مجموع نظرات: ۰
چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۳۱
۰ نفر

توی مهمانی کنارتان نمی‌ایستند و به هر بهانه‌ای، تنهایتان می‌گذارند. در راهروهای محیط کار، خود را با تابلوی اعلانات و تلفن همراه سرگرم می‌کنند تا مجبور به گفت‌وگو با شما نشوند و در صف طولانی نانوایی، گره‌ای حاکی از بی‌حوصلگی را در ابروهایشان می‌اندازند تا مجبور به ادامه دادن گفت‌وگو با شما نباشند.

کاکتوس

همشهری آنلاین: در صورت دیدن چنین نشانه‌هایی حتماً فهمیده‌اید که از نظر آدم‌هایی که سروکارشان به شما می‌افتد، فردی کسالت‌آور و خسته‌کننده هستید؛ اما شاید دلیل فراری شدن آدم‌ها از کنارتان را هنوز متوجه نشده باشید. روان‌شناسان اجتماعی در مجموعه‌ای از مطالعات ثابت کردند که نه‌تنها محتوای پیامی که به گوش دیگران می‌رسانیم، بلکه نحوه انتقال آن هم می‌تواند ما را به فردی کسالت‌آور تبدیل کند. آن‌ها در بررسی‌هایشان، از شرکت کننده‌ها خواستند ویژگی‌ها و رفتارهایی را  که از نظرشان کسالت‌بار است، فهرست کنند. در مجموع فهرست‌های تهیه شده، ۴۳ ویژگی مشترک بود که ما سعی کردیم آن‌ها را در این ۱۲ دسته بگنجانیم.

شماره ۱
من چقدر بدبختم

بیشترین جمله‌ای که می‌تواند دیگران را از ادامه گفت‌وگو دلسرد کند و برچسب کسالت‌بار بودن را روی شما بچسباند، شکایت از زمین و زمان است. دیدگاه منفی شما نسبت به زندگی‌تان و ابراز بدبختی مداوم، می‌تواند نقطه پایانی در گفت‌وگوی شما با آن‌ها باشد.
اگر همیشه درحال صحبت از قرض‌ها و قسط‌هایتان هستید و اگر هیچ چیز برایتان جذاب‌تر از شرح دادن بیماری‌های جسمی و دردهایتان نیست، شک نکنید که یک آدم کسالت‌آور هستید.

شماره ۲
یه روز یه مرده؛ گیر کرد تو نرده

حرف‌های سطحی و مبتذل، تیر خلاصی است به چهره‌ی اجتماعی شما. اگر در جمع‌ها مدام جوک‌های بی‌مزه تعریف می‌کنید، تریبون را برای موضوعات سطحی و بی‌اهمیت اشغال می‌کنید و حرف‌های تکراری می‌زنید، باید اعتراف کنیم که شما یک فرد کسالت‌آور هستید.  

حرف‌های تکراری که در هر جمعی با خودتان می‌بریدشان، دومین دلیل چسبیدن انگ خسته‌کننده بودن روی پیشانی شما هستند. شمایی که در تمام مهمانی‌ها می‌خواهید جوک‌هایی  را که در شبکه‌های اجتماعی خوانده‌اید، برای حضار بازگو کنید و همه را مجبور به شنیدن این پیام‌های تکراری کنید، مهمان کسل‌کننده‌ای هستید که کسی اشتیاقی به ماندن در کنارش ندارد.

شماره ۳
من مرده‌ی متحرک هستم

تابه‌حال پیش‌آمده که دقایق طولانی پای صحبت کسی بنشینید که یک خاطره‌ی عادی در مورد یکی از خریدهای روزمره‌اش را برایتان تعریف می‌کند و با وجود نبود هیچ نقطه‌ی عطفی در خاطره‌اش، از پای حرف‌های او جم نخورید؟

راز این آدم‌ها، تزریق هیجان به گفت‌وگو و خرج کردن احساسات است. اگر شما وقت صحبت کردن مثل یک مرده‌ی بی‌جان هستید و صدای یکنواخت و ضعیفی از حنجره‌تان بیرون می‌آید، نباید انتظار داشته باشید کسی به صحبت‌هایتان دل بدهد. وقتی دیگران بارها و بارها برای باز کردن درهای گفت و گو با شما تلاش می‌کنند و موفق نمی‌شوند، در آینده میلی به وقت گذراندن با شما برایشان باقی نمی‌ماند؛ پس اگر دیگران این روزها از شما فرار می‌کنند، دلیلش را در جریان‌هایی که پیش از این در رابطه‌تان رخ داده‌است، جست و جو کنید.

شماره ۴
گیر می‌دهم، پس هستم

گفتن بعضی جزئیات می‌تواند به حرف‌های شما رنگ و بو بدهد اما اگر برای توضیح یک موضوع ساده، دقایق طولانی را صرف می‌کنید و آن‌قدر در جزئیات غرق می‌شوید که پیام اصلی‌تان لابه‌لای جزئیات گم می‌شود، شما یک فرد خسته‌کننده‌اید.
آدم‌هایی که حرف‌هایشان پر است از نکات بی‌اهمیت، افراد خسته‌کننده‌ای هستند که دیگران را فراری می‌دهند.

شماره ۵
من دیگه حرفی ندارم

حرفی برای گفتن ندارید؟ انسان منفعلی هستید که ترجیح می‌دهید شنونده حرف‌های دیگران باشید؛ نه گوینده؟ پس شک نکنید که کسالت‌بار هستید و حوصله اطرافیانتان را سر می‌برید. آدم‌های قابل پیش‌بینی که مدام در حال تأیید دیگران هستند هم در فهرست آدم‌های خسته‌کننده‌ای که همه را فراری می‌دهند جا می‌گیرند. مراقب باشید شما یکی از آن‌ها نباشید! تصور نکنید تأیید مداوم دیگران شما را به شخصیت جذاب مهمانی تبدیل می‌کند. اگر جز تأیید دیگران کاری نداشته باشید، حتی خود کسانی که مورد لطفتان قرار می‌گیرند هم شما را به عنوان یک فرد کسالت‌آور معرفی می‌کنند.

شماره ۶
با خودم درگیرم

شما هم از آدم‌هایی هستید که مدام در مورد خودشان حرف می‌زنند و می‌خواهند با جملاتشان، خود را دقیق‌تر به آدم‌ها معرفی کنند؟ از این کار دست بردارید. آدم‌ها در جریان رفتارها و تصمیم‌گیری‌هایتان شما را خواهند شناخت، پس این‌قدر برای تحویل دادن رزومه شفاهی به آن‌ها انرژی صرف نکنید. آدم‌هایی که مدام از خودشان حرف می‌زنند و عاشق استفاده از کلمه «من» هستند، در گروه آدم‌های خسته‌کننده جا می‌گیرند.

شماره ۷
‌خبررررر داررررررر!

مثل یک سرهنگ جدی هستید و در حرف‌هایتان بویی از شوخ‌طبعی، لطافت و احساسات پیدا نمی‌شود؟ آدم‌هایی که به‌ندرت لبخند به لبشان راه پیدا می‌کند، هیچ جذابیتی برای مخاطبانشان ندارند. حرف‌های آن‌ها خالی از هیجان و حس است و به همین دلیل کمتر کسی دوست دارد به حرف‌های آن‌ها گوش کند.

آدم‌هایی که فکر می‌کنند زمین و زمان باید برایشان خبردار بایستد، اصلا گزینه‌های خوبی برای یک وقت‌گذرانی دلچسب و یک گفت و گوی لذت‌بخش نیستند.

شماره ۸
من خودم قند و نباتم

شیرینی زیاد از حد، به مذاق هیچ‌کس خوش نمی‌آید.  

اگر قند و نبات حرف‌هایتان زیاد است، انتظار پراکنده شدن آدم‌ها از اطرافتان را داشته باشید. آدم‌هایی که با همه، بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های شخصیتی، موقعیت، شرایط و سن و سال شوخی می‌کنند و زیاد از حد با دیگران صمیمی می‌شوند، آدم‌های دل‌چسبی نیستند.

شماره ۹
داشتم چی می‌گفتم؟

حواس‌پرتی یکی دیگر از دلایل کسالت‌آور بودن است. اگر در میانه‌ی حرف‌هایتان مدام سرنخ را فراموش می‌کنید و از یک موضوع به موضوع دیگر می‌پرید، باید منتظر فراری شدن شنونده‌ها هم باشید. کسانی که کلامشان، رشته‌ی مشخصی ندارد و به خاطر حواس‌پرتی، اضطراب یا شدت هیجاناتشان مدام موضوع را عوض می‌کنند، برای همه خسته‌کننده هستند. اگر به دلیل فشارهای روانی یا به‌خاطر عجله در انتخاب سوژه‌ای برای بحث کردن رشته کلام را گم می‌کنید، قبل از هر چیز باید آرامشتان را حفظ کنید و با بررسی موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اید، سیر منطقی‌ای برای رساندن پیامتان به مخاطب خود پیدا کنید.

شماره ۱۰
حالا چی بگیم؟

حرف زدن تنها کاری نیست که می‌توانید برای نزدیک شدن به دیگران انجام دهید، پس اگر احساس می‌کنید با یک نفر حرف مشترکی ندارید یا این‌که در آن موقعیت خاص دلیلی برای گفت‌وگو نمی‌بینید، باز هم ناامید نشوید. شما می‌توانید با ابزارهای دیگری با فرد مقابلتان همراهی کنید.

گاهی هم برای روشن کردن جرقه‌ی گفت‌وگو هیچ کاری از دستتان برنمی‌آید و هیچ راهی هم برای خروج از بحث پیدا نمی‌کنید. در این شرایط می‌توانید با فرد کسالت‌آوری که کنارتان ایستاده، یک فعالیت مشترک را شروع کنید.  
تنظیم آنتن تلویزیون، سالاد درست کردن، مرتب کردن خانه و حتی پیاده‌روی کردن در حالی که هدفون توی گوش هر دوی شماست، می‌تواند احساس با هم بودنتان را تقویت کند و در عین حال سکوت ناشی از نداشتن حرف مشترک را آزار دهنده جلوه ندهد.

شماره ۱۱
گوشت را قرض بده

تعریف کردن خاطرات تکراری، بلای جان رابطه‌هاست. اگر همیشه دنبال یک گوش بیکار می‌کردید تا برایش درد دل کنید و خاطرات تکراری‌تان را بازگو کنید، شما یک فرد کسالت‌بار هستید.  

درست است که دوستان شما گاهی سنگ‌صبور خوبی برای شنیدن درد دل‌هایتان هستند اما قرار نیست گوش آن‌ها همیشه قربانی مشکلاتی که شما با خانواده همسرتان دارید، شود.

اگر به محض دیدن دوستانتان تریبون گفت و گو را به دست می‌گیرید و ریز و درشت زندگی شخصی‌تان را برایشان  رو می‌کنید، اگر حرف‌هایتان تکراری شده و یک خاطره را بارها و بارها برایشان شرح می‌دهید، اگر دیدن یک دوست برایتان به معنای بی‌وقفه صحبت کردن از رازهای زندگی شخصی دیگران است، یعنی یک آدم کسالت‌آور و خسته کننده هستید.

یادتان نرود که در جریان گفت و گو، دو نفر باید درگیر باشند و اگر شما تنها کسی هستید که در ملاقات با دوستانتان حرف می‌زند، معنایش این است که دیگران خیلی زود با دیدنتان فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند و از اینکه درگیر رابطه‌ی کسالت‌آور با شما شوند، گریزانند.

شماره ۱۲
پل پشت سرم را خراب می‌کنم

می‌دانیم که گاهی دیگ گفت‌وگو به هیچ صورتی نمی‌جوشد اما مراقب باشید به‌خاطر قرار گرفتن در این شرایط، خودتان هم به فردی خسته کننده تبدیل نشوید.  

در شرایطی که احساس می‌کنید یک نفر حوصله‌تان را سر می‌برد و شما را خسته می‌کند، هیچ‌چیز به ‌اندازه‌ی پیدا کردن دلیلی برای قطع رابطه یا ترک آن موقعیت نمی‌تواند شما را خوشحال کند؛ اما اگر نقاط قوت رابطه‌تان را مرور کنید، گاهی می‌پذیرید که با وجود همه‌ی سردی که بر این رابطه کسالت‌آور حاکم است باید تحملش کنید.

برای بسیاری از ما پیش آمده که حتی در برخی مقاطع، با اعضای خانواده‌مان هم حرفی برای گفتن نداشته باشیم؛ اما وقتی به اهمیت و ارزش رابطه‌مان فکر می‌کنیم، راحت‌تر از پس تحمل شرایط کسالت‌آور برمی‌آییم. باور کنید آدم‌هایی که برای ماندن در یک رابطه، به خودشان هیچ زحمتی نمی‌دهند و تنها حاضرند با افراد شبیه به خودشان وقت بگذرانند، خودشان هم کسالت‌آور و خسته کننده هستند.

کد خبر 789916
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha