مکانی که رادمردانی در گود مقدس آن گرد هم میآمدند و با نیایش و ستایش اصول فروتنی، راستی، سپاسداری، خردورزی، نبرد با اهریمن درون و خودخواهی و مردمدوستی را یک، دو، سه میشماردند.
در کتاب مینوی خرد تمثیلی زیبا درباره ابزارهای درونی و بیرونی زورخانهها آورده است.
در آن چنین میخوانیم که مرد دانا از مینوی خرد پرسید چگونه میتوان پروردگار را خشنود ساخت و بهشت برین را از آن خود کرد و اهریمن را به ستوه آورد و از دوزخ تاریک رست؟
مینوی خرد چنین پاسخ میگوید: از قناعت زره ساز و از راستی سپر و از پیمانشناسی نیزه و از کوشش گرد و سلاح! و باز در جایی دیگر نگاشته که از برای روان، رادی بهتر است و از برای همگان راستی بهتر. از برای پروردگار سپاسداری نیکوتر و از برای خویشتن دانش و از برای هر کاری فروتنی زیباتر.
آیین زورخانهای برگرفته از چنین نصایح و اصول روشن است. ابزارهای بیرونی آن چون سنگ، تخته و کباده و میل صورت نمادین پرورش و قدرت جسم و ابزارهای درونی آن چون فروتنی، رادی، راستی، سپاسداری، خردورزی و نبرد با تاریکی درون برای پرورش روح و درون آنان است.
مروت و جوانمردی و آزادگی خوی و خصلت پهلوانان و زنگ مقدس زورخانه نوای تاییدی است که همگان را بر این خصلتها هشدار میدهد.
گود مقدس، مرتبه فروتنی و خاکساری مردان مرد است و زورخانه آمال و امید مردمان تنگدست و نیازمند که تاریخ نام آنان را در دل خود ثبت کرده است.
محلههای دیروز این مرز و بوم گرداگرد گودهایی شکل گرفت و جایگاه مردان و پهلوانانی بود که جز دل به دوست و بخشش و بزرگی و تواضع نمیدانستند.
از این اماکن امن که مرشدهای قدیمتر از آن «مسجد دوم» یاد میکنند امروزه دیگر کمتر سراغی گرفته میشود.
اقبال کم جوانان از این آیین فتوت و جوانمردی که اینک ورزش باستانی خوانده میشود نوای حزنانگیزی است که پیش از همه دل مرشدان آن را به درد آورده است؛ مرشدانی که تقریباً همه عمر خود را صرف خدمت به زورخانهها کردهاند تا این نوای آیینی خاموش نگردد.
اصغر شیرخدا از جمله مرشدانی است که مرشدی در خانواده او سینه به سینه گشته است و سینه او که امروز با ما سخن میگوید آمال دردهایی است که ترجیح میدهد کمتر از آن بگوید.
مرشد اصغر که اینک 79 ساله است بیش از نیم قرن را در زورخانهها سپری کرده است و با قدرشناسی از مرشدان خود از جمله برادر بزرگترش حاج جعفر به نیکی و رادی و راستی یاد میکند.اصغر شیر خدا که سالها به همراه برادر بزرگترش در سحرگاهان صدایشان را از رادیو با سرآغاز بسمالله الرحمن الرحیم و با ضرب دلنشین شنیدهایم، امروز خود صاحب زورخانهای است که امید به بقای آن ندارد.
میگوید مشکلات آنقدر زیاد است که نمیدانم چگونه، اما تا به امروز رساندهام. میگوید جز «خاطرخواهی» به زورخانه چیزی نمیتوانست او را به امروز وصل کند و او اما امروز، دلنگران آیینی است که نیازمند توجه مسئولان است.
او میگوید در دوره ریاست پیشین فدراسیون ورزش باستانی، بسیاری از زورخانهها در کمال مهجوری و غریبی تعطیل شدهاند و برخی هم در شرف تعطیلی هستند. او اسامی بیش از 22 زورخانه را که در دوره چند سال اخیر و فقط در تهران بسته شده است را مکتوب آورده و نگران بعد از این است.
مشروح این گفتوشنود را در پی بخوانید:
فدراسیون ورزشهای باستانی برای ترویج این ورزش چگونه عمل میکند؟
- متاسفانه رئیس پیشین فدراسیون از زورخانه چیزی نمیدانست و شأن این ورزش پهلوانی را نمیشناخت.
ایشان ابلاغ کردند که زنگ زورخانه را که از قدیم فقط برای پهلوانان به صدا درمیآمد برای هر کسی به صدا درآورده شود و این شأن و ارزش جایگاه مقدس زورخانه را به هم ریخت.
بسیاری از زورخانهها در همین دوره تعطیل شدند و رسیدگی به زورخانهها فراموش شد. اما اکنون که رئیس عوض شده است، از رئیس جدید درخواست میکنم که بازرس به زورخانهها بفرستند و بررسی کنند که چرا این زورخانهها یکییکی تعطیل میشوند!
در همین چند ساله 15 زورخانه در تهران تعطیل شد.
دلیل عمده آن چه بوده است؟
- عدم رسیدگی و نبود درآمدزایی. اگر تربیت بدنی کمک نکند این شاخه مادر ورزشهای کشور منقرض میشود.
اداره زورخانهها در گذشته چگونه بود؟
- پیش از انقلاب ما حقوق میگرفتیم من یادم هست که تربیتبدنی 4 هزار تومان به زورخانه کمک میکرد. شما بررسی کنید امروزه اغلب زورخانهها در اجاره افراد است و هزینههای زورخانهداری بالاست، اما درآمدزایی هم ندارند. به نظر من زورخانه ها مسجد دوم این آب و خاک هستند و برای مسجد دوم باید تسهیلات پرداخت شود.
اینقدر که در گود مقدس زورخانه دعا میخوانند و نیایش حضرت حق تعالی و مولی و ائمه را میکنند دست کمی از مساجد ندارد. زورخانهها همیشه جایگاه بزرگمردانی بوده است که در هیبت پهلوانی، کسوت خاکساری داشتهاند و همیشه امید و نگاه مردم محله به منش پهلوانی آنان بوده است. پهلوانان زورخانه خدمتگزاران جامعه تلقی میشدند.
به نظر من پیشکسوتان ورزش باستانی پایهگذار همه ورزشهای این مرز و بوم هستند. در این اماکن بزرگانی همچون تختی، مهدیزاده، زندی، وفادار و... حضور داشتند کسانی که بازوبند پهلوانی کشور را داشتند. هر چند امروزه پهلوانان کشور کمتر سراغی از زورخانهها میگیرند!
ریشههای ورزش باستانی در ایران چگونه شکل گرفت؟
- تا جایی که مردم به یاد دارند زورخانههای محلی وجود داشته است. من خودم از طریق برادر بزرگم حاج جعفر شیرخدا به مرشدی و زورخانهداری پیوند خوردم. ایشان سالهای سال در رادیو برنامه صبح ورزش باستانی را اجرا میکردند و من هم از طریق ایشان به این ورزش گره خوردم.
یادم هست روزی در باشگاه آهن در میدان شاپور سابق با برادرم بودم که دو نفر آمدند نزد آقای بلور و از ایشان خواستند که برنامه اشعار و ضرب زورخانهای را میخواهند به رادیو ببرند و آقای بلور برادرم جعفر را معرفی کردند. من به همراه برادرم به محل رادیو در سیدخندان رفتیم و برنامه زنده اجرا شد. یعنی یک ربع به شش برنامه زنده اجرا میشد و خوشبختانه موفق هم بود. در آن زمان من به برادرم کمک میکردم و روزهایی که ایشان نمیتوانستند بیایند من به جای ایشان برنامه را اجرا میکردم.
البته امروزه باشگاه آهن به نام باشگاه تهران تغییر نام یافته است و بعدها آقای بلور باشگاه را فروختند و در آن باشگاه امروزه فقط ورزشهای رزمی کار میشود. یادم هست که در آن روزگار برخی مطبوعات خارجی از جمله در آلمان درباره ورزش باستانی مطالبی را نوشته بودند که این بسمالله که در آغاز میخوانند چیست؟
بسمالله ما در اول قرآن است
رحمن و رحیم رخصت از یزدان است
این تعابیر برای آنها جالب بود و آنها میخواستند بدانند که این اشعار چه رمز و رازی دارد.
به هر حال قرنهاست که زورخانهها بودهاند یعنی اول زورخانهها ایجاد شدند و بعد باشگاهها ساخته شدند و یا تبدیل به باشگاه شدند و پهلوانان کشوری از زورخانهها به ورزش کشور ملحق شدند. هر چند امروزه اینطور نیست.
ریشه این ورزش از کجاست؟
- از ایران است. یادم هست زمانی که در زورخانه کوچه قریبان بودم و بازاریها زیاد آنجا میآمدند پدر آقا سیدمهدی خرازی که در نزدیکی مسجد سیدعزیزالله مغازه داشت به این زورخانه میآمد و ورزش میکرد. مرد درست و مؤمنی بود و هر صبح ورزشکاران نماز را پشت سر ایشان میخواندند و بعد به گود میرفتند و میشماردند یا علی یکی، یا علی دو تا و تا پنجاه میشماردند تا بدنشان را گرم کنند.
سلوک ورزشکاران قدیم محبت و کمک به مردم بود و بازاریها و کسبه به زورخانهها و مرشدها کمک میکردند. زورخانهها محل امن و منش مردان بود و مورد توجه جامعه . اما امروزه را ببینید چقدر متفاوت شده است!
شما هم باستانی کار بودید؟
- بله من از باشگاه آهن از سن 16 سالگی ورزش باستانی را شروع کردم و در وزن 75 کیلوگرم اول شدم ولی بعد کشتی را رها کردم و در نقش مرشدی در کنار برادرم فعالیت کردم و تا امروز که بیش از نیم قرن است هنوز هم در زورخانه هستم و مرشدی میکنم.
البته یک زورخانهای در سهراه دونگی بود که در آنجا به گود میرفتیم و ورزش میکردیم اما بعدها تعطیل شد. بعدها من به اداره موتوری ارتش رفتم و استخدام شدم و چند سالی هم در زورخانه اداره موتوری ارتش که توسط خودم دایر شد ضرب میزدم و اشعار را میخواندم و مرشدی آنجا را داشتم.
و بعد از آن رئیس ورزش اداره موتوری ارتش شدم و پیش از انقلاب بازنشسته شدم. اما هماکنون زورخانهای در خیابان بابایی دارم و جوانان کم و بیش میآیند و سه روز ورزش باستانی در عصرها داریم و سه روز هم بانوان در این مکان ورزش رزمی و همگانی را زیر نظر همسرم تمرین میکنند.
آن وقتها من به شهرستانها زیاد دعوت میشدم و هفتهها در شهرستانها ورزش باستانی را آموزش میدادم و مرشدی هم میکردم و به اغلب شهرستانها سفر کردهام و سهم خودم را به این ورزش ادا کردهام.
در کدام محله زندگی میکردید؟
- در بازارچه سعادت در آخر بازار مولوی زندگی میکردیم.
ضرب را چگونه آموختید و اشعار را چگونه اجرا میکردید؟
- از برادرم سینه به سینه یاد گرفتم. برادرم توسط مرشد ابرام(ابراهیم) که در قم بودند آموزش دید و حاج جعفر شیرخدا مرشد زورخانههای حاج ممد صادق (محمدصادق)، حاج سیدحسن بزاز و بلور بودند.
صفت پهلوانان چه بود؟
- محبت و پاکی و صافی دل و زبان بود. من خودم دیدم که زورخانهای در گذر لوطی صالح که متعلق به محمود گیل گیلی بود و او یکی از پهلوانان بنام آن زمان بودند و ورزشکاران نامی در این زورخانهها تردد میکردند و نه تنها پولی از جوانانی که به این زورخانه میآمدند نمیگرفتند بلکه ورزش را هم تبلیغ میکردند و کمک هم میکردند. به نظر من این رسمی قدیمی است و اگر سازمان تربیت بدنی میخواهد این ورزش اصیل، جایگاه واقعی خود را پیدا کند باید این کار را دوباره احیا کند و با کمک به زورخانهها جوانان بتوانند مجانی این ورزش را آموزش ببینند و از سجایای اخلاقی آن هم بهره بگیرند.
مسئول سازمان تربیت بدنی باید همپای برخی مرشدان قدیمی و نامی به زورخانهها سر بزنند و بررسی کنند که چه کارهایی لازم است تا این ورزش رشد یابد. ورزشی که امروزه در سایر کشورها پا میگیرد در ایران جایگاه حقیقی خود را از دست داده است و بسیاری از زورخانهها تعطیل شده و یا در شرف تعطیل شدن است!
چند نفر مرشد زورخانهای داریم؟
- نمیدانم، اما از مرشدهای قدیمی انگشت شمار باقی ماندهاند.
نحوه خواندن اشعار و ضرب گرفتن چگونه است؟ آهنگساز که نداشتید؟
- نه. از قدیم همینطور خواندهاند و ضرب گرفتهاند و به نسل بعدی منتقل شده است و مرشدها آموزش میدادند. از مرشدهای قدیمی حاج نصرالله مرشد قاسم و حسین ترشیزیان از مشهد بودند.
اصغر خرده فروش، علی قدرخانی، جعفر شیرخدا و حاج کوچکه از تهران بودند و همه اینها مرشدهای زورخانههای تکیه زرگرها و نوروزخان بودند که مال حاج محمدصادق بود و مرشدی میکردند و حاج محمد صادق هم همه اموال خود را صرف تأسیس زورخانه و رونق زورخانهها کرد و هیچ کمکی هم دریافت نکرد.
سالها بعد بود که سازمان تربیت بدنی پیشین به زورخانهها ماهانه یک هزار تومان که مبلغ قابل توجهی بود کمک کرد تا زورخانهها از بین نروند. اما اکنون هیچ کمکی نمیشود.
امروزه زورخانهداری درآمدزایی ندارد؟
- من باید فقط به مرشدم هفتهای 20 هزار تومان بدهم. امروزه درآمدزایی که نداریم هزینههای آن را هم نمیتوانیم تامین کنیم و از همه بدتر اجازه اجاره دادن این اماکن را هم نداریم. خب طبیعی است که زورخانهها یکی یکی تعطیل میشوند. من دروغ بلد نیستم و شاید هم خوب نباشد بگویم، اما واقعاً هزینههای زورخانهداری غیرممکن شده است.
با این شرایط چگونه تا امروز کنار نکشیدهاید؟
- چه بکنیم! مگر من کار دیگری بلد هستم. من عمرم را صرف این ورزش کردهام و امروز تازه بعد از چند ده سال باید غصه تامین و حفظ زورخانه را بخورم! من خاطرخواه این ورزش هستم و نمیتوانم این ورزش را رها کنم!
نه من بلکه همه مرشدها و مدیران باشگاهها آلوده این کار شدهاند. اما اغلب آنها بدهکارند. واقعیت این است که تربیت بدنی حتی آمار و اطلاع دقیقی از تعداد زورخانهها و وضعیت و مکان آنها هم ندارد!
گفته میشود که قرار است در بعضی کشورها زورخانه دایر شود.
- در شرایطی که زورخانههای ما تعطیل میشود تأسیس زور خانه درآن کشورهااز سوی ما جای تأمل دارد ضمن این که برای چنین کارهایی باید از مرشدهای پیشکسوت دعوت شود و بزرگترها را به گود بخوانند. شما بررسی کنید که چه کسانی را مامور این کار میکنند. برای این نوع برنامهها تحقیق و دعوت از پیشکسوتها ضروری است. باید ترتیب بدنی این کارها را برعهده بگیرد.
وضعیت اداره مالی زورخانهها چگونه است؟
- در زورخانهها یک مرشد و یک صاحب زورخانه و خدمتگزار وجود دارد و ورزشکارانی که میآیند و پول میگذارند، معمولاً آنچه که در صندوق میریزند دخل و خرج زورخانه را هم نمیدهد.
سازمان باید بیاید مساعدت کند تا ما ورزش زورخانهای را رایگان به مردم ارایه دهیم، چرا؟ چون سبک و سیاق این ورزش از قدیم این چنین اداره شده و همواره زورخانهها به مردم کمک کردهاند تا از مردم پول بگیرند!بدتر از همه اینها این که بیمه هم وجود ندارد. بررسی کنید که قدمت حضور خدمتگزارها و مرشدها و زورخانهها چقدر است اما هیچ کدام نه بیمهای دارند و نه سنواتی! و این بزرگترین مشکل امروز زورخانهداری است. بنده متولد 1306 هستم و بالغ بر 52 سال عمر خود را در ورزش باستانی سر کردهام اما از این محل نه بیمه شدهام و نه حمایتی!
در باره نحوه انتخاب اشعار توضیح بدهید؟
- از روی اشعار موجود سعدی، فردوسی، حافظ، خیام، شعرها را انتخاب میکنیم و ترکیب میکنیم و میخوانیم در این نوع خواندن نت وجود ندارد.
در باره نمادهای زورخانه توضیح بدهید؟
- اول این که چرا سردر زورخانهها را کوتاه درست میکردند؟ زیرا میگفتند پهلوان باید سر به زیر و متواضع برای کوچکترهای حاضر باشد.
در زورخانه نوروزخان برادرم که ضرب میگرفت در جنب مسجد شاه پهلوانان تواضع را اصل کار خود داشتند. اما نماد گود باید ابتدا پهلوان خاک گود را ببوسد یعنی از خاک کمتریم و خاک پای همهایم و گود را گود مقدس میخوانند زیرا آدمهای پاک با وضو وارد گود میشوند.
استقبال جوانان از این ورزش چگونه است؟
- نسبت به ورزشهای جدیدتر گمنامتر شده است. زیرا به این ورزش آنچنان که باید رسیدگی و توجه نمیشود!
-------------------------------------------------------
رویکرد جهانی
به پهلوانی ایرانیان
ورزش زورخانهای از قرن هفتم میلادی به بعد در ایران جریان یافت و از قدیمیترین انواع رشتههای ورزشی در کشور ما محسوب میشود.
این ورزش با نشان از همبستگی با حضرت علی(ع) و ائمه معصومین و افتخار پهلوانان اساطیری ایران چون رستم است و اشعار خوانده شده از فردوسی نشان این سپاسگزاری ایرانیان از مراسم پهلوانی است.
ریشه تاریخی این ورزش به زمان حکومت پارتها در خراسان شمالی و زمانی که اشکانیان با بازماندگان اسکندر در ایران در حال جنگ بودند برمیگردد. مردان آن روزها برای تقویت نیروی دفاعی خود تمرینات ویژهای را انجام میدادند که امروزه نام آن را ورزش باستانی نام نهادهاند.
این ورزش با فرهنگ و تاریخ و دین ایرانیان عجین شده و روح آن با اصولیترین شعائر انسانی و نوع دوستی پیوند خورده است.
متأسفانه برطبق آخرین آمارهای موجود بیش از 400زورخانه در کشور موجود است که 90درصد آنان نیاز به بازسازی کامل دارد و بسیاری از این زورخانهها به ویژه در سالهای اخیر تعطیل شده و یا رو به تعطیلی است.
بسیاری از دلسوختگان و پیشکسوتان ورزش باستانی ایران بارها خواستار نجات این ورزش ملی ایران شدهاند و سابقه هزار ساله آن را در اوج بحران ارزیابی میکنند.
به گفته بسیاری از کارشناسان در حالی که بسیاری از ورزشهای مدرن که حتی تلفظ نام آنها برای مردم نامانوس است، در حال رشد و ترویج است، ورزش باستانی ایرانیان میرود تا در هجرت به گل بنشیند.
این در حالی است که هماینک ورزش باستانی دو سالی است صاحب فدراسیون جهانی(IZSF) شده است و بیش از 22کشور عضو آن هستند و از جمله برنامههای این فدراسیون برگزاری مسابقات جهانی و حضور پهلوانان در بازیهای المپیک است.
این فدراسیون همچنین در تلاش است تا این رشته هزار ساله ورزشی را به عنوان یک میراث معنوی در یونسکو به ثبت برساند و زمینههای شناساندن این آیین انسانی را به جهانیان بیش از پیش بشناساند.
فدراسیون جهانی ورزش باستانی اعلام کرده است که برگزاری نخستین دوره جشنواره ورزشهای زورخانهای شهرهای آسیا را در تهران در برنامههای خود گنجانده است.
همچنین اولین دوره مسابقات ورزشهای زورخانهای شهرهای اروپا و آفریقا از جمله برنامههای این فدراسیون جهانی است که امیدواریم به نتیجه برسد.
به نظر میرسید که ایران باید به عنوان صاحب نام پهلوانی و پیشکسوت در عنوان ورزش باستانی برای ثبت این میراث معنوی تلاش میکرد.
جالبتر اینکه هم اینک در دانشگاههای غربی در انگلیس و فرانسه این فرهنگ فتوت و جوانمردی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
پروفسور لوید ریگنتیر اسلامشناس انگلیسیتبار قصد دارد زورخانهای را با همکاری فدراسیون بینالمللی ورزشهای زورخانهای در انگلستان بسازد. وی گفته است که کمک مالی و معنوی از ایران به عنوان متولی این ورزش برای احداث زورخانه در انگلیس دریافت کند.
کمکهای مالی شامل تجهیزات میل، کباده و سنگ و تخته و کمکهای معنوی شامل اعزام مرشد و مربی برای این زورخانه مشخص شده است.
به نظر میرسد در شرایطی که جهان یکبار دیگر رویکردی معنوی به سوی ورزشهای دارای خصایل انسانی و درونی کرده است، ایران به عنوان متولی باید پیش از همه در فکر احیای این ورزش باستانی باشد.
در تازهترین خبرها آمده بود که فدراسیون ورزش باستانی و کشتی پهلوانی امسال 3میلیاردریال برای ترمیم، بازسازی و کمک به زورخانههای کشور اختصاص داده است و باتوجه به آمارهای موجود که هم اینک حدود322 زورخانه هنوز نفس میکشند، ضروری است برای احیای همه جانبه آن همت عالی کرد و به آینده بلندمدت این ورزش توجه کرد.
گفتنی است که از سوی فدراسیون ورزش باستانی هم اینک 31 مربی و مرشد زورخانهای ایران برای ترویج این ورزش در کشورهای دیگر فعالیت میکنند که اکثر این کشورها، کشورهای آسیایی است. هرچند مرشدان پیشکسوت به این موضوع انتقاد دارند و بر این باورند که برای اعزام مرشدان باید بزرگترها را فراخواند.