همشهری آنلاین- زهرا کریمی: «یک روز هم بیقرآن نمیتوانم بگذرانم.» این جمله را طوری با تأکید ادا میکند که انگار از پشت آن عینک سیاه، چشمهایش را به من دوخته و میخواهد درک کنم که انس و الفت او با کتاب خدا از آن جنس دل دادنهاست که حاصل سالها درک کلمه به کلمه ودیعه الهی است. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که تعداد درجات بهشت به تعداد آیات قرآن است، هنگامی که حافظ قرآن وارد بهشت میگردد به او گفته میشود: «قرآن بخوان و بالا برو» هر آیه رتبهای دارد پس بالاتر از مرتبه حافظ قرآن درجهای نیست.
شاید به همین خاطر باشد که «سماء بابایی» ۴ سال از عمرش را گذاشته تا آیه به آیه قرآن را حفظ شود. او را میشود این روزها در مؤسسه مهد قرآن در حوالی میدان خراسان پیدا کرد. مؤسسهای با ۲۰ سال سابقه که تاکنون ۱۲۰ حافظ قرآن تربیت کرده که یکی از آنها سماء بابایی جوان روشندل است. دو هفته پیش از او طی مراسمی در مؤسسه مهد قرآنـ که به رسم هر سال همزمان با میلاد امام حسن مجتبی(ع) برگزار میشودـ بهعنوان حافظ موفق تقدیر شد. همین موضوع بهانهای شد تا با او در حاشیه این مراسم گفتوگوی کوتاهی انجام دهیم و از راز موفقیتش بپرسیم.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
روزنههای نور
نابینایی باعث شد به یکسری از واقعیتهای زندگی پی ببرم. همین مسئله موجب شد تا با شناخت بیشتر از تواناییهایم آنها را رشد بدهم. آغاز آشنایی من با قرآن به دوران دوم دبستانم بازمیگردد. دبستان ما دورههای حفظ قرآن داشت. قبل از ورود به این کلاسها خودم چندان علاقهای نداشتم و کاملاً بیتفاوت بودم اما تشویق پدر و مادرم باعث شد تا در کلاسها نزد مربی عزیزم آقای رجایی آموزش را شروع کنم. یکی از دلایلی که انس خوبی با قرآن گرفتم راهنماییهای مربیام بود.
او چنان نور قرآن را به دلم تاباند که یک روز را بیقرآن نمیتوانستم بگذرانم. آشنایی چندانی با سورهها نداشتم اما در همان سن با همان تعداد سوره کم، روزنههایی از نور را میدیدم که به مسیر راستی و درستی هدایتم میکرد. ۱۵ جزء از قرآن را به شیوه خودم در منزل حفظ کردم. سال ۱۳۷۹ در مسابقات کشوری شرکت و رتبه اول را کسب کردم. داوران مسابقه برای ادامه حفظ قرآن من را به مؤسسه مهد قرآن در مسجد فومنی خیابان لرزاده معرفی کردند.
عهدی با خود
حفظ قرآن هم مانند خیلی از کارها سخت است. در یک کلام باید بگویم که در ابتدا وشروع هرکاری یکسری دشواریها وجود دارد. یکی از مشکلاتی که در این چند سال آن را تحمل کردم مسیر و رفت و آمد بود. این مسئله تنها مشکل من نیست بلکه خیلی از دوستان این سختی مسیر را به جان میخرند تا روزی حافظ شوند. معمولاً رفت و آمد برای خیلی از دوستان به قدری دشوار بود که دیگر سر کلاس حاضر نشدند.
همین موضوع سبب کاهش تعداد حافظان کلاس شد. مسئله دیگر که مشکل اصلیام به حساب میآمد درک و مفاهیم آیهها بود، گاهی یک آیه را دیر متوجه میشدم. به همین علت یک بار نشستم با خودم عهد کردم تا معنی و مفهوم یک آیه را به خوبی متوجه نشدم سراغ حفظ آیه بعدی نروم. تصمیم جدی گرفتم و از جزء ۱۶ به بعد در مؤسسه در کنار مربیان و حافظان با تجربه قرار گرفتم و ۲ سال بعد حافظ کل شدم.
قرائت قرآن
از پیروزی انقلاب اسلامی به بعد و توجهای که مدیران به علوم قرآنی در همه حوزهها داشتهاند توانستهایم رشد خوبی در زمینه تعداد حافظان قرآن داشته باشیم. این امر موجب شده تا کودکان و نوجوانان ما در مسابقات قرآنی در کنار کشورهای عربی به مقام و جایگاه مناسبی برسند. اما مدیران چنانچه نظارت بیشتری به کلاسهای آموزشی داشته باشند و به کیفیت بیش از کمیت اهمیت دهند با نتایج بهتری مواجه خواهیم شد.
نکته مهمی که باید به مدیران آموزش و پرورش یادآور شوم درباره کلاس درس قرآن است. متأسفانه دانشآموزان ما در تلاوت و روخوانی قرآن هنوز خجالت میکشند و این روی قرائت آنها تأثیر دارد. ای کاش این درس مانند دروس دیگر جدی گرفته میشد و اینگونه نبود که فقط مربیها درس بدهند و از دانشآموزانی که قرائت خوبی دارند استفاده کنند، بلکه باید در این کلاس همه بچهها را وادار به قرائت کنند و تنها درسی باشد که سرکلاس، دانشآموز مورد تشویق قرار بگیرد.
۳ مرتبه در مسابقات دانشجویی دانشگاههای سراسری کشوری شرکت داشتم که توانستم در هر سه مسابقه رتبه اول را کسب کنم.
۴ مسابقه هم سازمان بهزیستی کشور برپا کرد که در آنها موفق به کسب رتبه اول شدم و تمامی این رتبههای اول را تقدیم به پدر و مادرم میکنم که همیشه آنها بیش از خودم دل نگران نتیجه مسابقه بودند.
۵ بار در مسابقات قرآن اول شدم. ۲ بار در مسابقات سازمان اوقاف کشور و ۳ بار هم در مسابقات دانشآموزی به این مقام رسیدم. نخستین باری که مقام آوردم بر میگردد به مسابقه ۱۵ جزء قرآن که سازمان اوقاف در سال ۷۹ برگزار کرد و همانجا هم مقدمات آشناییام با مؤسسه مهد قرآن فراهم شدم.
۱۰ سال است که حافظ کل قرآن هستم. همیشه طی این سالها منتظر روزی بودم که حفظم تمام شود اما هیچوقت بغض روز آخر را که در گلو داشتم فراموش نمیکنم. بسیار ناراحت بودم که حفظم تمام شده است. ایکاش آن ۴ سال حفظم حالا حالاها ادامه داشت. حس غریبی بود که هیچوقت نتوانستم بیانش کنم.
۲۲ رتبه دو رقمی بود که در کنکور کارشناسی ارشد گرفتم و موفق شدم برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه شوم. مقطع دبیرستانم را با دوره کارشناسی رشته علوم قرآنی از وزارت علوم گرفتم و با شرکت در کنکور تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۲ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۵/۰۴
نظر شما