همشهری - پریسا نوری: نجمالدین شریعتی که سال ۱۳۷۱ با برنامه «نیمرخ» به سیما آمد و با برنامههای «زلال احکام» و «سمت خدا» بین مردم شناخته شد، این روزها برنامه «حسینیه معلی» را اجرا میکند. او که متن اجراهایش را براساس باور قلبیاش مینویسد، معتقد است سخنانی که از دل برآید وقتی با آرامش گوینده همراه شود، دلی را میلرزاند، اشکی را جاری میکند و گاه انقلابی درون مخاطب رقم میزند. با این چهره نامآشنای تلویزیون که با شمایل یک مجری مثبت برنامههای مذهبی در خانهها و کمکم در دلهای مردم جا باز کرده، از مشغلهها و دغدغههای حرفهاش و همچنین شوخیهایی که با «الگو بودن» او میشود، سخن گفتیم.
- آقای شریعتی چرا اینقدر سرتان شلوغ است؟
این خاصیت و ماهیت دنیاست که به آدم مجال آرامش و آسایش نمیدهد. من سال گذشته بعد از ۱۵ سال که هر روز برای برنامه سمت خدا آنتن زنده داشتم، ۲ماه از مخاطبان برنامه مرخصی گرفتم که به کارهایم برسم، اما مشغلههایم کم نشد. بعد به این نتیجه رسیدم که این تکاپو و هیاهو ماهیت دنیاست و خیلی ربطی به مشغلههایت ندارد. این روزها علاوه بر اینکه هر روز در «سمت خدا» هستم، در حال فراهم کردن مقدمات سفر اربعین هم هستم و بخشی از اوقاتم هم صرف پیگیری مشکلات و مراجعه مخاطبان میشود.
- مگر مخاطبان برای پیگیری مشکلاتشان به شما مراجعه میکنند؟
بله. مردم از سر لطف و اعتمادی که به من دارند مشکلاتشان را مطرح و درخواست پیگیری میکنند؛ مثلا یکی بچهاش را در مدرسه ثبتنام نمیکنند، یکی به خاطر مشکلات مالی دنبال وام بانکی است و دیگری برای کارهای درمانی فرزندش نیاز به مساعدت دارد و ... من هم با درک اینکه مردم در این سالها به ما و برنامه زلفی گره زده و انس گرفتهاند، در حدی که مقدور باشد کارهایشان را پیگیری میکنم.
- با وجودی که بیش از ۳ دهه از حضورتان در تلویزیون میگذرد، اما تنوع برنامههایی که در آنها اجرا داشتهاید کم است. این انتخاب خودتان بوده؟
بله. اعتقادم این است که پراکندگی حضور آدمها در برنامههای مختلف ذهن مخاطب را دچار چالش میکند. برای همین در همه این سالها تلاشم این بوده که مردم من را در یک قاب آن هم سمت خدا ببینند و به جرأت میگویم از ۱۰۰ برنامهای که بهعنوان مهمان دعوت شدهام، ۲ تایش را قبول کردهام.
- همانطور که گفتید، سمت خدا بهعنوان یک برنامه مذهبی و معارفی ۱۵ سال است که زنده از آنتن پخش میشود. در این مدت چه بازخوردهایی از این برنامه گرفتهاید؟
بازخوردهای این برنامه که مخاطبان با ما در میان گذاشتهاند بسیار زیاد و الحمدالله مثبت بوده؛ مثلا جوانی تعریف میکرد که تمایل داشته ازدواج کند ولی بهخاطر برخی مشکلات میترسیده قدم پیش بگذارد، وقتی از زبان کارشناس برنامه از توکل به خدای متعال شنیده، همهچیز را به او سپرده و عزمش را برای ازدواج جزم کرده. یا یک آقایی میگفت در یکی از برنامهها جوری گفتی امام حسن(ع) غریب است که از آن سال تا الان ۱۰ مجلس روضه خانگی برای امام حسن(ع) گرفتهام. یا خانمی میگفت شوهرم بداخلاق و بدزبان بود و به قدری زندگی را برای من و بچههایم سخت کرده بود که قصد جدایی داشتم، یک روز که مخاطب برنامه شما بود بلند شد، وضو گرفت و نماز خواند، اما من در دلم گفتم این هم فیلم جدیدش است و جوگیر شده و او را جدی نگرفتم... اما از آن روز تا الان آدم دیگری شده و من طعم همسر خوب و بچههایم طعم پدر خوب را چشیدهایم.
- اجرای همزمان برنامه «ماه من» در سحرهای ماه مبارک رمضان سخت نبود؟
رمضان ۱۴۰۲ پنجمین سالی بود که «ماهمن» روی آنتن میرفت؛ به لحاظ زمانی کار دشواری بود چون از نیمههای شب تا اذان صبح درگیر کار بودیم و همزمانی آن با آنتن زنده «سمت خدا» در ظهر کار را دشوارتر میکرد. اما الحمدالله این برنامه مخاطب خودش را پیدا کرد.
- اساسا اجرای برنامههای مذهبی چه آوردهای در زندگی شما داشته است؟
مهمترین آورده این سالهای فعالیت من دعای خیر مردم است که سخت به آن دلخوشم، دلخوش به این که صاحب دلی، وقت سحر، دعایی کند و آن وقت من بارم را بستهام. در ماه محرم هم کسی با قطره اشکی از صمیم قلب بگوید «الهی خیر ببینی که حال ما رو خوب کردی.» این دعا را با هیچچیز عوض نمیکنم.
- این حال را در ماه محرم امسال مخاطبان تلویزیون، شما را با برنامه «حسینیه معلی» بارها حس کردهاند.
به خاطر اصرار، ابراز محبت و لطف آقای فروغی، اجرای برنامه معلی را پذیرفتم و تجربه خیلی خوبی بود. با فکر و اندیشهای که پشت تولید این برنامه بود، الحمدلله توانست مخاطبش را پیدا کند. دشواری کار اینجا بود که در حسینیه معلی باید حس و حال حسینیه را به مخاطبی که در خانه نشسته منتقل میکردیم. اما خدا را شکر پیامها و بازخوردهای بسیاری از آن برنامه داشتیم که میگفتند با هر ثانیه برنامه اشک ریختهاند و دلشان لرزیده است و این ارزشمند است.
- این برنامه در آستانه اربعین هم اجرا میشود؟
قرار بود برای اربعین و ماه صفر هم برنامه داشته باشیم، ولی در مشورتها به جمعبندی رسیدیم که این برنامه با توجه به حس و حال و فضا با دهه اول ماه محرم متناسبتر است.
- راستی پلاتوهای برنامهها را خودتان مینویسید؟
بله. البته سالهای اول حضورم در تلویزیون دوستان زحمت میکشیدند و مینوشتند اما احساس کردم که نوشتن صرف کافی نیست باید حرفی که میزنم از دلم بربیاید، از اینرو متنهای برنامههایم را خودم مینویسم و گاهی به مقتضای برنامه از زبان شعر که گویاترین زبان است هم استفاده میکنم. غالبا ساعتی از روز را به آماده کردن متنهایی که قرار است در ماه مبارک سال آینده، در برنامه ماه من بگویم اختصاص دادهام.
- بهعنوان یک مجری برنامههای معارفی و فردی که به زعم مخاطبان، الگوی اخلاق شناخته شدهاید، ناخواسته یک تکلیف اجتماعی بر دوش دارید که ناچارید بیشتر از دیگران مراقب رفتار و گفتارتان باشید. این تکلیف خستهتان نمیکند؟
طبیعی است حضور در تلویزیون و نگاهی که مردم از سر لطف به من دارند، یکسری محدودیتهایی را به وجود میآورد؛ مثلا با وجود اصرار بچهها برایم سخت است به پارک آبی بروم و ...، اما جدا از حضورم در تلویزیون، خودم هم آدمی نیستم که خیلی از کارها را انجام دهم؛ معتقدم انسانها هر کدام شأنی برای خود قائل هستند که باید آن را حفظ کنند. دوست دارم این را هم اضافه کنم که در دنیای پرلغزش و عجیب و غریب امروزی که گاهی سوءظن، بدخواهی و سوءنیتها اذیتت میکند و با وجود اینکه هر حرف، سخن و حرکتی در کمترین زمان در فضای مجازی نشر داده میشود، از یک طرف باید حواست به کسانی باشد که با نگاه پرمهر به تو نگاه میکنند و نیتشان خیر است و از طرف دیگر هم کسانی که هر لحظه مترصد فرصت هستند که مچبگیرند و آن را علم کنند. این نکته در کنار حسن نظر مردم بار سنگینی روی دوش آدم میگذارد و من همه تلاشم را کردهام که قدردان این نظر باشم. البته هیچ وقت نمیشود همه را از خود راضی نگه داشت، اگر همه راضی باشند و اختلاف دیدگاهی بین تو و دیگران نباشد باید به کار و راهت شک کنی. البته تلاش میکنم طوری زندگی کنم که طبق مسیر و خطی که قرآن و اهلبیت(ع) برایم مشخص کردند پیش بروم. به دوستانم همیشه میگویم هیچ وقت اعتقاد و عقیدهتان را به اشخاص گره نزنید، چون به جز معصومین همه در معرض خطا و اشتباهند.
- پیش آمده که از قضاوتها و دیدگاههای مردم نسبت بهخودتان ناراحت شوید؟
من از این ناراحتم که فضا طوری شده که آدمها منتظر و مترصد فرصت هستند که یکی اشتباه و خطا کند و آن را علم کنند. در نقدهایی که عموما این روزها میشنویم یا در فضای مجازی میبینیم، کمتر دلسوزی وجود دارد و بیشتر تخریب است؛ که باید متخصصان امر ریشهیابی کنند که بشود علاج کرد.
- شوخیهایی که در فضای مجازی با شما میشود را شنیدهاید؟
گاهی میبینم و گاهی دوستان برایم میفرستند، میخندم. یک جا دیدم عکس من و داریوش فرضیایی را گذاشتهاند و نوشتهاند «تنها دوستی که مادرم اجازه میده باهاش شمال برم» یا عنوان «داماد مورد علاقه مادرها» و ... و معتقدم که اینها از لطف مردم سرچشمه میگیرد. اما اینکه مردم من را ضربالمثل خوبی میدانند درحالیکه شاید چندان لایقش نباشم، برایم دشوار است و همیشه در خلوت میگویم خدایا ذهنیت مردم را نسبت به من خراب نکن.
- همسرتان از شوخیهایی مثل داماد مورد علاقه مادرها، دلخور نمیشوند؟
شاید اوایل ناراحت میشد، اما حالا خیر. ایشان هم صداقت کلام و نوع نگاه مردم را میبیند و میداند این شوخیها از لطف مردم نشأت میگیرد.
- خودتان از قضاوتها و نقدهایی که گاه به شما میشود، ناراحت نمیشوید؟
از نقد جدی و تذکر دوستان ناراحت نمیشوم. چون فکر میکنم وقتی من در تلویزیون اجرا میکنم خودم را در معرض قضاوتها و نقدها قرار دادهام و نباید انتظار داشته باشم که همه قضاوتها مثبت باشد.
- از داریوش فرضیایی یاد کردید، کاربران شبکههای مجازی گاهی به شوخی میگویند هردوی شما هیچ وقت پیر نمیشوید. چرا؟
(میخندد) با ۴۴ سال سن!؟... موهایم سفید شده و اتفاقا اخیراً با دیدن موهای سفید زمزمه کردم «موی سفید را فلکم رایگان نداد؛ این رشته را به نقد جوانی خریدهام»
- در این سالهای حضور در تلویزیون، پیشنهاد بازیگری هم داشتهاید؟
بله. پیشنهادهای بسیاری داشتم که در نقش خودم برای فیلم یا سریالی بهعنوان بازیگر افتخاری حضور داشته باشم، اما نپذیرفتم.
- چند فرزند دارید؟
۲ فرزند. آقامحیالدین ۱۳ سال و آقامحمدمهدی ۵ سال دارد.
- در زندگی خانوادگی و برخورد با بچهها، همیشه آنقدر آرام و صبور هستید یا عصبانی هم میشوید؟
(میخندد) عصبانیت یک امر گریزناپذیر است و من هم گاهی عصبانی و ناراحت میشوم، اما سعی میکنم عصبانیتم را کنترل کنم. البته در کار و حرفهام همیشه سعی میکنم آرامش داشته باشم و این آرامش را به مخاطب منتقل کنم.
لحظه ناب
سالها حضور در برنامه برای شریعتی، سرشار از خاطره است، اما او بزرگترین ارمغانش را در دیدار مقام معظم رهبری آیتالله خامنهای میداند و میگوید: «هرگز فراموش نمیکنم یکبار که سر ظهر خدمت آقا مشرف شده بودیم، ایشان نگاهی به ساعت کردند و گفتند: «شما الان باید سمت خدا باشی!» بنده هم گفتم هنوز در راه هستیم، شما دعا کنید، برسیم.»
وقتی سمت خدا جریانساز است
شریعتی در پاسخ به این سؤال که برنامه سمتخدا با ۱۵ سال سابقه تا چه زمانی قرار است پخش شود تا به تکرار نیفتد، اینطور توضیح میدهد: «اتفاقا خیلیها به شوخی میگویند «این همه راه رفتید، هنوز به خدا نرسیدید؟» اما حقیقتش من و آقای رکنی که تهیهکننده برنامه هستند هم خسته شدهایم اما هنوز خیلی حرف برای گفتن داریم.» او با بیان اینکه به باور مخاطبان و مدیران فرهنگی سیما، سمت خدا یک برنامه جریانساز است، میافزاید: «این برنامه، یک نگاه نو به مقوله تبلیغی دین دارد و سعی میکند زیباییهای دین را برجسته کند و به مخاطب نشان دهد.»
فیلمبرداری مخفیانه
چندی پیش در فضای مجازی ویدئویی با عنوان گم شدن موبایل نجمالدین شریعتی دست بهدست میشد. او درباره این ویدئو اینطور توضیح میدهد: «چند سال پیش در سفر به نجف، موبایل من گم شد، در بازگشت از سفر و حال و هوای صمیمی بعد از زیارت، در دلم به شوخی خطاب به حضرت گفتم: «اگر کسی مهمان ما باشد و چیزی گم کند ما برایش چیزی میخریم تا جبران شود و ...» وقتی به تهران برگشتم دوستی که هر سال از سر لطف هدیهای مثل عطر برایم میآورد، یک گوشی موبایل به من هدیه داد و من آن را هدیهای از طرف امیرالمومنین(ع) دانستم. این حکایت را چندی پیش که در فرودگاه، پرواز تأخیر داشت با حاج آقایی هم صحبت بودیم و محور صحبتمان نگاه و توجه بزرگان دین به زوارشان بود، تعریف کردم. بعد از یکی، دو روز یکی از رفقا تماس گرفت و پرسید: «در نجف گوشی گم کردهای؟» گفتم: «بله. ولی تو از کجا میدانی؟» گفت: «فضای مجازی پر شده.» بعد از تحقیق متوجه شدم زمانی که در فرودگاه این خاطره را نقل میکردم یک نفر مخفیانه فیلمبرداری و در فضای مجازی منتشر کرده است.
نظر شما