این کتاب شامل2درسی است که نویسنده در کلژدوفرانس ارائه داده است. او در مقدمه کتاب مینویسد: «اگر تصمیم گرفتم این2 درس را در تلویزیون ارائه دهم به آن دلیل بود که میخواستم تلاش کنم فراتر از محدوده مخاطبان متعارف کلاسهای کلژدوفرانس بروم.»درواقع این کتاب متن پیادهشده برنامهای است که بوردیو در تلویزیون ارائه کرده و ظاهراً برای اینکه فرصت کافی در اختیار او قرار گیرد تا حق مطلب را در اینباره ادا کند، محدودیتی نیز برای او بهلحاظ زمانی و دیگر جنبههای احتمالی درنظر گرفته نشده است.
این درحالی است که بوردیو عقیده دارد که چنین رویکردی در عین حال دارای یک پارادوکس است «زیرا عموماً نمیتوان چیز چندانی در تلویزیون درباره تلویزیون گفت» . درواقع او به همین دلیل خواهان شرایط خاصی بوده است که باعث میشود برخلاف نظر بسیاری از روشنفکران و هنرمندان که ترجیح میدهند جلوی دوربین تلویزیون ظاهر نشوند، در تلویزیون حاضر شده است. به اینترتیب بوده که او در شرایطی استثنایی هم از فرصت زمانی نامحدود بهرهمند شده و هم اینکه موضوع مورد بحث نیز به او تحمیل نشده بلکه خود او با آزادی آن را برگزیده است.
کتاب «درباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم» شامل 2 درسی است که به این شکل معرفی شدهاند: نخستین درس، سازوکارهای سانسور نامرئی رایج در تلویزیون را از منظر جامعهشناسی نشان داده و برخی از رازهایی که در ساخت برنامههای تلویزیونی، در گفتمان و در تصاویر آن بهکار میروند را بیان میکند. در درس دوم بوردیو نشان میدهد چگونه تلویزیون که در جهان مطبوعاتی سلطه دارد؛ به صورت ریشهای کارکرد آن را دگرگون کرده است و افزون بر این حوزههایی چون هنر، ادبیات، فلسفه، سیاست و حتی حقوق و علوم نیز تحتتأثیر تلویزیون قرار گرفتهاند و این کار از طریق ابزار مخاطبسنجی انجام گرفته است، یعنی از طریق پشت سر گذاشتن و تبعیت سفسطهگرانه از خواستههای عامیانه تجاری.
بههر روی در دنیایی که بهحق دهکدهای کوچک نام گرفته است و رشد روزافزون وسایل ارتباطجمعی و اطلاعرسانی سرعتی چشمگیر پیدا کرده است؛ پرداختن به ژورنالیسم بهعنوان یکی از شاخصههای این جریان از اهمیت بسزایی برخوردار است. وقتی از ژورنالیسم سخن بهمیان میآید پیش از همه دنیای مطبوعات است که به ذهن میرسد اما امروزه عرصههای مختلفی از فعالیتهای ژورنالیستی را میتوان ردیابی کرد، فیالمثل فضاهای اینترنتی دریای عظمیی از تبادل اطلاعات و اخبار در آن جریان دارد اما با این وجود تلویزیون در چند دهه اخیر یکهتاز میدان بوده است.
سرآغاز ژورنالیسم را باید زمانی در نظر گرفت که چاپ و انتشار روزنامه در جهان آغاز شد، ژورنالیسم مطبوعاتی تا سالهای سال عرصهای بی رقیب بود تا اینکه بهتدریج سرکله رقبای دیگری پیدا شد، رادیو، سپس تلویزیون و حالا نیز فضاهای مجازی اینترنتی و در این میدان نیز تلویزیون بود که گوی سبقت را از دیگران ربود. چنین مسئلهای چندان نیز دور از انتظار نبود چرا که تلویزیون با توجه به جنبه شنیداری و دیداریاش، قابلیت تأثیرگذاری بسیار زیادی بر مخاطبان دارد، از این روی تلویزیون تقریباً تمام سازوکارهای بدلشدن به رسانهای تودهای را داشت. در یک قیاس ساده تعداد مخاطبان یک شبکه تلویزیونی بهمراتب بالاتر از تعداد خوانندگان یک روزنامه است.
پس به درستی نویسنده کتاب تأکید و تمرکز خود را روی تلویزیون گذاشته است که پایههای سلطه ژورنالیسم را به شکل کاملی نهادینه کرده است. ژورنالیسم در اشکال مختلف آن یکی از ابزارهای کارآمد و مهم در دست نهادهای قدرت بوده است، در طول سالهای دور و نزدیک شاهد نمونههای مختلفی از بهرهبرداریهای سیاسی از ژورنالیسم بودهایم، در اختیار داشتن دایره وسیعی از مخاطبان و سازوکارهای قدرتمند ژورنالیسم این امکان را بهوجود آورده است که بتوان جهتگیریهای افکار عمومی را بهنفع خواستههای سیاستمردان متحول سازد و بیشک از همینروست که سررشته بسیاری از این وسایل ارتباطجمعی بهدست اربابان سلطه و قدرت بوده است. دایره قدرت وسیع رسانهها گاه به گونهای است که دولت ها را نیز بهدنبال خود میکشاند.
«اظهارات جنگطلبانه و تحریککننده یکی از کانالهای تلویزیون خصوصی یونان، درباره یک جزیره بسیار کوچک خالی از سکنه بهنام ایمیا، تلویزیونها و رادیوهای خصوصی یونانی که روزنامهها نیز بهیاریشان آمدند، شروع به داغ کردن جریان و هذیانگوییهای شدید ملیگرایانه کردند. تلویزیونها و مطبوعات ترک نیز وارد جنگ با رقبای یونانیشان شدند. بدینترتیب کار به پیادهکردن سربازان یونانی در جزیره مزبور و جابجایی کشتیها و غیره رسید و چیزی نمانده بود که جنگ واقعی آغاز شود.» گاه سرمنشأ چنین اتفاقاتی مسئله رقابتهای رسانه برای جذب مخاطب بیشتر است که میتوانند جلوههای خطرناکی هم پیدا کنند.
بوردیو درباره اهمیت ژورنالیستها مینویسد: «ژورنالیستها به این دلیل اهمیت دارند که در جهان اجتماعی دارای انحصار عملی هستند به این معنا که انحصار ابزارهای تولید و توزیع اطلاعات درمقیاس بزرگ را در دست دارند و از طریق این ابزارها میتوانند به آنچه گاه فضای عمومی یعنی توزیع گسترده نامیده میشد، تأثیرگذار باشند» و از سوی دیگر میافزاید: «ژورنالیستها از آنجا که دائماً درمعرض دید عمومی هستند و درمقیاسی بزرگ، قدرت بیانی دارند که لااقل تا زمان ظاهر شدن تلویزیون، برای حتی یک تولیدکننده فرهنگی بسیار مشهور قابلتصور هم نبود، سبب می شود که آنها بتوانند اصول جهانبینی خود و پرسمان و نقطهنظر خود را به کل جامعه تحمیل کنند.»
درباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم، علاوه بر مقدمه، از 2 فصل و یک پیوست تشکیل شده است. در بخش نخست تحتعنوان صحنه تلویزیون و پشتپردههایش به مباحثی همچون سانسور نامحسوس در تلویزیون، نشان دادن متناقض چیزها برای پنهانکردن چیزهای دیگر، چرخش چرخههای اطلاعاتی، اضطرار و تفکر فوری، مباحثی حقیقتاً دروغ و یا به شکلی دروغین حقیقی و تضادها و تنشها در تلویزیون میپردازد.
در بخش دوم باعنوان ساختار ناپیدا و اثرات آن مباحثی همچون سهم بازار و رقابت، قدرت ابتذال، مبارزات دلبخواهانه ازطریق نظرسنجیها، سلطه تلویزیون، همدستی در اعتباربخشیدن به چیزهای نهچندان معتبر و... را مورد کندوکاو قرار میدهد. نویسنده در مقاله پیوست کتاب نیز بهطور اختصاصی به بحث سلطه تلویزیون میپردازد.
درباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم کتابی است خواندنی بهویژه برای آنان که میخواهند درباره این پدیده یکهتاز در حوزه ژورنالیسم بیشتر بدانند، سازوکارهای آن را بدانند، ویژگیهایش را بشناسند و قابلیتهای مثبت و منفی و دیگر جنبهها این تودهایترین رسانه حال حاضر در جهان را درک کنند، جعبهای که هر روز میلیونها نفر را پای خود مینشاند و آنها را تحتتأثیر امواج خود قرار میدهد.
فیالمثل اینکه چگونه تلویزیون توان آن را دارد برای یک چهره علمی و فرهنگی اعتباری کاذب و فراتر از آنچه واقعاً حقیقت دارد، به همراه بیاورد. خیلی ساده کافی است نگاهی به برنامههای پزشکی تلویزیون داشته باشیم اینکه چگونه یک پزشک کاملاً معمولی که روی صفحه تلویزیون اطلاعات ابتدایی پزشکی را به مخاطبان ارائه میکند میتواند به یک چهره پزشکی معتبر بدل شود که مراجعهکنندگان مطب او به چندین برابر بدل شوند و یا اینکه چگونه تلویزیون توانایی آن را دارد که با نشاندادن تناقضآمیز چیزها، چیزهایی دیگر را پنهان کند و... .
تلویزیون پدیدهای است جهانی؛ درست است که محصولات و تولیدات آن در هر کشور بهدلیل نوع فرهنگ و مناسبات حاکم بر آنها با یکدیگر تفاوتهایی دارد اما خود تلویزیون بهعنوان رسانه دارای ویژگیهایی فراتر از این مرزبندیهاست؛ ویژگیهایی که کم و زیاد در سر تا سر جهان عمومیت دارد. بهواقع از همینروست که نوشته پیربوردیو اگرچه حاصل کندوکاو و پژوهش او درباره ماهیت و کارکرد تلویزیون در کشورهای غربی است اما با این وجود بحثهای کتاب او میتواند درباره تلویزیون در کشورهای جهانسوم و حتی خود ایران بهرغم تفاوتهای آشکار آن با دیگر کشورها بهلحاظ فرهنگ و ضوابط حاکم بر آن، مصداق داشته باشد. به دلیل همین ویژگی، کتاب از جنبههای مختلفی میتواند برای مخاطب ایرانی نیز دارای جذابیت و کاربرد مستقیم در شناخت ماهیت تلویزیون و سلطه ژورنالیستی آن باشد.
سرانجام اینکه نکته جالب این کتاب آن است که در اصل حاصل بحثهایی در خود تلویزیون است، بدینترتیب در ساحت خود تلویزیون است که اینچنین سازوکارهای آن به چالش کشیده میشود.