پیتردراکر- پدر مدیریت نوین- که بسیاری از کشورهای صنعتی، پیشرفتهای خود را مدیون دیدگاههای وی هستند، معتقد است که مدیریت تنها فرماندهی و نظارت نیست؛ یک مدیر بنگاه علاوه بر اینکه به مباحث تولید و کیفیت و بازار میاندیشد، باید به مسائل انسانی بنگاه تحت مدیریت خویش نیز توجه کند. او باید به اخلاق و ارزشهای جامعه و تاثیرش بر بنگاه خود دقت داشته باشد و رضایت جامعه را در نظر آورد.
بیان این نکته، از اهمیت اخلاق حرفهای در دنیای پیچیده امروز حکایت دارد. مطلب حاضر، برگرفته از گفتوگوی مشروح خبرگزاری مهر با دکتر فرامرز قراملکی است که به ابعاد گوناگون اخلاق حرفهای و ارزشهای اخلاقی برخاسته از آن میپردازد. لازم به یادآوری است که دکتر قراملکی سال گذشته کتابی با عنوان «درآمدی بر اخلاق حرفهای» به چاپ رساند و به گفته خودش امسال جلد دوم و سوم آن را با عنوانهای «سازمانهای اخلاق» و «مهارتهای حل مسائل اخلاقی در سازمانها» منتشر خواهد ساخت.
من در سال76 انقلابی علیه خودم کردم و از خود سؤال کردم که «تو بهدنبال چه هستی؟»؛ حاصل این انقلاب عهدی بود که با خدا بستم و تصمیم گرفتم فعالیت علمیام در حوزهای باشد که اول مبرمترین نیاز جامعه از نظر علمی باشد، دوم ظرفیت حوزه و دانشگاه جوابگو نباشد و سوم توانایی آن را داشته باشم. در نهایت مبرمترین نیاز جامعه را در اخلاق حرفهای یافتم و نیاز دوم را در تولید روششناسی مطالعات دینی و نیاز سوم را در احیای میراث منطقی دوره اسلامی دیدم.
در اخلاق حرفهای اصطلاحاتی مثل کد اخلاقی، منشور اخلاقی، مرامنامه اخلاقی، سند اخلاقی و... به کار میبریم اما از معنای دقیق آن آگاهی نداریم. اخیرا اصطلاح جامعتری با عنوان سند اخلاقی به کار میرود که بنا به تعریف 2ویژگی دارد؛ یکی منشور اخلاقی سازمان است که چند وجهی است، چون سازمان، محیطهای مختلف دارد؛ یعنی مسئولیتهای اخلاقی سازمان در قبال عناصر محیط (کارکنان، مشتریان، تأمینکنندگان، رقبا، رسانههای گروهی و...) بیان شده است. رکن دوم این سند، عهدنامه اخلاقی منابع انسانی(مدیران، مهندسان، کارشناسان، کارگران و...) است. در واقع امروز 2معنای کد اخلاقی را در یک بیانیه رسمی جمع میکنند و به این بیانیه سند اخلاقی گفته میشود.
اگر ما بخواهیم مسئولیتهای اخلاقی سازمان را در مورد تکتک اعضای محیط و عهدنامه اخلاقی منابع انسانی تحلیل کنیم خواهیم دید یکسری اصول عام مشترک دارند. مثلاً در همهجای این سند و این کدها میگوییم احترام واجب است؛ احترام به مشتری، کارکنان، رقبا و ذینفعان یا میگوییم رازداری، امانت داری و... یکسری اصول هستند که در همه ابعاد کد اخلاقی، خود را نشان میدهند و به آنها اصول اخلاقی یا ارزشهای اخلاقی گفته میشود.
ارزشهای اخلاقی یکسری اصول عام و کلی هستند که بهصورت معطوف به موضوعهای معین در کدهای اخلاقی حضور دارند؛ مثلاً در اصول اخلاقی صداقت، راستگویی، امانتداری و... وجود دارد اما در کدهای اخلاقی این امانتداری در قبال کارکنان با امانتداری در قبال پیمانکاران تعریفهای ویژه پیدا میکند. متأسفانه در کشور ما به غلط بسیاری از سازمانها ارزشهای اخلاقی را بهصورت کلی نوشته و آن را بیانیه کردهاند و اسم آن را منشور یا کد اخلاقی گذاشتهاند.کدهای اخلاقی، قابل اجرا و سنجش هستند اما اصول اخلاقی نوعی شعارهای کلی و تزئینی هستند. در واقع در سند اخلاقی ابتدا ارزشهای اخلاقی را در یک صفحه میآوریم و آنگاه وارد منشور اخلاقی سازمان و عهدنامه اخلاقی منابع انسانی میشویم.
از آنجا که گفتمان حاکم بر دنیای کنونی، پستمدرنیسم است، مقوم این گفتمان، کثرتگرایی است. ما در دنیایی زندگی میکنیم که گلیبالیزیشن یا سیاریشدن رخ داده و مرزها فرو ریخته است. امروز شهروندان به «نتوند» تبدیل شدهاند و جهان بهصورت خانواده یا دهکدهای سیارهای درآمده است و در این شرایط فرهنگهای مختلف به هم نزدیک شدهاند؛ محیط کسبوکار نیز یک محیط جهانی است که چند اخلاق در آن نمیتواند حاکم شود. بهنظر میرسد که گفتمان حاکم بر پستمدرنیسم زمینه را برای کثرتگرایی در همه شئون از جمله اخلاق باز کرده اما از آن طرف، محیط جهانی در کسبوکار و تعاملات، اخلاق واحدی از ما میطلبد.
با مراجعه به حس عمومی و وجدانی میبینیم که بسیاری از هنجارهای اجتماعی ضداخلاق هستند. مثلاً متأسفانه در کشور ما کمکاری دارد یک هنجار اجتماعی میشود و کارمندی که از کمکاری خود در محافل خانوادگی با افتخار تعریف میکند، مورد تحسین دیگران قرار میگیرد. یا الگوهای مصرفی که ما هنجار کردهایم، اینها هنجارهای غیراخلاقی هستند.
بر این مطلب، استاد شهید مطهری در برخی از آثارشان تأکید کردهاند و بهنظر من سخن هوشمندانهای است که آداب و رسوم امری است و اخلاق، امری دیگر است؛ به همین دلیل من معتقدم اخلاق حرفهای غیر از رفتار حرفهای است. رفتار حرفهای یعنی رفتار هنجارشده نزد حرفهایها اما اخلاق حرفهای ارزشهای اخلاقی هستند.