به گفته او، قرار است نیروهای نظامی آمریکا تا ماه اوت سال 2010 از عراق خارج شوند اما نزدیک به 50هزار نیروی اشغالگر در عراق باقی میمانند.
یک نفر باید به عراقیها کمک کند تا این موضوع را درک کنند که طی 19ماه قرار است عنوان و کارکرد نظامیان آمریکایی در عراق تغییر کند و آنها از نیروی جنگی به نیروی غیرجنگی تغییر اسم پیدا کنند. اما تکلیف ارتش پیمانکاران و مزدوران آمریکا که با حقوق بالا در عراق مشغول کار هستند چه میشود؟ آیا دینکورپ، بکتل، بلکواتر (که اخیر تغییر نام داده و Xe خوانده میشود) که همگی از کنار این جنگ به ثروت هنگفتی رسیدهاند، چمدانهایشان را میبندند و به خانه بازمیگردند؟ پایگاههای نظامی عظیم آمریکا، ایست بازرسیهای نظامی و شهر سلطنتی یا همان منطقه سبز چه میشود؟ آیا شرکتهای آمریکایی کنترل نفت عراق را واگذار میکنند؟
رئیس جمهور آمریکا اخیرا با اعلام برنامه عقب نشینی نظامیان این کشور از عراق،نوید راهبرد جدید واشنگتن در جنگ عراق را داد. اما اشغال عراق خاتمه نمییابد دموکراتها برای ادامه اشغال، به همان دروغ و فریبی متوسل میشوند که جمهوریخواهان برای شروع این جنگ استفاده کردند. این یک عقبنشینی نیست بلکه باید آن را اشغال به معنای دیگر خواند. تا وقتی نیروهای آمریکایی در خاک عراق هستند جنگ ادامه دارد. میزان مرگ و میر در هر دوطرف ادامه خواهد یافت و آمریکا همچنان کانونی خواهد بود برای جذب نفرت و خشونت در خاورمیانه. حالا به این موضوع باید تصمیم اوباما برای افزایش تعداد نیروهای نظامی در افغانستان را هم اضافه کرد و به این نتیجهگیری رسید که رئیسجمهور جدید آمریکا قصد دارد امپراتوری آمریکا را به شیوه گذشته حفظ کند.
اشغال عراق و افغانستان به امنیت یا ثبات آمریکا در خاورمیانه کمکی نکردهاست. اشغال این 2کشور تنها شمار کشورهای ورشکسته را اضافه کرده و به اقتدارگرایی و خشونت دامن زدهاست. این 2عملیات، بیقانونی و هرج و مرج را بیشتر کرده و کشور سومی مانند پاکستان را هم درگیر خود کردهاست. اکنون دشمنان واقعی آمریکا در مناطق قبیلهنشین پاکستان مشغول عملیات و توطئه هستند. اشغال عراق و افغانستان هنر دیپلماسی و حکومت قانون را تخریب کردهاست. آمریکا با این کار به یک کشور دامن زننده به بیقانونی و هرج و مرج تبدیل شده که به ایجاد کشورهای ناآرام کمک کردهاست. اشغال عراق و افغانستان به کشورهایی مانند ایران، روسیه و چین قدرت داده است. آمریکا نمیتواند برنده این 2 جنگ باشد، اگر چه نیروهایش را بهصورت برنامهریزی شده از این کشورها خارج کند.
عراق در نتیجه اشغال و تهاجم، دیگر یک کشور یکپارچه نیست.
تجربه جمع شدن گروههای مختلف و متضاد امپراتوری عثمانی در پس جنگ جهانی اول که در عراق روی داد، دیگر تکرار نخواهد شد. کردها در شمال عراق یک خودمختاری به راه انداختهاند. شیعیان جنوب را تحت کنترل دارند. مرکز کشور هم به محلی برای رویارویی و نبرد تبدیل شدهاست. اکنون دست کم 2میلیون عراقی از خانههای خود فرار کردهاند و بیخانمان هستند. 2 میلیون نفر دیگر هم کشورشان را ترک کردهاند و اکثرا در سوریه و اردن به سر میبرند. اکنون این 2کشور به خاطر همین پناهجویان عراقی، بیشترین سرانه پناهجویان جنگی نسبت به هر کشور دیگر روی کره زمین را دارند. در این جنگ بیش از 2/1میلیون نفر به خاطر عملیات نظامی آمریکا کشته شدهاند. جنگ 8 ساله در افغانستان هم منجر به ظهور دوباره طالبان از خاکسترهای جنگ شدهاست.
اضافه کردن 30 هزار نیروی تازه نفس به این کشور نتوانست دولت حامد کرزای را نجات دهد. تلاش واشنگتن برای خریدن گروههای قبیلهای و قومی افغان با پول و حتی سلاح، با شکست روبهرو شدهاست. بخش عمده این پول و سلاح به دست نیروهای طالبان بازگشتهاست. براساس تخمین سازمان ملل، طالبان اکنون در سال بیش از 300میلیون دلار از تجارت تریاک پول به دست میآورند و این پول را صرف مبارزه با نیروهای خارجی میکنند. 8 سال پیش وقتی نظامیان آمریکا به افغانستان حمله کردند، طالبان نزدیک به 75 درصد از خاک این کشور را تحت کنترل داشتند.
اکنون نیمی از خاک افغانستان در کنترل طالبان است و آنها به حومه شهرهای مهم و بزرگی مانند کابل و قندهار هم رسیدهاند. در همین مدت 2ماهی که از آغاز سال میلادی 2009 میگذرد، 29نظامی آمریکایی در افغانستان کشتهشدهاند و شمار کشتهشدگان آمریکایی در زمان مشابه یکسوم این تعداد بود. شمار کشتهشدگان غیرنظامی افغان در نتیجه عملیات نیروهای خارجی در این کشور هم افزایش یافتهاست. در 2ماه اول سال 2009، نیروهای آمریکایی، ناتو و یا نظامیان افغان بیش از 100 غیرنظامی را در عملیاتهای خود کشتهاند. این درحالی است که تلفات غیرنظامیان در اثر عملیات شبهنظامیان طالبان، تنها 60نفر بودهاست.
آیا رهبران طراح این جنگ در افغانستان، چیزی از تاریخ میدانند؟ آیا آنها درباره سرنوشت شوروی که بیش از 15 هزار نفر از سربازان ارتش سرخ خود را در سالهای 1979 تا 1988 از دست داده مطالعه کردهاند؟ یا از سرنوشت انگلیسیها در قرن 19 خبر دارند؟ آیا آنها به یاد میآورند که چرا آمریکا وارد افغانستان شد؟ در آن زمان گفته شد که آمریکا برای یافتن اسامه بنلادن وارد افغانستان شدهاست، او اکنون در پاکستان است. آیا کسی میپرسد که بالاخره هدف نهایی آمریکا در افغانستان چیست؟ آیا قرار است به بازسازی جامعه جنگ زده افغانستان کمک کند؟ آیا با طالبان وارد جنگ شده؟ آیا این یک جنگ همیشگی با تروریسم است؟
القاعده که آمریکا به احیای آن کمک کرد، اکنون هنوز میتواند عضوگیری کند و تاسیسات آموزشی خود را دارد. در لندن، مادرید، بغداد و اکنون در افغانستان عملیات انجام میدهد. القاعده تغییراتی کردهاست اما آمریکا هنوز سردرگم و زخمی است. اوباما در جریان تبلیغات انتخاباتیاش قول داد که هر ماه یک گردان جنگی را از عراق خارج کرده و طی 16 ماه این روند را کامل کند. اما این وعده به جایی نرسید، در تمام طول سالجاری میلادی تعداد نیروهای آمریکا در عراق کم نمیشود و در همین حد باقی میماند. گفته شده که در بهار و تابستان سال آینده عقبنشینی نیروها شروع میشود اما روند این عقبنشینی بهنظر و تصمیم فرماندهان نظامی بستگی دارد. دولت اوباما میگوید، نیروهای نظامی آمریکایی که بعد از پایان یافتن و کامل شدن عقبنشینی در عراق میمانند، به کار تمرین و آموزش سربازان عراقی، حمایت از داراییها و تاسیسات آمریکا و انجام عملیات ضدتروریستی مشغول میشوند.
توافقنامه امنیتی آمریکا در عراق موسوم به SOFA، از همه نیروهای آمریکایی میخواهد تا پایان دسامبر 2011 از عراق خارج شوند اما این بعید بهنظر میرسد. پنتاگون بر خلاف این توافقنامه، برای حضور درازمدت برنامهریزی کرده و فرض خود را بر این قرار داده که بعد از سال 2011، بین 30 تا 50 هزار نیرو برای مدت طولانی در عراق میمانند. در توافقنامه آمریکا و عراق آمده که در تابستان سال 2009، یک همهپرسی ملی در این باره در عراق برگزار میشود. عراقیها در این همهپرسی، شرایط توافقنامه امنیتی را تایید یا رد میکنند. براساس این توافقنامه، کنترل 50 پایگاه آمریکایی در عراق بهخود عراقیها سپرده میشود.
بعد از مشخص شدن نتیجه این همهپرسی آیا اوباما نتایج آن را رد میکند و بر خلاف میل عراقیها به اشغال ادامه میدهد؟ بهنظر میرسد که چنین میشود. البته همه اینها به این شکل انجام میشود که دولت بغداد « از آمریکا درخواست میکند که حضورش را در عراق حفظ کند.»
شرکتهای عظیمی هستند که از کنار این جنگ به پول هنگفتی رسیدهاند. اوباما نمیخواهد که این سود از بین برود. وقتی دموکراتها در انتخابات سال 2006 کنگره با شعار مخالفت با جنگ پیروز شدند و بعد به تایید بودجه جنگ ادامه دادند، آمریکاییها باید درمییافتند که نباید به آنها اعتماد کرد. اگر این آتشبسی که در نتیجه مذاکره با عوامل سنی به دست آمده، شکست بخورد چه میشود؟ فرض کنید این 100هزار سنی که اکنون نیروی شبهنظامی تشکیل دادهاند علیه دولت عمل کنند چه میشود؟ فرض کنید آمریکا دیگر نتواند این شبهنظامیان سنی را با ماهی 300 دلار حقوق نگهدارد. این اتفاقی است که در افغانستان هم افتاد. در این صورت نظامیان باقی مانده در عراق برای کنترل اوضاع باید به حملات هوایی متوسل شوند. این حملات در افغانستان دهها هزار بیخانمان و قربانی به جا گذاشت. حتی دولت کرزای هماکنون آشکارا با این حملات مخالفت میکند.
3 مارس 2009- آنتی وار