این مرد به بهانه اینکه طعمههایش به یک مراسم عروسی دعوت شدهاند از آنها میخواست با خودشان طلا و جواهر زیادی بیاورند و به این ترتیب نقشه شوم خود را عملی میکرد.
متهم که سعید نام دارد، چندی پیش و با شکایت یکی از مالباختگان در دادسرای بعثت تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. وقتی ماموران موفق شدند این کلاهبردار حرفهای را بعد از تحقیقات گسترده دستگیر کنند، بازپرس پرونده که احتمال میداد مرد جوان از افراد دیگری نیز کلاهبرداری کرده باشد، دستور چاپ عکس او در روزنامه را صادر کرد.
بعد از چاپ این عکس بود که شاکیان این مرد از دستگیری او باخبر شدند و برای شکایت به دادسرای بعثت رفتند.
صبح دیروز، زمانی که سعید برای بازجوییهای تکمیلی به شعبه 8 دادسرای بعثت انتقال یافت، در کمال ناباوری با دختران جوانی روبهرو شد که مدتها قبل آنها را طعمه خود قرار داده و میلیونها تومان پول و طلای آنها را به سرقت برده بود.
یکی از این دختران جوان در جلسه دیروز به بازپرس محمدنژاد گفت: در یکی از شهرهای غربی کشور دانشجو هستم. یک سال قبل وقتی به یک مهمانی دوستانه رفته بودم با سعید آشنا شدم.
او مدتی بعد از این آشنایی به من پیشنهاد ازدواج داد و من که فریب حرفها و چربزبانیهای او را خورده بودم به این پیشنهاد او جواب مثبت دادم. مدتی بعد سعید از من خواست برای آشنایی با خانوادهاش در جشنی که به خاطر عقد خواهرش برگزار میشد شرکت کنم.
او مدعی بود که خانوادهاش خیلی ثروتمند هستند و من باید برای شرکت در مراسم عقد خواهرش با خودم طلا و جواهرات زیادی را همراه ببرم. او به من گفته بود که برای شرکت در این مراسم چند دست لباس شیک و گرانقیمت هم ببرم و کاری کنم که نظر خانوادهاش به من جلب شود.
دختر جوان ادامه داد: من که علاقه زیادی به سعید پیدا کرده بودم تصمیم گرفتم در این مراسم شرکت کنم، به همین خاطر سرویس طلایی را که پدرم به خاطر قبولی در دانشگاه برایم خریده بود همراه جواهرات مادرم و 700 هزار تومان پول نقد که برای ثبت نام دانشگاه در اختیار داشتم برداشتم و همراه سعید راهی این مراسم شدم. هنوز به خانه آنها نرسیده بودیم که وی مقابل یک گلفروشی توقف کرد و مدعی شد برای عروسی، شیرینی و دستهگل سفارش داده است.
سپس از من خواست از خودرو پیاده شوم و گل سفارش داده شده را بگیرم. هنگام پیاده شدن از ماشین به اصرار این جوان، کیف دستی حاوی طلاها و جواهرات را در ماشین گذاشتم و وارد گلفروشی شدم. وقتی صاحب مغازه مدعی شد هیچ دستهگلی به او سفارش داده نشده، به سرعت از مغازه خارج شدم اما در کمال ناباوری متوجه شدم از سعید و خودرواش خبری نیست.
2 ساعت در آن مکان منتظر ماندم و این در حالی بود که هیچ پولی برای بازگشت به خانه نداشتم. بعد از این ماجرا مریض شدم و 48 ساعت را در بیمارستان گذراندم تا اینکه بعد از مرخص شدن از بیمارستان، مرد جوان با من تماس گرفت و مدعی شد که روز حادثه ماموران گشت ارشاد به خاطر موهایش او را به مقر پلیس انتقال داده و وی نمیداند چه بلایی بر سر کیف طلاها آمده است.
دختر جوان در حالی که اشک میریخت، ادامه داد: در طول این یک سال آرزو میکردم تا یک بار دیگر سعید را ببینم و از وی انتقام بگیرم. تا اینکه هفته قبل در روزنامه عکس وی را دیدم و ماجرای دختر جوانی که مثل من مورد کلاهبرداری و سرقت قرار گرفته بود را خواندم. با دیدن عکس سعید نمیدانستم چه کار کنم بنابراین بعد از آنکه موضوع را به خانوادهام در تهران اطلاع دادم، به سرعت بلیت تهیه کردم و به تهران آمدم.
دختر جوان در حالی که با انگشت، مرد کلاهبردار را نشان میداد افزود: تصویری که من از این مرد به یاد داشتم کمی با عکسی که در روزنامه دیده بودم متفاوت بود؛ به همین خاطر اصرار داشتم تا برای دیدن وی به دادگاه بیایم اما حالا که مطمئن شدم او دستگیر شده است از دادگاه درخواست برخورد قاطع با این مرد شیاد را دارم.
بعد از اظهارات دختر جوان، متهم با ابراز پشیمانی از جرمی که مرتکب شده بود ادعا کرد: من از فریب دختران جوان هدفی جز تفریح نداشتم و پول و طلاهای سرقتی را به فرد دیگری میدادم.
شاکیان بیایند
بازپرس محمدنژاد - رئیس شعبه 8 دادسرای بعثت - با اشاره به اینکه هماکنون شاکیان دیگری هم به پرونده اضافه شده است، گفت: تصاویری که از شاکیان به دست آمده نشان میدهد که متهم با ظاهری متفاوت نزد طعمههایش میرفته است.
وی با دستور چاپ عکس بدون پوشش چهره متهم در روزنامهها از دیگر شاکیان احتمالی خواست برای طرح شکایت به شعبه 8 دادسرای بعثت مراجعه کنند.