به گزارش همشهری آنلاین، زمانی که مرضیه برومند در سال ۹۳، دبیری پانزدهمین دوره جشنواره نمایش عروسکی را بر عهده داشت، تصمیم گرفت برای آشنایی هر چه بیشتر عموم مردم با نمایش عروسکی و نیز به منظور ایجاد فضایی شاد برای خانوادهها و به ویژه کودکان، برنامهای را با نام شادپیمایی برگزار کند که در واقع همان کارناوال عروسکی بود.
در آن دوره از همه کودکان و بزرگسالان و نیز گروههای شرکتکننده در جشنواره دعوت شد تا با عروسکهایشان در این جشن شادی که در فاصله خیابان فلسطین (محل پیشین خانه عروسک) تا مجموعه تئاترشهر برپا شد، شرکت کنند.
برای برگزاری این برنامه که جزو معدود کارناوالهای بعد از انقلاب بود، هماهنگیهای لازم با شهرداری و نیروی انتظامی انجام شد و بعد از دریافت مجوزهای لازم، این جشن خیابانی که برومند عنوان «شادپیمایی» را برای آن انتخاب کرده بود، برگزار شد.
این برنامه درواقع افتتاحیه مردمی جشنواره نمایش عروسکی بود. برومند علاقهای نداشت تا افتتاحیه جشنواره برنامهای خشک و رسمی باشد، بلکه ترجیح میداد به جای سخنرانیهای مرسوم و خستهکننده، برنامهای با شور و نشاط برای عموم مردم ترتیب بدهد.
در دوره بعدی، شادپیمایی جشنواره شانزدهم در فاصله میان تئاتر شهر و تالار وحدت برگزار شد و در جشنواره هفدهم نیز بوستان آب و آتش به این شادپیمایی اختصاص داشت که به دلیل گرمای هوا با حاشیههایی همراه شد و برومند در نهایت از مردم و کودکانی که در آن برنامه اذیت شده بودند، عذرخواهی کرد.
در مقطع همهگیری کرونا و در وضعیتی که جشنواره هجدهم نمایش عروسکی به صورت مجازی برگزار شد، طبیعتا فضایی هم برای برپایی شادپیمایی نبود.
اما سال گذشته زمانی که قرار شد دوره نوزدهم جشنواره برگزار شود، یکی از پیشبینیها این بود که این دوره نیز شادپیمایی داشته باشد و بعد از دوران سخت کرونا، بار دیگر یک برنامه شادی عمومی برای خانوادهها و به ویژه کودکان برگزار شود. اما جشنواره نوزدهم که قرار بود هفته پایانی مهر ۱۴۰۱ برگزار شود، به دلیل شرایط خاص کشور در آن مقطع، نتوانست در تاریخ مشخصشده برپا شود و برگزاری آن به تیر امسال موکول شد.
حالا تازهترین دوره جشنواره در آستانه برگزاری است اما خبری از شادپیمایی نیست. در این مدت وضعیت پیرامونی مجموعه تئاتر شهر که در این سالها اصلیترین فضای برگزاری شادپیماییهای عروسکی بوده، آنچنان اسفبار است که حتی اگر شرایط عمومی کشور اجازه میداد، وضعیت خاص این نقطه به گونهای است که نه گروههای عروسکی رغبت چندانی برای حضور در چنین برنامهای داشتند و نه خانوادهها جرات میکردند کودکان خود را در فضایی بیاورند که جولانگاه خرید و فروش مواد مخدر است و هیچ نسبتی با تعریف تئاتر شهر به عنوان مجموعهای فرهنگی و بنایی ملی ندارد.
در این میان شاید کودکان، اصلیترین بازندگان این وضعیت هستند که معدود فرصتهای شادی همگانی در خیابان را از دست دادهاند.
نظر شما