به گزارش همشهری آنلاین، کارگردان هنری «محله برو بیا» و «محله بهداشت» است اما سال ۱۳۴۳ با تئاتر تلویزیونی ضحاک ماردوش فعالیت هنریاش را آغاز کرد. او همچنین درباره تله تئاترهای تلویزیونی گفت: از سال ۱۳۶۰ که به ایران برگشتم با تلویزیون همکاری داشتم. همیشه در زمینه تئاتر تلویزیونی کار کردم و پیشنهاداتی در آن زمان دادم و تعدادی کار در گروه کودک و نوجوان انجام دادم. از جمله همکاریهایی که داشتم از جمله مجموعهای که ابوالقاسم معارفی تنظیم کرده بودند. یکی از رمانهایی که برای نوجوانان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نام «برده رقصان» چاپ شده بود. در آن سالها (۶۰-۶۱) خیلی مورد توجه قرار گرفت.
وی افزود: خیلی دغدغهمندی در این حوزه وجود داشت؛ حتی به غیر از کارهای تئاتری که انجام دادم سراغ یک مجموعه دیگر به نام «بزرگترها- کوچکترها» رفتم. همچنین در آستانه مهرماه سال ۱۳۶۱ یک مجموعه هم به نام «به مدرسه باز میگردیم» ساختم. داستان کودکانی که خودش را برای رفتن به مدرسه آماده میکنند. دوست داشتم در این زمینه تحقیق کنم و حتی در آن مجموعه «بزرگترها کوچکترها» رابطه بین کودک و نوجوان و خانواده و معلم و برخی روابط دیگر را مورد بررسی قرار دادیم و سپس به «محله برو بیا» و «محله بهداشت» رسیدیم.
مودبیان در پاسخ به این سؤال که چرا رفته رفته به سمت نوعی از کارهای دیگر رفتید و کودک فراموش شد، خاطرنشان کرد: کودک هیچوقت فراموش نمیشود چون خانواده اهمیت دارد. اما این دغدغه در میان گروههای کودک و نوجوان کمرنگتر شد. من تئاتر کار کردم و حتی فیلمنامه نوشتم اما میگویید چرا کمتوجهی شد و الان هم اینطور است؟ میگویم خانواده در این زمینه وظیفه و رسالتی دارد که آیا به این وظیفه و رسالت مهم توجه دارد؟ خانواده باید کودکش را به سمت استفاده از منابع ادبی، هنری و فرهنگی هدایت کند. و مرتبه دوم مدرسه و کتابهای درسی نقش دارد. متأسفانه در میان کتابهای درسیمان هم این موضوع کاملاً از متون ادبیات غنی خالی شده است.
وی خاطرنشان کرد: در گذشته گلستان و بوستان سعدی و شاهنامه میخواندیم؛ رفته رفته این کمرنگ میشود و کودک نیازش را در رادیو و تلویزیون جستجو میکند. اما در چند سال اخیر به این نیازها پاسخ داده نمیشود. آنچنان که میبینیم این توجهها وجود ندارد. البته هنوز بسیاری از خانوادهها علاقهمند برنامههای گذشته همچون «محله برو بیا» و «محله بهداشت» را برای کودکشان بگذارند تا نگاه کنند. ناگفته نماند که به آن صورت هم مثل گذشته کار تئاتری در تلویزیون نداریم. ، باید سؤال شود؛ کسانی که طراح این کارها بودند چرا کمرنگاند؟ چون مردم از ما سؤال میکنند چرا نیستید و این کارها را نمیسازید.
مؤدبیان در ادامه تصریح کرد: چرا برخی در تلویزیون میگویند مردم چنین فرم و کارهایی را دیگر نمیخواهند؟ در صورتی که میبینیم هنوز هم این تمایل وجود دارد؛ وقتی کار «باجناقها» که سال ۱۳۶۵ ساخته شده بارها و بارها از تلویزیون پخش میشود و مردم میبینند و به ما میگوید چرا از این دست کارها نمیکنید؛ یعنی مردم این نوع کارها را دوست دارند. من با عرض معذرت به مردم میگویم ما پیشنهاد میدهیم اما به جایی نمیرسد. یک زمانی که امکانات کم و تجهیزات ناچیزی وجود داشت ما این کارها را ساختهایم. آن زمانها که تلویزیون سیاه و سفید بود و هر هفته روزهای چهارشنبه برنامهای به عنوان اداره هنرهای دراماتیک پخش میشد تئاترهای برجستهای پخش میشد که هنوز دستگاههای ضبط هم نیامده بودند؛ اما از این توجه به تئاتر در تلویزیون خبری نیست.
وی درباره اینکه برخی از کارشناسان میگویند در عرصه نویسندگی کودک و نوجوان نویسنده خوبی در تلویزیون وجود ندارد، افزود: مردم آن موقع با همین تله تئاترهای تلویزیونی به سمت تماشای تئاتر صحنهای میرفتند برای این فرهنگسازی برنامه داشتیم. برنامههای پیوستهای که گروههای تئاتری به میدان میآمدند تا سطح فرهنگی را بالا ببرند. اما اینکه میگویید نویسنده کودک و نوجوان وجود ندارد و یا کمانگیزه شدهاند؛ بحث کمانگیزگی نیست باید تقاضا باشد. مدیران ارشد و شوراها و رئیس سازمان صداوسیما تصمیم بگیرند. من توصیه میکنم در این زمینهها کار شود چون فرهنگ ما نیازمند بالا رفتن سطح سلیقهها و ذائقهسازیهای درست است.
این کارگردان تلویزیون و تئاتر در پاسخ به سؤال دیگری درباره اینکه چرا امروز مجموعههای تلویزیونی، برنامهها و مسابقههایی که آن روزها ساخته شد و امروز هم ماندگارند این روزها دوباره ساخته نمیشوند، خاطرنشان کرد: هر روند تولیدی به سیاستهای کلان بستگی دارد؛ باید ایدهپردازی و اندیشهورزی مسیر درست خودش را طی کند. من اعتقاد دارم امروز خلاقیت و نوآوری اتفاق نمیافتد. همهچیز به سمت مصرفگرایی رفته و از این جهت است که ماندگاری اتفاق نمیافتد. باید به جای سرمایهگذاری روی کارهای زودگذر، به سمت ساخت کارهای ماندگار و فاخر حرکت کنیم. آن موقع که امثال «محله برو بیا» و «محله بهداشت» ساخته میشدند رمز ماندگاریشان در این بود که برای آنها ساعتها فکر میشد و سرسری کاری پیش نمیرفت. امروز شاهد نوعی عجلهسازی برای رسیدن کارها به آنتن هستیم و این همان عقبگرد از دوران طلایی تلویزیون است.
وی در ادامه به درگذشت آتیلا پسیانی و فردوس کاویانی اشاره کرد و گفت: متأسفانه به فاصله چند روز دو بازیگر خوب کشورمان فردوس کاویانی و آتیلا پسیانی را از دست دادیم. دوستی به من میگفت محله برو بیا آرام آرام خالی میشود. رضا ژیان که از هنرمندان خلاق ما بود چند سال گذشته از میان ما رفت و حالا این دو بازیگر خوب و خاطرانگیز؛ واقعا برای هنر این مرز و بوم تلاش کردند و در مسیر ارتقاء فرهنگ ما قدم برداشتند. وقتی به فردوس کاویانی نقش پدر و آتیلا پسیانی نقش پسر قصه را پیشنهاد دادیم فقط برایشان این مهم بود که چطور تلاش کنند کار دیدنیتر و درستتر انجام شود. نه اینکه چقدر خودشان دیده شوند!
مودبیان صحبت درباره آتیلا پسیانی را اینگونه ادامه داد: یادم نمیرود مادر آتیلا پسیانی (جمیله شیخی)، آتیلا را در دوران نوجوانی با خودش سر صحنه میآورد. خیلی علاقهمند به کار بود و سرتمرینها میآمد و پرهیجان کار را دنبال میکرد. همیشه میگفت من پشت صحنه بزرگ شدم و شبها میآمد در تئاتر تکالیف مدرسهاش را مینوشت. از ۱۰، ۱۲ سالگیاش به یاد دارم چند تئاتر بازی کرد و سال ۱۳۴۷ روی صحنه او را دیدم. خیلی خوب و درست بازی میکرد. من رضا ژیان را میشناختم و او و خیلیهای دیگر در این محله به آتیلا پسیانی اعتقاد داشتند. این نقش ماندگار را در کنار بسیاری از ماندگارهای دیگر از خودش به جای گذاشت. در تئاتر کارهای بزرگی انجام داد که یکی از آنها تشکیل گروه بازی بود که بسیاری از جوانهای مستعد را پذیرفت و به دنیای هنر معرفی کرد.
نظر شما