شهر در طول زمان قد میکشد، رشد میکند، عاقل میشود، جامیافتد و در کنش متقابل با شهروندان قرار میگیرد. چهره شهر آیینه چهره شهروندان است.
شهر زنده، پرتحرک، چابک و با نشاط حاصل اندیشههایتروتازه و حضور پرتلاش شهروندان است و در مقابل، شهر از نفس افتاده و پر درد، مبتلا به جریان آلوده روح بیمار ساکنین خود است.
شهر زاده اندیشههای نیک و پلیدی است که در منظومه حیات ساکنین شکل میگیرند. انگارههای نیک بشری به پویایی و سرزندگی و سلامت شهر و پلید انگاری به سستی و رخسار رنجور شهر میانجامند. از این روست که ریشههای کهنگی و فرسودگی و کاهلی شهر را باید در اندیشه و انگارههای نهادهای سکونتی آن جستوجو کرد.
شهر با نشاط و با طراوت، زاده مدیریت شهری پرانگیزه، پرشور و سرزنده است. این سرزندگی از قلب پرحرارت محلات شهر و محلات شهر از شور و نشاط کوچکترین واحدهای شهری خود انرژی میگیرند. شهر با تمام اجزای پیکره خود از شهروند و واحد سکونتی و محله و برزن و ناحیه و منطقه و بافتهای خود، در 24 ساعت شبانه روز، 8ساعت کار میکند و 8ساعت سکونت میکند و 8ساعت را به فراغت و تمدد روان درگیر با فعالیتهای 16 ساعت گذشته خود میپردازد.
شهر در شبانه روز خود، 8ساعت اول را برای مصرف انرژی، 8ساعت دوم را برای تبدیل انرژی و 8ساعت سوم را برای کسب انرژی در تکاپو است. انضباط شادیآور زندگی شهری در گرو حفظ و تداوم این برنامهریزی است.
در برنامهریزی شهری که اهداف و سیاستهای تامین سرانههای شهر از تفکیک ساعات شبانه روز فعالیت شهری استخراج میشود، الگوهای استاندارد کاربریهای شهری به نسبت نفر در ساعات شهروندان محاسبه شده و در مجموعه شهر توزیع میشوند.
این کاربریها، ویتامینهای تحرکبخش تکاپوی شهری محسوب میشوند. با کاهش یا افزایش سطح هر یک، تاثیری آنی بر تحرکات اعضا و اجزای شهراتفاق خواهد افتاد. به همین دلیل شهر، همانگونه که میتواند سالم و با طراوت و پرانگیزه موجودیت خود را تداوم بخشد، به راحتی نیز در معرض بیماریهای رخوت، رکود و دلتنگی تا حد مرگ قرار دارد.
شهروند نیاز دارد در تثلیث 24ساعت شهروندی، در سرانه 8ساعت کار به فعالیت بپردازد و در سرانه 8ساعت سکونت، آرامش و امنیت بیابد و در سرانه 8ساعت فراغت، انرژیهای هدر رفته را بازآفرینی کند. سلب هر سرانه در ساعت فوق، نشاط و طراوت و سرزندگی را از شهر سلب خواهد کرد.
افتخار مدیریت شهری کارآمد، افتخار به تامین هر سه وجه این تثلیث است.
در طول 3دهه گذشته تجربه مدیریت کشوری و شهری ایران، افتخار وزیران و مدیران بر ارائه آمار در تامین سرانه 8ساعت کار و یا سرانه 8ساعت سکونت بوده است و تبلیغات گسترده در بالارفتن فرصتهای شغلی و در بالارفتن درصد تامین مسکن، از معیارهای توانمندی مدیران محسوب میشد.
تقریبا هیچ مدیری در این مدت، تامین سرانه 8ساعت اوقات فراغت را سرلوحه برنامههای تبلیغاتی خود قرار نداد و از این روست که در دهه سوم، عارضه غفلتهای گذشته از بیعــدالـتی در توزیع سرانه کاربریهای استاندارد شهرها حکایت دارد.
سرانه اماکن تفریحی و اماکن ورزشی و اماکن فرهنگی بهعنوان کاربریهای مناسب 8ساعت سوم شهروندی درشهر کرج در مطالعات طرح تفصیلی 1381 شهر کرج بهترتیب 2/0 مترمربع و 5/0مترمربع و 3/1مترمربع به ازای هر نفر شهروند بوده است. این در حالی است که استاندارد این سرانهها در شهرهای متوسط جهان بهترتیب یک مترمربع و 5/3مترمربع و 3مترمربع است.
با این محاسبه شهر کرج در سال 1381 حدود 5/5 مترمربع به ازای هر نفر شهروند خود، کمبود سرانه کاربریهای اوقات فراغت داشته است. به بیان دیگر شهر کرج در این سال با توجه به جمعیت خود حدود 7میلیون مترمربع کمبود فضای کاربریهای اوقات فراغت داشته است. بدیهی است چهره این شهر با این شرایط، هیچگاه با هیچ ترفند تسکینبخشی، روی سلامتی و نشاط و پویایی را بهخود نخواهد دید.
میدان کاتالونیا در بارسلونای اسپانیا، پرتپشترین مکان این شهر است؛ جایی که ارتباطات
سواره و پیاده به آرامی به یکدیگر منتقل و در سطح گشایش فراخ میدان، به پاتوق موسیقی و نمایش و گفتوگو تبدیل میشوند.
اوج این تحرکات سرشار از فراغت و بازآفرینی، به راسته پیاده رامبلاس سرازیر میشود. در این تصویر، عدالت در توزیع کاربریهای متناسب شهروندان و گردشگران، از چهره گلانداخته تکتک عابران هویداست.شهر به مثابه موجود زنده، ترکیب 2وجه کالبد، یا بعد فیزیکی و روحیه یا بعد روانی است.
آنچه دغدغه سرانههای شهری است، پاسخ به نیاز وجه کالبد یا بعد فیزیکی شهر محسوب میشود. پاسخگویی به وجه روحیه یا بعد روانی شهر در معادلات فراتر از مدیریت شهری، به نظام اقتصادی و اداری مجموعه کشوری مرتبط میشود که عارضههای تدوین سیاستهای کلان، به نشاط و طراوت یا رخوت و کسالت چهره شهر منجر خواهد شد.
یکی از پدیدههای مؤثر در بعد روانی و روحیه شادیآور شهر، ماهیت تحرکات نهادینه شهروندان است. این تحرکات با تنوع در طبقات و رده سنی اجتماعی در لحظات محلات و بافتهای شهر نمود مییابند.
رفتوآمد دانشآموزان به مراکز آموزشی محلات در فصول تحصیلی، رفتوآمد گروه جوانان به کانونهای فعالیت شهر اعم از مراکز ورزشی، فرهنگی و... در بازه زمانی فعالیت، رفتوآمد نمازگزاران به مساجد و حسینیههای شهر در اوقات شرعی، تحرک بانوان خانهدار در خانههای فرهنگ و انجمنهای خانه و مدرسه همزمان با شروع فعالیت خانواده، ادای همدردی در مجالس ترحیم و شرکت در مراسم شادباش سایر شهروندان، تردد با نشاط گردشگران در مکانهای گردشی شهر، پرسه زنی عابران در مسیرهای خرید و... از نمونه تحرکات اجتماعی هستند که هویت روحی و روانی شهر را شناسنامهدار میکنند.
بدیهی است زوایا و ابعاد این تحرکات اعم از فرهنگ همزیستی، اخلاق شهروندی، تربیت اجتماعی گروهها و وضعیت معیشت آنها در متن سطح سرانههایی که کاربریها را در شهر تقسیم کردهاند، هویتبخش بعد روانی شهر محسوب میشوند.