به گزارش همشهری، بالکان منطقه ویژهای در جهان امروز است که تحقیق متداوم جامعهشناسان روی تغییرات آن نتایج جالبی داشته است؛ جغرافیای پر از پیچیدگی بالکان، در حوزههای مختلف فکری، شخصیتهای برجسته زیادی به خود دیده و به جهان معرفی کرده است. نیکوس کازانتزاکیس که در دنیای ادبیات با زوربای یونانی و آخرین وسوسه مسیح، یک «اسطوره» به حساب میآید؛ اوایل قرن گذشته در جنگ بالکان، برای ارتش یونان جنگیده بود. امیر کوستاریتسا هم امروز یکی از مردان مولف در سینمای جهان است که در بوسنی دوربین دستش میگیرد، در اسپانیا روی سن گیتار به دست، شمع تولدش را فوت میکند و همراه دیهگو، فیلم «مارادونای کوستاریتسا» را میسازد. منطقهای که موسیقی فولکلور محبوبی دارد، در انیمیشن دارای سبک است (کافی است یاد پتومت بیفتیم که تولید چکسلواکی در دهه۷۰ است) و با وجود مصائب و تنشهای سیاسی و نظامی زیادی که گذرانده و میگذراند، همچنان در تولید فکر، منطقهای قابل توجه محسوب میشود. اگر مربیگری فوتبال را هم تولید فکر بدانیم- که در فوتبال مدرن راهی جز این نداریم- باید مربیان بالکان را نیز کنار شخصیتهای موفق فرهنگیشان قرار دهیم. ۲ روز پس از شکست تاریخی انگلیس مقابل کرواسی در ویمبلی و بازماندن سهشیرها از حضور در یورو ۲۰۰۸ جیمی جکسون یادداشتی برای گاردین نوشت با این عنوان : «چرا آنها از ما بهتر هستند؟» میتوان یادداشت جکسون را به عنوان مطلبی «بهروز» در همین پرونده کار کرد چه او در شوک ناکامی انگلیس نمانده و مطلبش هیجان طبیعی یک واکنش سریع به باختی بیاعتبارکننده را ندارد؛ بلکه مطلبی نوشته پر از فکتهای دقیق و اظهارنظرهای کرواتها که برنامهریزی آنها برای توسعه فوتبال در کشور کوچکشان را نشان میدهد. همینجا به چند نمونه از این فکتها و نقل قولها اشاره میکنیم- فدراسیون فوتبال کرواسی بودجه سالانه ۲ میلیون دلاری صرف توسعه آن در سطح جوانان میکند.
۵۰۰۰ مربی در فوتبال کرواسی که ۲ رده لیگ حرفهای دارد، فعالیت میکنند و براساس توافق با یوفا این روند رو به رشد است.
- واتروسلاو میاچیک مدرس مدرسه فوتبال میگوید : «ما در مقایسه با کشوری مثل انگلیس خیلی چیزها از جمله زمین و امکانات و پزشک کم داریم، اما یک چیز مهم داریم به اسم خلاقیت؛ فاکتوری که در رشد بازیکنان نقش اساسی دارد.» - فلسفه فوتبال کرواسی در نحوه تربیت بازیکنان نمود دارد. بازیکنان زیر ۱۲سال غالبا در مسابقات رسمی مقابل سنین پائینتر از خود قرار میگیرند تا بهتر بتوانند هنرهای فردیشان را نشان دهند. این بازیها در زمین کوچک برگزار میشود و معمولا در هر تیم ۲ یا ۳ مهره شماره ۱۰ حضور دارد که آنها را به دریبل زدن و استفاده از هنرشان نیز تشویق میکنند.
این فکتها نشانگر «بازیکن محور» بودن آموزش در فوتبال پایه کرواسی است اما چگونه است که این روش به تولید مربیان خوب نیز منجر میشود.
آغاز فوتبال در بالکان
فوتبال اولینبار در بهار۱۸۹۶ به یوگسلاوی (بخش صربستان در زمان کنونی) راه یافت؛ زمانی که هوگو بولی دانشآموز یهودی در بازگشت از سفر تحصیلی به آلمان، توپ فوتبال را به باشگاه ژیمناستیک بلگراد پیش دوستانش برد. با ابتکار هوگو بولی و حمایت آندرا نیکولیچ که بعدها وزیر امورخارجه صربستان شد، فدراسیون فوتبال این کشور در سال۱۸۹۹ آغاز به کار کرد و جالب اینکه «فتی بی» کنسول ترکیه در بلگراد به ریاست این فدراسیون رسید. تیم ملی صربستان نخستین بازی رسمی خود را در می ۱۹۱۱ انجام داد و با ۸گل شکست خورد. از آن روز به بعد فوتبال ملی این کشور تاریخ پرتلاطمی از سر گذرانده و نامش نیز پس از جنگهای مختلف تغییر کرد و امروز دوباره پس از استقلال مونتهنگرو در سال۲۰۰۶، کشوری به نام صربستان در جنوب شرقی اروپا داریم. ستاره سرخ و پارتیزان بلگراد که پس از جنگ جهانی دوم در یوگسلاوی تاسیس شده بودند، در طول این سالها چند بار در مسابقات اروپایی نیز موفق ظاهر شدند اما میتوان مدعی شد که تنشهای سیاسی مزمن و فروپاشی یوگسلاوی، قدرت تیمهای ملی و باشگاههای متاثر از این تجزیه جغرافیائی را نیز تحت تاثیر قرار داد.
بالکانیزه شدن بالکان و فوتبال
در آغاز سده۲۰ متاثر از مشکلات این منطقه، در اروپا تعبیری با عنوان «بالکانیزه کردن» مطرح شد. تعبیری که همچنان مورد استفاده تحلیگران سیاسی و اجتماعی قرار میگیرد. ۲ مفهوم در بهرهگیری از این واژه، استنباط میشود؛ اول، تجزیه و کوچک کردن کشورهای بالکان و دوم، انعکاس زندگی دشوار و فرهنگ تضعیف شده مردم این منطقه. با وجود این نکات دردناک، بالکانیها هنوز روشنفکران شاخصی دارند و مربیان فوتبالشان نیز از رده خارج نشدهاند. حضور آنتیچ روی نیمکت بارسا پیش از فرانک رایکارد، آخرین حضور یک مربی برجسته بالکانی در باشگاه بزرگی از اروپا بوده البته اگر فیورنتینا را که سرمربیاش میهایلوویچ است، در دایره بزرگان قرار ندهیم. با این حال چه کسی میتواند هنرنمایی بیلیچ در یورو۲۰۰۸ را انکار کند؟ مردی که دوست دارد در لیگ برتر انگلیس تیم بگیرد و اتفاقا شاید این اتفاق به زودی رخ دهد. یا حضور درخشان بلاژویچ در راس کادرفنی بوسنی که این تیم را به یک قدمی جام جهانی رساند و تنها پرتغال با آن همه ستاره مانع بلاژ شد. ایویچ در دهه۹۰ یکی از بهترین تاکتیسینهای فوتبال اروپا بود و برانکو هم هنوز فضای پیشرفت دارد.
بازار مربیان بالکان نسبت به دهه گذشته خراب شده اما نمیتوان تاثیر جنگها و تنشهای پیاپی را در کار مربیان این منطقه رد کرد. شاید اگر صربستان، مونتهنگرو، کرواسی، بوسنی و اسلوونی هنوز در قالب یک کشور بودند، برآیند کار فوتبال و مربیان فوتبال بالکان نیز بهتر از حالا بود. اگر تعبیر «بالکانیزه کردن» را قبول داشته باشیم(خیلیها این ترکیب را قبول ندارند) چارهای نداریم جز پذیرش تاثیر این تئوری بر جنبههای زیست اجتماعی در بالکان که فوتبال هم یکی از عرصههای بروز کیفیت و نحوه زیست اجتماعی هر جامعه محسوب میشود. کاهش امنیت جانی و اقتصادی منطقه بالکان در دهه ۹۰ که متاثر از جنگهای خونین بود، احتمالا سقف پیشرفت برخی مربیان جوان را کوتاه کرد و آنها را به سوی آسیا فرستاد. یوگسلاوی که در جام جهانی۹۰ در ضربات پنالتی توسط آرژانتین حذف شده بود، به دلیل جنگهای داخلی از حضور در رقابتهای مقدماتی جام جهانی۹۴ محروم شد.
در آن دوران مربیان این منطقه از اسپانیاییها بهتر بودند و تئوریسینهای یوگسلاو جزو مردان صاحب ایده فوتبال اروپا به حساب میآمدند، اما طی ۱۵سال آکادمیهای فوتبال در فرانسه و ایتالیا حسابی رونق گرفتند و ایتالیاییها، آلمانیها و هلندیها همچنان مربیان خوبی تربیت میکنند؛ درحالی که مربیان بالکان همچنان در حال بازسازی جسم و روان فوتبال خود پس از جنگهای پرتلفات و تجزیه یوگسلاوی هستند. هرچند هنوز مربیان این خطه را میتوان برتر از جامعه مربیگری انگلیس دانست اما آنها به وضوح از مربیان حوزه مدیترانه عقب افتادهاند. اگر بالکان مثل اسپانیا و فرانسه وضعیت اقتصادی و امنیت اجتماعی پایدار داشت و تجزیه یوگسلاوی رخ نمیداد، از اوایل دهه۹۰ تا امروز پیشرفت این منطقه در فوتبال و تربیت مربیان بزرگ روند صعودی خود را ادامه میداد.
تثبیت شرایط اجتماعی و سیاسی بالکان، به تدریج استعداد مربیان این منطقه را بار دیگر مصروف کارهای بزرگ خواهد کرد. مربیگری فوتبال به کارهای فکری پهلو میزند اما در نهایت جنبه فیزیکی دارد؛ زمین چمن میخواهد، جسم آماده بازیکنان را لازم دارد، امید به زندگی بالای مردم و بازیکنان و هواداران را میطلبد، آرامش اقتصادی میخواهد و در یک کلام:جسم و روان متناسب. برای همین است که از دامان جنگ، کازانتزاکیسها میرویند اما ایویچها در این شرایط تلف میشوند.
۲ کتاب درباره مصائب فوتبال بالکان
۱- پشت پرده:سفرهای فوتبالی در شرق اروپا
نویسنده:جاناتان ویلسون-۲۰۰۶
ویلسون را معمولا با مقالات تاریخی-تاکتیکیاش میشناسیم؛ نویسندهای که نگاه فنی را با دانش تاریخیاش پیوند میزند و مینویسد. ویلسون در این کتاب نیز سعی کرده برداشتهای فنی از تحولات فوتبال در شرق اروپا داشته باشد. هرچند همانطور که از نام کتاب مشخص است، نویسنده تحولات تاکتیکی را در قالب ریشه و عقبه اجتماعی و سیاسی منطقه تحلیل کرده است
۲- فوتبال در شرق اروپا: از کمونیسم تا جهانی شدن(درباره اوکراین، رومانی و مولداوی)
نویسندگان:تیکو اکتاویان و بوسکو بوریس- ۲۰۱۰
این کتاب که به تازگی و به زبان انگلیسی منتشر شده، سویه سیاسی فوتبال در رومانی و مولداوی و اوکراین را پس از جنگ جهانی دوم تا امروز مورد بررسی قرار داده است و تاثیراتی که سیستم حکومتی در دوران مختلف روی فوتبال شرق اروپا گذاشته است تحلیل کرده است. فساد در فوتبال این منطقه همیشه سوژه خوبی برای خبرنگاران و نویسندگان ماجراجوی اروپا بوده است. اکتاویان و بوریس ۲ نویسنده این کتاب نیز روی این موضوع تحقیق کردهاند.
نظر شما