ولی یک عنصر مشترک در طراحی معماری میان آنان به چشم میخورد، کاربردی کردن عرصههای طبیعی (ساخت آبنما، محوطهسازی سبز، فضاهای بازدید برای عموم مردم) که بخش حرکت را در مجموعه بهعهده دارد.
از بررسی کاروانسراهای سراسر ایران چنین بر میآید که اساس معماری کاروانسراهای ایران، مانند سایر بناها، تابع شیوه، سنت و سبک رایج زمان بوده است. به این ترتیب میتوان پنداشت که کاروانسراهای پیش از اسلام نیز تابع شیوه معماری زمان بوده و معماری خاصی نداشتهاند.
ولی ذکر این نکته ضروری است که شیوه معماری، محل و منطقه، مصالح ساختمانی و موقعیت جغرافیایی، نقش مؤثری در ایجاد اینگونه بناها داشته است. شیوه ساختمان و معماری کاروانسراها از روزگار کهن تا به امروز دگرگونی بسیار نیافته و معمولا سبک بنای آنها همان ایجاد باره بندها و اتاقهایی است که پیرامون حیاط محصور، ساخته میشدهاست. ولیدر طرح و خصوصیات هر کدام، ویژگیهایی به چشم میخورد. چنانکه انواع ساباط ساده تا کاروانسراهای بزرگ با طرحهای جالب معماری است که در گوشه و گاهی در میان اضلاع دیوارههای آن برجهایی قرار گرفته، بهطوریکه دروازه میان 2برج یا شبه ستون جای دارد و دارای سر دری است که گاهی بر فراز آن ساختمان دوطبقهای ساختهاند.
در کاروانسراها اطاقهای مسافران معمولا پیرامون حیاط ساخته میشده و پشت آنها اصطبل قرار داشته که درب ورودی اصطبلها در چهار گوشه داخلی بنا قرار داشته و گاهی در ایوان ورودی حیاط باز میشده است. در مناطق مرکزی عموما در داخل کاروانسراها برای رفع نیازمندیهای مسافرین، حتی نانوایی، قصابی، آسیاب، نماز خانه و یک سری دکان جهت خرید و فروش کالاهای کاروانی وجود داشت.
کاروانسراهای حاشیه کویر و نواحی مرکزی ایران دارای بادگیر است که فصل تابستان هوای خنک را به اتاقهای کاروانسرا میرساند. در کاروانسراهای نوع کوهستانی اهمیت بخاری به حدی بوده که محل وسیعی را برای قرار دادن آتش و بخاری انتخاب کردهاند. آب باران بهوسیله ناودانهایی که در روی دیوار خارجی کاروانسرا ساخته میشد به بیرون از کاروانسرا هدایت میشد، ولی در بعضی از کارونسراها نیز ناودانهایی که در دیوارهای حیاط داخلی کار گذاشته شده مشاهده شده است. مصالح ساختمانی اصلی بنای کاروانسراها در ایران از سنگ و آجر بوده است.
تنوع طرح و نقشههای کاروانسراهای ایران ایجاب میکند که این کاروانسراها به گروههای مختلف تقسیم شوند و خصوصیات و ویژگیهای هر گروه جداگانه مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. آرتور ابهام پوپ معتقد است:«احداث و ایجاد کاروانسراها در ایران پیروزی بزرگ معماری ایران است و در هیچ جای دنیا کاربرد و ویژگیهای خاص معماری آن را نمیتوان دید.»
از آنجایی که احداث کاروانسراهای ایران به دلایل گوناگون شکل و گسترش یافته شایسته است، تمامی دلایل آن از شرایط آب و هوایی، تا شیوه معماری منطقهای مورد بررسی قرار گیرد.
در درجه اول کاروانسراهای ایران را میتوان به گروههای ذیل تقسیم بندی کرد:
الف) کاروانسراهای کاملا پوشیده منطقه کوهستانی
ب) کاروانسراهای کرانههای پست خلیجفارس
ج) کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران
گروه سوم از نظر پلان به انواع مختلف تقسیمبندی میشوند.
میدان نقش جهان اصفهان
این میدان یک مجموعه عالی معماری و هنری است که در زمان احداث در قرن 16میلادی (دهم هجری) در جهان بینظیر بوده است. این میدان و دیگر آثار تاریخی اطراف آن شامل مسجد امام (مسجد جامع عباسی)، کاخ عالیقاپو، مسجد شیخ لطفالله و سر در بازار قیصریه، اثر فکر خلاق و دستان هنرمند معماران ورزیده ایرانی بهویژه شیخبهائی، استاد علی اکبر اصفهانی، و استاد محمدرضا اصفهانی است.
قبل از اینکه اصفهان به پایتختی صفویه انتخاب شود در محل این میدان باغ وسیعی به نام نقشجهان وجود داشته است. در دوره شاه عباس اول باغ را تا حدود امروزی آن وسعت دادند و در اطراف آن بناهای مشهوری بهوجود آمد. میدان نقش جهان همراه با بناهای شاخص پیرامونش، روایتی عالی از شیوه اصفهان در معماری ایرانی دانسته میشود و علاوه بر اینکه در ارتباط با چهار باغ و مجموعه بنا و باغهای آن آیینه تمام نمای مکتب اصفهان در شهرسازی است، بخشی با اهمیت از شالوده شهری اصفهان، در عصر صفوی نیز بهشمار میآید.
گذشته از ارزشهای معمارانه، چنانکه از نامش نیز پیداست، نقشی از جهان آرمانی عصر صفوی است که کارگزارانش در کار همنشینی 2نهاد دین و دولت در بستر زندگی اجتماعی مردم ایدهها و تجربههای زیادی داشتهاند، چنانکه به سهولت میتوان نماد و ظهور 2نهاد مذکور، مسجد و کاخ را در بطن زندگی اجتماعی مردم که در بازار اطراف میدان متجلی شده است، درک کرد.
پروفسور هینتس، ایران شناس معاصر آلمانی درباره میدان نقش جهان چنین مینویسد: میدان در مرکز شهر قرار دارد. بنایش وقتی ساخته شده که مشابه آنرا از نظر وسعت و سبک معماری و اصول شهرسازی در مغرب زمین نداریم. شاردن، جهانگرد معروف و نکته سنج فرانسوی از میدان نقش جهان بهعنوان مرکز خرید و فروش یاد میکند.
معماری باغهای ایرانی
هندسه، فصل مشترک انسان و طبیعت: هندسه اساس هنر و معماری ایرانی است؛ نگرش انتزاعی ایرانیان بهویژه بعد از اسلام به اندیشه، هنر و محیط انسانی پایه و اساس فهم ایرانیان از جهان و چهارسویی است که برای آن اهمیت قائل هستند. این نگرش هندسی گسترهای از معماری ایرانی از زیبایی و زیباییشناسی تا ساختارها و شالودهها را شامل میشود. تاثیر ساختاری هندسه از معماری ایرانی، خود پهنه وسیعی از تعریف و شکلگیری فضایی تا مسائل نیایشی و استاتیکی را تحتتأثیر قرار میدهد.
این تاثیرگذاری در باغ ایرانی که در پیوند فضاهای بسته و باز شکل میگیرد، در تمامی عرصهها به چشم میخورد و ما در باغ، گذشته از شکلگیری هندسی فضاها شاهد آنیم که فضاهای باز و عرصههای طبیعی نیز به نظم درآمده و با هندسه قوام میگیرند.
ساختارهای هندسی در باغ به ابعاد و تناسبات کلی، حصارها، محورهای اصلی و فرعی، ردیف درختکاری، جویهای آب و نحوه حضور و عبور آب و بهطور کلی به هندسه مسلط در باغ میپردازد. این ساختارها در عین حال حامل شالودهها و بنیانهای شکل بخشی مجموعه از ایدهها و مفاهیم اولیه تا به شکل نهایی باغ است و به همان اندازه که اصول هندسی در معماری ایرانی واجد اهمیت هستند در شکل بخشی به مفهوم باغ ایرانی نیز نقش دارند.
شهر و باغ، عناصری در هم آمیخته: حضور باغ در شهر ایرانی پیوسته وجود داشته و دارای ابعادی گسترده و بسته به محیط، اقلیم و فرهنگ، شکلی باز و بسته داشته است. مقیاس باغ ایرانی از حیاط کوچکترین خانهها تا مقیاس شهر- پایتختهایی چون اصفهان عهد صفوی جلوه میکند، از اینرو جایگاه باغ در شهر ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار است.
باغ و فرهنگ و آرمانهای ایرانی: باغ ایرانی خود مفهومی نقش بسته بر سرزمین و برآمده از فرهنگ و شکل گرفته در آداب و رسوم مردمان است. اگر معماری ایرانی عصاره و تبلور اندیشه ایرانی در مواجهه با فضای زیست انسانی است و اگر شهرهای تاریخی ما همواره رنگ خاک و طعم آب جاری در سرزمین مان را با خود دارند، پس باغهایمان نیز گذشته از اندیشههای شکلگیری شان، دورنمایی از آرمانهای انسان ایرانی هستند؛ چه به آنگاه که با حفظ تقدیس، آب را چنان در باغ میگرداندند تا باغشان نیز نماد فکر و اندیشه و عناصر هستیبخششان شود و چه به زمانی که بیش از همیشه باغ را تمثیلی از بهشت برین میدانستند و تمنای جاودانگی را در باغ تصویر میکردند.
چه در شعر و ادب، چه در نگارگری پارسی و چه در صنایعدستی بالاخص در نقشهای زیبای فرشهای ایرانی. باغ ایرانی در معنای کامل کلمه مفهومی میانگسترهای و فرهنگ ساز بوده و هست.