زنی که با زنهای عادی و عامی تفاوت دارد و این طور وانمود میکند دغدغههای ذهنی خاصی دارد.
هر چه فیلم پیش میرود، متوجه میشویم که زیبا(نیکی کریمی) بیشتر از آنکه روشنفکر باشد، روشنفکر نماست و تظاهر میکند که دغدغههای ذهنیاش با زنانی از جنس مرجان (مهناز افشار) فرق دارد.
فیلم، زیبا را در خانهاش نشان میدهد، فضایی خاص که طراحی متفاوتی دارد و ویژگیهای شخصیتی زیبا را نشان میدهد. زیبا را برخلاف مرجان در حال کار کردن در خانه نمیبینیم و همین باعث میشود در اوایل فیلم، احساس کنیم زیبا، زنی هنرمند، روشنفکر و متفاوت است که زندگی عاشقانهاش با امیر(علی مصفا) به جایی نرسیده و او دچار پریشانی و بیماری روانی شده است.
هر چه قصه پیش میرود، بیشتر متوجه میشویم که زیبا، آن طور که وانمود میکند نیست. نیکی کریمی برای بازی در این نقش، گزینه مناسبی بوده. پیشزمینه ذهنی مخاطب از او به عنوان بازیگر و فیلمسازی روشنفکر کمک میکند تا سیمای زیبا به عنوان هنرمندی روشنفکر در ذهن تماشاگر «چه کسی امیر را کشت؟» شکل بگیرد. زمانی که قصه پیش میرود و هویت واقعی زیبا فاش میشود، این تناقض به فیلم جذابیت میدهد.
کریمی به خوبی این تناقض را در بازیاش نشان داده است. معصومیت غریب چهره زیبا قضاوت درباره او را دشوار میکند، بازی کریمی هم به گونهای است که مخاطب را گیج میکند و اجازه نمیدهد به سادگی درباره زیبا، رابطهاش با امیر، حمید و دکتر قضاوت کند.
در فیلم، شوخیهای جالبی با این کاراکتر شده، یکی از آنها زمانی است که زیبا موقع گریه کردن دستمال کاغذی مچاله شدهاش را روی میزی میاندازد که پر از دستمالهای مصرف شده است. صدایی خارج از کادر از او میپرسد که این اثر تازه اوست؟ و همین سوال زیبا را به این فکر میاندازد که روی فرم و رنگ دستمالها کار کند و ... شوخی با میزان هوش او هم جالب است.
بازی در «چه کسی امیر را کشت؟» نشان میدهد که نیکی کریمی، هنوز هم بازیگر مستعدی است. بازیگری که میتوان روی قابلیتهایش برای بازی در نقشهای تازه و متفاوت حساب کرد.
کریمی در این سالها نشان داده که قصد دارد به صورت توامان در سینمای متداول تجاری و سینمای متفاوت حضور داشته باشد.