد و تخته‌ها به زیر آب رها می‌شوند. صید امروز آغاز می‌شود؛ بی‌حرف و صدا. درست است که «حرک» را ناخدا با فریاد می‌گوید، اما جالب است که این تنها صدایی است که در زمان کار می‌شنوم.

اینجا هنگام کار حرفی رد و بدل نمی‌شود و کاری روی زمین نمی‌ماند. دریا قوانین خودش را دارد و جاشوهای تازه‌وارد خودشان را با این قوانین خیلی زود تطبیق می‌دهند. اینجا نه کسی برای زیادی کار غر می‌زند و نه کسی به همکارش کاری را که باید انجام دهد یادآوری می‌کند. وقت کار که می‌رسد، همه ناگهان از جا بلند می‌شوند و به سمت تور می‌روند؛ عده‌ای طناب‌های تور را به دست می‌گیرند و عده‌ای هم خود تور را؛ بی‌حرف و بی‌بحث. «لازم نیست بگویی چه‌کار کنند، خودشان می‌دانند»؛ این‌را ناخدا محمد قاسمی‌زاده می‌گوید.

او که ۴۰ سال از ۵۲ سال زندگی‌اش را صیادی کرده، می‌گوید: «همیشه همین‌طور بوده. کار دریا که غر زدن ندارد. اینجا هیچ‌کس به کار دیگری کار ندارد و هرکس کارش مشخص است». نگاهی به ملوان‌ها می‌کنم. نزدیک‌ شش صبح است. همه در حال جمع کردن تور هستند و هیچ‌کس به کار دیگری کاری ندارد.

ناخدا می‌گوید: «روزی تا هفت‌بار هم جل را می‌اندازیم». و هر روز تا همین حدود هم این تورها را می‌کشند و صیدشان را خالی می‌کنند. این تور «کف‌روب» نام دارد و از روش‌های سنتی ایرانیان نیست، میراث سال‌های دوری است که کشتی‌های صیادی غربی به خلیج‌فارس وارد شدند.

جنوبی‌ها به این تورها که سوراخ‌های کوچکی دارند و مخصوص صید میگو هستند، می‌گویند جَل.  جل ‌تور بزرگ و پهناوری است و به صورت عمودی از پشت لنج تا کف دریا می‌رسد. این تور در مسیر حرکت لنج، جانوران پیش‌رویش را در دریا جارو می‌کند تا بعد جاشوها میگوها را از میان آنها جدا کنند. اما چگونه این تور سبک به حالت باز در زیر آب می‌ماند و انتهای آن از کف دریا جدا نمی‌شود؟ ناخدا قاسمی‌زاده به تخته‌های چوبی که هنگام طلوع خورشید به آب انداختند، اشاره می‌کند؛ «آن تخته‌ها که با زنجیر به ته تور جل وصل شده، هر کدام حدود ۱۵۰ کیلو می‌شود.

آنها را در آب رها می‌کنیم تا به کف دریا نچسبد؛ مثل امروز صبح که هشت متر رفتند زیر آب. برای همین تور هم سنگین می‌شود و همان‌جا می‌ماند.» درست است که زیر تور با وزنه‌های چوبی به کف دریا می‌رسد، اما ابتدای تور جل هم باید سبک باشد تا روی آب قرار بگیرد؛ برای همین است که «به سر تور، کیوال وصل می‌شود تا روی آب بماند». کیوال‌ها که توپ‌های سبک و زردرنگ کوچکی هستند، به ابتدای تور بسته شده‌اند و سر تور را روی آب نگه می‌دارند و به این ترتیب قفس بزرگی برای میگوها درست می‌شود.

یک روز زندگی با صیادان میگو در خلیج‌فارس | شکار ملخ دریایی در هرمزگان

میگی‌ها کم شده‌اند 

یکی زیر لب برای خودش آوازی محلی می‌خواند و طنابی را که دیگری از آب بیرون می‌آورد، به‌صورت حلقه‌حلقه و مرتب کف لنج می‌چیند تا گره نخورد. طناب که جمع می‌شود، آن ‌را به برآمدگی گوشه لنج گره می‌زند؛ گره‌ای ساده با دو پیچ به طناب که تمام صید به آن بسته است. این گره، قرار است تخته‌های سنگین انتهای تور را نگه دارد تا دیگران آنها را به گوشه لنج ببندند.

اگر گره طناب باز شود و تخته‌ها ناگهان به داخل آب بیفتد، تور که به شکل سبدی درآمده، در آب ول می‌شود و تمام صید از بین می‌رود. اما گره ملوانی محکم‌تر از این حرف‌هاست؛ در عین سادگی در بسته شدن و باز شدن، کوه هم نمی‌تواند تکانش دهد. تخته‌ها سرانجام بسته می‌شوند و ناخدا که حواس‌اش به کل ماجرا هست، کمی سرعت لنج را زیاد می‌کند تا تور روی آب شناور شود و مثل خطی از پشت لنج تا افق برود. اینجاست که جاشوها آرام‌آرام تور را جمع می‌کنند تا زنجیر انتها و کیوال‌های ابتدای تور جل، کامل به داخل لنج بیاید. تور بسته شده و هر جانوری که درون آن مانده اسیر صیادان شده است.

ناخدا قاسمی‌زاده، چهار دهه است که کارش صیادی است، اما هربار با اشتیاق تور را نگاه می‌کند، چراکه روزی خود و خانواده‌اش به میزان صید داخل تور وابسته است. ناخدا می‌گوید صید خیلی کم شده. حق هم دارد، دیگر به آخرین روزهای مهلت صید رسیده‌اند و هرچه میگو در منطقه بوده توسط حدود ۲۵۰ لنج صیادی جارو شده است. صیادان همه روزه نمی‌توانند برای صید میگو به دریا بروند؛ آنها در کل سال تنها ۴۵ روز حق صید دارند که زمان برخورداری از این حق را هم سازمان شیلات مشخص می‌کند. این کار باعث می‌شود تا ذخیره آبزیان تمام نشود و به قول خودشان دریا نفسی بکشد.  

امسال شیلات از ۶ مهرماه سوت آغاز صید را به صدا درآورده، ناخدا می‌گوید: «امسال شیلات زودتر از ۴۵ روز گفته صید را تمام کنیم، چون میگو کم شده است». اما شیلات فقط زمان صید را تعیین نمی‌کند و انتخاب مکان آن هم با این سازمان است. صید میگو در استان هرمزگان از منطقه کوهستک میناب شروع شد و اولین صیدگاه طبق سنوات سال‌های گذشته تا کلاهی میناب اعلام شد. صید میگو از ابتدا تا پایان فصل صید در پنج منطقه انجام می‌شود که طبق جدول زمان‌بندی شده به صیادان ابلاغ می‌شود. جز صیدگاه اول، چهار صیدگاه دیگر از کلاهی میناب تا دارسرخ میناب، از آنجا تا آب شیرین‌کن هرمز، از این منطقه تا کشتی سوخته بندرعباس و از آنجا تا طولای قشم است؛ یعنی همان‌جایی که ما امروز قرار داریم؛ آخرین نقطه تعیین شده صید، کنار جزایر ناز در آب‌های قشم.

یک روز زندگی با صیادان میگو در خلیج‌فارس | شکار ملخ دریایی در هرمزگان

ماهیان  بخت برگشته 

لاشه ماهی‌های کوچک یا کله قطع شده آنها کف لنج ریخته است. جاشوها همچنان تور را آهسته از آب بیرون می‌آورند و ماهی‌هایی که به تور گیر کرده‌اند هم می‌افتند زیر پاهایشان. سوراخ‌های کوچک تور جل فقط میگوها را اسیر نمی‌کند بلکه بسیاری از جانوران دریایی را هم گیر می‌اندازد. بسیاری از ماهی‌های کوچک به این تور برخورد می‌کنند و برای یافتن راه فرار در سوراخ‌های تنگ آن گرفتار می‌شوند؛ برای همین است که تا کار جمع کردن تور شروع می‌شود، مرغان دریایی دورتادور لنج را می‌گیرند تا هر یک سهمی از این سفره ببرند.

بدبخت‌ترین ماهی‌ها، همین‌هایی هستند که در جل میگو به دام می‌افتند، چرا که خریداری ندارند و صیادان با آنها مثل مهمانانی ناخوانده یا مزاحم برخورد می‌کنند.

این ماهی‌ها تمام عمرشان سعی می‌کنند از مرغان دریایی دور بمانند، اما حالا اسیر آدم‌هایی شده‌اند که لاشه آنها را مثل غذایی بی‌مصرف به خورد مرغان دریایی می‌دهند.

جالب است که این پرنده‌ها هم دیگر با کار صید و صیادی کاملا آشنا شده‌اند؛ فقط کافی است جاشوها دست به کار جمع‌کردن تور شوند تا در یک چشم به هم زدن آسمان بالای لنج از حضور مرغان‌دریایی سیاه شود و صدای جیغ‌هایشان سکوت دریا را بشکند. هنوز تور بالا نیامده و مثل دم لنج در دریا شناور است اما مرغان گرسنه دریا طاقت ندارند و هرازگاهی شیرجه‌ای روی تور می‌زنند و ماهی اسیر شده‌ای را با منقار به آسمان می‌برند.

«روزی خودشان است، به کار ما نمی‌آید»؛ محمد نیکخواه که جاشوی کهنه‌کاری است این‌را می‌گوید. او که حدودا ۵۰ ساله است، مثل خیلی از جاشوهای این لنج عمری را در کار صیادی بوده؛ خودش می‌گوید از ۱۹ سالگی؛ «این پرنده‌ها همراه همیشگی ما هستند. از وقتی به یاد دارم، از وقتی بچه بودم تا به حال، هروقت تور جمع می‌کنیم می‌آیند و اضافه‌های صید را می‌خورند.» اضافه‌های صید یعنی هر چیزی غیر از میگو؛ یعنی ماهی‌ها، خرچنگ‌ها و ... 

تور جل در حال بالا آمدن است که نیکخواه به اصرار از من می‌خواهد روی اتاق ناخدا بروم و از آنجا ماجرا را ببینم. ناخدا، لنج را از سرعت می‌اندازد و جاشوها هم سر تور را آرام‌آرام به پهلوی لنج می‌آورند. تور که در آب قرار و آرام می‌گیرد، دوباره آن‌را بالا می‌کشند و اینجاست که مرز انتهایی تور مشخص می‌شود. از اینجا به بعد تعداد کله ماهی‌های بیرون زده از سوراخ‌های تور هم بیشتر می‌شود. همه چیز به آرامی پیش می‌رود که ناگهان یکی از جاشوها داخل آب می‌پرد. نیکخواه که تعجب من‌را دیده می‌گوید: «پریده تا گیره جرثقیل را وصل کند».

کار این ملوان در لنج صیادی همین است؛ زمانی که تور گیر می‌کند، یا گیره جرثقیل به طناب تور وصل نمی‌شود، او خود را به دریا می‌زند و مشکل را حل می‌کند. کار این‌جاشو آن‌قدر مهم هست که کار دیگری غیر از این انجام ندهد و همین برای بودنش در لنج کافی باشد.  
 جرثقیل روشن می‌شود و انتهای تور مثل کیسه‌ای سربسته که به آن «گُندک» می‌گویند بالا می‌آید و روی لنج قرار می‌گیرد. تمام صید در همین گندک جمع است و همین‌جاست که اضافات تور به خوبی مشخص می‌شود؛ دورتادور گندک، پر از ماهی‌های کوچکی است که کله‌هایشان از سوراخ‌های تور بیرون زده و دهان‌شان را باز کرده‌اند. مرغان دریایی حالا کاملا لنج را احاطه کرده‌اند.

خانواده‌ای از موز و ببر

کله ماهی‌ها هزار تکه شده و به هوا پرت می‌شوند. همه کنار ایستاده‌اند و منتظرند تا کار تمام شود و تور باز شود. یکی از جاشوها با چوب روی گندک می‌زند و کله ماهی‌های بیرون آمده از سوراخ‌های آن‌را قطع می‌کند. ضربه آن‌قدر محکم است که کله‌ها تکه‌تکه می‌شوند و به همه‌جای لنج پخش می‌شوند. محمد نیکخواه وقتی من‌را مبهوت دیدن این صحنه می‌بیند، لبخند می‌زند و من تازه اصرار او را برای اینکه به بالای اتاق ناخدا بروم می‌فهمم. او دلیل این‌ کار جاشو را تمیز کردن تور می‌داند؛ «سوراخ‌های تور باید باز شوند و آماده صید، چون به محض اینکه گندک را باز کنیم، دوباره تور را به دریا می‌اندازیم.» 

یکی طناب زیر تور را می‌کشد و گندک باز می‌شود، و ناگهان کف لنج پر از ماهی، خرچنگ، میگو و انواع جانوران دریایی می‌شود؛ ماهی‌هایی که بالا و پایین می‌پرند و خرچنگ‌هایی که سریع شروع به دویدن می‌کنند. ملوان‌ها هنوز کنار ایستاده‌اند. یکی از جاشوها با بیلی در دست، قسمتی از صید را آن‌طرف‌تر می‌ریزد تا آن‌را درون لنج به دو قسمت تقسیم کند و جاشوی دیگری با شیلنگ آبی در دست که آب آن از دریا تامین می‌شود، صید را می‌شوید تا گل و لایش را پاک کند. جاشوها دو دسته می‌شوند و هر دسته با سبدهای خالی در کنارشان، دورتادور قسمتی از صید می‌نشینند. حالا وقت جداکردن میگوها از دیگر جانوران دریایی‌ است.

در نگاه اول این‌طور به نظر می‌آید که تفکیک میگوها توسط جاشوها فقط منحصر به ریز و درشت بودن آنهاست اما واقعیت این است که جاشوها این تفکیک را بر اساس گونه‌های مختلف میگو انجام می‌دهند؛ گونه‌هایی که تاکنون سازمان شیلات بیش از ۱۰ نوع آنها را در آب‌های خلیج‌فارس صید و شناسایی کرده است. مشهورترین میگوی آب‌های جنوب ایران، لابستر یا شاه‌میگو (Panulirus homarus) است که وزن آن تا یک کیلوگرم هم می‌رسد.

البته این میگوی بزرگ بیشتر در سواحل صخره‌ای دریای عمان صید می‌شود و جمعیت بالایی در سراسر آب‌های جنوبی ایران ندارد. میگوهای مشهور خلیج‌فارس در زبان صیادان هرمزگانی اسامی جالبی دارند؛ هندی، موزی، سرتیز یا سفید، استبنجی، گنتک، چکو، لافتی و ببری، که میگوی ببری خود به دو دسته باندینگ و معمولی تقسیم می‌شود. گونه‌های میگوی هندی و موزی هم از گونه‌های غالب صید در تنگه هرمز هستند. به گفته صیادان، بیشترین گونه میگوی صید شده در آب‌های قشم میگوی هندی بوده است.

یک روز زندگی با صیادان میگو در خلیج‌فارس | شکار ملخ دریایی در هرمزگان

کباب میگو ممنوع!

پاک کردن صید، بهترین قسمت ماجرا برای مرغان دریایی است چرا که در این مرحله با جدا کردن میگوها از دیگر جانوران شکار شده، تمام اضافات صید (جانوران دریایی گرفتار شده در تور) به دریا ریخته می‌شوند. مرغان دریایی هم خوب بلدند که در چه زمانی کجای این سفره پرواز کنند تا غذای بیشتری نصیبشان شود. حالا آنها عقب لنج در پروازند و هرچه را که از جانب صیادان به آب انداخته می‌شود با شیرجه‌ای می‌بلعند. وقتی تمام میگوها در سبدها ریخته شدند، جاشوها از جای خود بلند می‌شوند تا یکی از آنها تمام اضافات را با بیل بزرگ خود به دریا بریزد؛ یعنی عالی‌ترین و آخرین بخش صید برای مرغان دریایی.

او بیلش را پر از ماهی و خرچنگ می‌کند و درون دریا می‌ریزد؛ همان‌جایی که مرغان دریایی انتظار می‌کشند. البته تمام این جانوران دریایی مرده، همیشه نصیب آنان نمی‌شود چرا که علی‌حسین هم یکی از مشتری‌های پروپاقرص این اضافات صید است. او ناگهان پیدایش می‌شود و قایق موتوری خود را به لنج می‌چسباند تا هرچه که به بیرون از لنج ریخته می‌شود، مستقیم داخل قایق او سرازیر شود. علی حسین که حدود ۳۰ سالی سن دارد، کارش همین است. او لاشه این جانوران دریایی را برای خشک کردن به بندرعباس می‌برد تا به عنوان کود درختی از آنها استفاده شود.

کار پاک کردن صید در لنج تنها به تفکیک میگوها ختم نمی‌شود. ماهی‌های شوریده و حلوا که از لذیذترین ماهی‌های خلیج‌فارس هستند، اضافات صید به حساب نمی‌آیند. صیادان حساب این ماهی‌های لذیذ را از بقیه جدا می‌کنند تا آشپز لنج آنها را برای ناهارشان آماده کند. محمد رنجبری هم که حدود ۲۰ سالی می‌شود در لنج‌ها کار آشپزی انجام می‌دهد، ماهی‌ها را درون ظرفی می‌ریزد و رویشان نمک می‌ریزد. وقتی از او درباره غذاهایی که در لنج می‌خورند می‌پرسم نکته جالبی می‌گوید؛ اینجا هرگز میگو را کباب نمی‌کنند؛ «میگو را اگر به سیخ بکشیم، صید کم می‌شود»  و برای همین هم آنها را فقط به‌صورت پخته یا سرخ‌کرده می‌خورند.

صیادان غذایشان را از دریا به دست می‌آورند و چون این غذا همیشه ماهی و میگو است، آشپز باید تنوعی در پخت غذاها داشته باشد و هربار غذای تازه‌ای از این جانوران دریایی درست کند. تنوع غذایی میگو هم که در استان هرمزگان به خصوص در قشم بسیار زیاد است؛ خوراک میگو، قلیه میگو، هواری میگو، برشته میگو، آب‌پز میگو و کوفته میگو.

نکته جالب دیگری هم در کار آشپزخانه لنج وجود دارد. آشپز هم مانند دیگر خدمه این لنج تنها کار خود را انجام می‌دهد و هرگز درباره چیزی غر نمی‌زند. در هر وقت از روز می‌توان به سراغ او رفت و ماهی کباب‌شده‌ای برای خوردن دریافت کرد. وقتی اصغر بشارتی – عکاس سرزمین من و همراه محلی ما – اسکوئیدهایی را که در صید یافته به او می‌دهد، آشپز بی‌معطلی آنها را کباب می‌کند و تحویل می‌دهد. اسکوئیدها که به اندازه کف دست هم نمی‌شوند، جانورانی شبیه ماهی مرکبند که بازوهای آنان مثل همه سرپایان روی سرشان قرار دارد.

وقتی یکی از آنها را برای خوردن به دست می‌گیرم، بشارتی متوجه ناشی بودنم در خوردن این جانوران می‌شود؛ ‌ برای همین به من آموزش می‌دهد؛ «اول کله‌اش را بکن و بخور، بعد هم کل بدنش را بخور ولی این تکه پلاستیکی را که در کمرش قرار دارد، دور بریز.» این تکه پلاستیکی همان کاتل (Cuttle) است که مردمان سواحل ایرانی خلیج‌فارس به آن «کف دریا» می‌گویند و در شناوری و حفظ تعادل جانور نقش ویژه‌ای دارد. به گفته بشارتی گوش می‌کنم و بعد از خوردن این غذای لذیذ، تکه پلاستیکی‌اش را از دهانم خارج می‌کنم.  

یک روز زندگی با صیادان میگو در خلیج‌فارس | شکار ملخ دریایی در هرمزگان

دریا آبادی است، هوا خواهر ما

مرغان دریایی ترک‌مان کرده‌اند و آنها را دورتر، بالای لنج دیگری می‌بینم. ناخدا قاسمی‌زاده به آنها اشاره می‌کند و می‌گوید: «مشغول جمع کردن جل میگی هستند». کار صید در لنج ما دیگر به آخرین مرحله رسیده است. یکی از جاشوها شیلنگ آب را برداشته و کف لنج را می‌شوید و یکی دو نفر هم روی سبد میگوها یخ می‌ریزند تا صیدشان فاسد نشود. کار که تمام می‌شود همه جز آشپز به سمت نوک لنج می‌روند تا استراحت کنند.

تمام مراحل جمع کردن تور در لنج به یک ساعت هم نمی‌رسد و آنها تا شب، چندبار دیگر هم این‌کار را انجام می‌دهند. آشپز، دو فلاسک چای شیرین را پر می‌کند و کنارشان می‌گذارد و خودش به انتهای لنج می‌رود و کنار آشپزخانه کوچکش می‌نشیند. جاشوها گوشه‌ای می‌نشینند و گپ می‌زنند. بیشتر آنها سال‌هاست که کارشان صیادی است و روز و شب‌شان را در دریا می‌گذرانند. به گفته نیکخواه که یکی از جاشوهای قدیمی این لنج است، در زمان صید میگو آنها تنها یک روز در هفته به خانه و خانواده خود سر می‌زنند؛ «پنجشنبه شب به خانه می‌رویم و ظهر جمعه دوباره برمی‌گردیم به لنج تا آخر هفته».

البته این مرخصی‌ها فقط شامل صید میگو می‌شود؛ «زمان صید تن ماهی که می‌شود، به جزایر دورتر مثل ابوموسی و لاوان می‌رویم و آن‌وقت خیلی دیر به دیر به خانه سر می‌زنیم». نیکخواه به آسمان نگاه می‌کند و می‌گوید الان آب و هوا برای ما خواهر است که یعنی آب و هوا خوب است و مثل یک خواهر در کنار آدم است؛ «وقت‌هایی می‌شود که دریا طوفانی می‌شود و نوک لنج می‌رود پایین، آب ول می‌شود روی همه‌جا، آن‌وقت است که اگر در دریای دور باشیم مدت‌ها طول می‌کشد تا خانه بیاییم».

وقتی از او درباره دلتنگی خانواده‌شان می‌پرسم، می‌گوید: «چاره‌ای ندارند، شغل ما در دریاست». نیکخواه عاشق دریاست و به‌هیچ‌وجه از شغل خود ناراضی نیست. او با اینکه ۳۰ سالی را در دریا گذرانده اما هنوز هم حاضر نیست بودن در دریا را با هیچ چیز دیگر عوض کند؛ «دریا برای ما آبادی است. هیچ‌وقت خشکی را به اندازه دریا دوست ندارم. وقتی هم که خانه می‌روم، همه‌اش در خانه می‌مانم و اصلا بیرون نمی‌روم. در لنج بودن این خاصیت را دارد که آدم یاد می‌گیرد در همین جای کوچک خوش بگذراند. دریا پاک است؛ اعتیاد و فساد خشکی را ندارد».

یکی از جاشوها جعبه بازی فکری  را کف لنج می‌اندازد و بقیه هم دورش جمع می‌شوند تا بازی کنند. هربار که تور به دریا می‌افتد، دو ساعتی آن پایین می‌ماند، پس هنوز مانده تا کار آنها شروع شود.

اما عیسی فینی ـ قدیمی‌ترین جاشوی لنج ـ به کار دیگری مشغول است. او ۷۳ سال سن دارد و از کودکی در کار دریا بوده. خودش می‌گوید: «۵۸ سال است در دریا هستم». عیسی فینی کارکشته این کار و متخصص تعمیر تور است. او هربار که تور گیر کند و پاره شود، آن ‌را تعمیر می‌کند و دوباره جل میگو را قابل استفاده می‌کند. فینی که به گفته خودش جد و آبادش هم به دریا می‌آمده‌اند، سینه‌ای  پر از خاطرات صیادی و دریا دارد؛ «آن موقع‌ها گرفتاری بود و روزگار به سختی می‌گذشت. مثل حالا نبود؛ میگو و ماهی فراوان بود ولی خریدارش وجود نداشت.

حالا خریدار زیاد شده و صید هم زیاد شده ولی باز هم روزگار به سختی می‌گذرد.» فینی درباره قایق‌هایی که با آن به همراه پدرش به دریا می‌آمده می‌گوید: «قایق‌های بادبانی مال خیلی گذشته است، من ندیده‌ام. وقتی بچه بودم قایق‌ها چوبی بود و موتورهای قدیمی هم داشت که اسمشان حوری بود. درون این قایق‌ها پر از سوسک بود و اصلا نمی‌شد زندگی کرد. الان لنج‌ها فایبرگلاس شده و دیگر از آن سوسک‌ها خبری نیست.

لنج‌ها تمیزتر شده‌اند». این ‌را ناخدا قاسمی‌زاده هم تایید می‌کند؛ «لنج فایبرگلاس، هم تمیزتر از لنج چوبی است و هم هزینه کمتری می‌برد. کار ملوان‌ها هم کمتر شده. قبلا باید هر شش ماه یک‌بار روغن کوسه به بدنه لنج چوبی می‌زدند تا در آب نپوسد اما حالا دیگر نیازی به این کارها نیست». ناخدا که خود هم مثل بیشتر جاشوهای این لنج، صیادی را از پدر آموخته می‌گوید: «همه چیز نسبت به گذشته تغییر کرده. روزگاری پدر من ناخدا بود و این اسم برازنده‌اش بود؛ چون به کوه و دریا نگاه می‌کرد و می‌فهمید دقیقا کجای دریا قرار دارد و کجا صید بیشتری هست. حالا دیگر نمی‌شود به ما ناخدا گفت؛ ما رادار و جی‌پی‌اس داریم. آنها ناخدا هستند نه من».

یک روز زندگی با صیادان میگو در خلیج‌فارس | شکار ملخ دریایی در هرمزگان

کد خبر 764262
منبع: سرزمین من

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha