چرا تلخ است؟ چون در زندگی هیچ وقت بن بست نیست. اما زمانی تلخ تر میشود که همراه با نقص های فرهنگی ما دیده میشود. از آن بدتر هم آنجاست که بهانه دست یک سری رسانه ضد ایرانیداده میشود. اما راستش الان حرف اصلی نقص فرهنگی عجیب و غریب است که ای کاش برایش فکری کنیم.
اصل ماجرا این است کهیکی از مهمترین حواشی خبر خودکشیاین دختر شیرازی کامنتهایی بود که موقع انتشار لایو خودکشی او از سمت مخاطبینگفته و یا نوشته میشد. کامنت هایی که به سرعت در فضای مجازی هم پیچید ومورد گلایه قرار گرفت. حالا این کامنتها چه بود؟ اینکه به جای دعوت به آرامش و ایجاد امید و ممانعت از خودکشی، با حرفهای هیچانی و تعابیری از این دست مواجه میشدیم که: «پس چرا خودکشی نمی کنی؟» و «چرا مارو معطل کردی؟» و غیره که باعث بدتر شدن ماجرا شد.
اما تلخترش این است که مامور آتش نشانیدر فضای مجازیاش استوریای با این مضمون گذاشت: «اونایی که اونجا بودن و می خواستن با حادثه سلفی بگیرن در این خودکشی سهم دارن چون باعث شدند ما سر حادثه سر موقع نرسیم.»
این میان حرف اصلی چیست؟ حرف اصلی همین «رفتار هیجانی» است. چرا برخیدر فضای مجازی فکر نمی کنند که ممکن استکامنت هایآنها باعث یک حادثه تلخ شود؟ شاید یادآوریاش بد نباشد، خودکشیخانم «آزاده نامداری». درآن زمان هم خیلی ها گفتند کهیکی از علل اصلی این خودکشیاظهارنظرهای نادرست و هیجان زده و قضاوت های بیجا در فضای مجازی بوده است. یا مثلا خودکشیخانم بازیگر، «زهره فکور صبور». درست یا غلطش بماند. اما در این مورد هم گفته میشدکه ثمره تهدید های مجازی بوده است.
البته که همه می دانیم این چیزها سهم خطا و القای بن بست در زندگی را کم نمی کند، اما یادمان باشد رفتار و گفتار ما در اتفاقات بزرگ چه تلخ! و چه شیرین! در زندگی دیگران چه نقشی داره. کمی حواسمان باشد که حساب شده تر رفتار کنیم و صرفا بر مدار هیجان در فضای مجازی نباشیم.
و نکته آخر هم اینکه...اگر نظر و منش بسیاری از سلبریتیهایی که سال گذشته درآتش سوزیهای کف خیابان حرفهای شاذ زدند را رصد کنید یا وقتیاز آنهادر مورد این واقعه سوال کنید، میگویند: «علت اصلیاش فشار کامنتها و دایرکتها بود.» ای بابا. رهایش کنیم. بگذریم.
نظر شما