به گزارش همشهری آنلاین، دهم مهر سال ۱۴۰۰ رانندههای عبوری از بزرگراه آزادگان در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اعلام کردند که جسد خونین مردی در حاشیه بزرگراه رها شده است. پس از آن مأموران در محل حاضر شدند و بعد از بررسیهای اولیه و کشف گوشی و مدارک هویتی جسد مشخص شد که مقتول مرد میانسالی از اتباع افغانستان با نام قادر است که با ضربههای متعدد چاقو از پا در آمده است. شواهد نشان میداد قتل در محل دیگری رخ داده و عامل یا عاملان قتل پس از جنایت مقتول را به حاشیه بزرگراه منتقل کردهاند.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران شناسایی عاملان جنایت را در دستور کارشان قرار دادند. در نخستین گام به سراغ همسر مقتول به نام لاله رفتند. او در توضیح ماجرا گفت: آخرین بار که همسرم را دیدم مشروب خورده بود و حال طبیعی نداشت. بعد زن غریبهای با او تماس گرفت و شوهرم از خانه بیرون رفت. تا صبح منتظرش ماندم اما دیگر برنگشت.
کشف نخستین سرنخ
در ادامه مأموران به سراغ ۳ فرزند مقتول رفتند. پسر بزرگ قربانی گفت: دیشب پسرعموی مادرم به نام رحمان خانه ما بود بعد از چند ساعت هم رفت. سپس مادرم به من و برادر و خواهرم پول داد تا از عطاری محلهمان برایش دارو بخریم. ما از خانه بیرون رفتیم و حدود یک ساعت بعد که برگشتیم پدرم در خانه نبود. مادرم هراسان بود و دست و لباسهایش خونی. حتی روی فرشها و در و دیوار هم خون پاشیده شده بود. مادرم در حالی که اشک میریخت با دستمال خونها را پاک میکرد.
فرزند دوم قربانی نیز به مأموران گفت: وقتی از مادرم پرسیدیم که این خونها چیست و پدرم کجا رفته، گفت مثل همیشه با هم درگیر شدهاند و مادرم را کتک زده و بیرون رفته است.دختر خانواده نیز گفت: آن شب وقتی به خانه برگشتیم مادرم از ناراحتی گریه میکرد. بعد هم ما را تهدید کرد که اگر پلیس به سراغمان آمد و از ما چیزی پرسید بگوییم پدرمان در حالت مستی از خانه خارج شد. مادرم گفت اگر بگویید در خانه خون دیدید پلیس من را دستگیر میکند و شما آواره میشوید.
با اظهارات فرزندان قربانی، مأموران تلفن همراه لاله را بررسی کردند و دریافتند او چند پیامک برای پسرعمویش ارسال کرده است. به این ترتیب لاله و رحمان بازداشت شدند. اما هر دو منکر دخالت در قتل بودند.
افشای راز عجیب از سوی یک زن
در حالی که لاله در بازجوییها اصرار داشت که نقشی در قتل همسرش نداشته همبندی او سرنخ مهمی را به پلیس داد و گفت: لاله در بازداشتگاه از من پرسید اگر قرص ... را در شربت حل کنی و به کسی بدهی در آزمایش سم شناسی پزشکی قانونی مشخص میشود؟ فکر میکنم او با همین روش همسرش را بیهوش کرده و نقشه قتل را عملی کرده باشد.
در این میان کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند: قربانی با ضربات متعدد چاقو و تبر به قتل رسیده اما در محتویات معدهاش قرص... وجود دارد.
بدین ترتیب پرونده زن جوان با صدور کیفرخواست مشارکت در قتل و پسرعمویش نیز به اتهام مشارکت در قتل عمدی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه مادر مقتول به جایگاه رفت و گفت: عروسم و پسرعمویش پسرم را کشتهاند و من از طرف خودم و ۳ نوهام درخواست قصاص دارم.
پس از آن همسر مقتول به جایگاه رفت و با انکار اتهامش و تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی منکر دست داشتن در قتل شوهرش شد و گفت: نمیدانم چرا فرزندانم چنین اظهارات دروغی را به پلیس گفتهاند.
رحمان هم پس از لاله به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش عنوان کرد که هیچ دخالتی در قتل قادر نداشتهام. آن شب هم برای تعمیر جاروبرقی به خانه دخترعمویم رفته بودم.
سپس وکیل لاله به دفاع از موکلش پرداخت و گفت: مدرکی که نشان بدهد موکلم با پسرعمویش رابطه پنهانی داشته باشد به دست نیامده است. اظهارات فرزندان قربانی هم ضد و نقیض است. در بررسیهای پلیسی هم مشخص شده زنی که همسر قربانی مدعی است با موبایل شوهرش در شب حادثه تماس گرفته یک مرد افغانستانی بوده که با تقلید صدای زنانه از مردان اتباع پول و شارژ میگرفته البته ثابت شد که وی در قتل دخالتی نداشته است. گزارش پزشکی قانونی هم تأیید میکند که قتل از سوی چند نفر با چند آلت قتاله رخ داده است. بنابراین درخواست میکنم تا موکلم از اتهام مشارکت در قتل تبرئه شود.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
نظر شما