«ماهرخ»، به کارگردانی مشترک مریم اقبالی و علی پاکدست، آرزوهای درونی دختر جوانی را روایت میکند که در نهایت او را با واقعیتها تنها میگذارند. این نمایش عروسکی 45دقیقهای که نخستین تجربه منسجم کارگردانی اقبالی و پاکدست است، در تالار مولوی هر شب برای 50 نفر اجرا میشود و 6 نفر بازیدهندگی عروسکهای آن را بر عهده دارند. علیپاکدست که مسئولیت دفتر تولیدات تئاتر عروسکی مرکز هنرهای نمایشی را بر عهده دارد، تداوم در تولید را تنها مسیر رونق و مخاطبشناسی مطلوب تئاتر عروسکی در ایران میداند.
- چرا چنین متنی را انتخاب کردید؟
پاکدست: نشان دادن رؤیاها و واقعیتهایی که از سن نوجوانی به بعد در زندگی همه ما خودنمایی میکنند، در این نمایش با همین داستان بهظاهر ساده، در قالب مفاهیمی ارائه میشود که درگیریهای درونی شخصیت را بروز میدهد.
اقبالی: متن اولیه «ماهرخ»، داستان حسادت عاطفی 2خواهر و سوءبرداشتهای ماهرخ بود. سال 86 این متن برای اجرا برگزیده شد و ما از اواخر همان سال تمرین را آغاز کردیم تا در جشنواره اجرا شد. از تیر ماه سال قبل با برداشت جدید ما، شادی پورمهدی «ماهرخ» را بازنویسی کرد و دیالوگهای این اجرا را نوشت.
- تمرین چنین نمایشی چطور انجام شد؟
پاکدست: تولید تئاتر عروسکی از این نظر متفاوت است که نهتنها عروسکها بهعنوان بازیگران شخصیتها، بلکه دکور و نورپردازی نیز باید برای همه جلسات تمرین آماده و مهیا باشد. «ماهرخ» در یک فضای شخصی تمرین شد، زیرا اگر میخواستیم در مکانی که در اختیارمان قرار داده میشد تمرین کنیم، با وجود دکور این نمایش، گروههای دیگر امکان تمرین نداشتند و البته جابهجایی آن هم ممکن نبود.
- بنابراین برای اجرا هم نیاز به فضای خاصی داشتید؟
اقبالی: «ماهرخ» با تکنیک عروسک میلهای اجرا میشود، پس برای اجرا در این تالار (مولوی) با توجه به شیب موجود از تعداد کمتری از صندلیها، آن هم در عرض سالن استفاده کردیم. این تطبیق با دکور و اجرا بهگونهای انجام شده که تا حد ممکن زوایای کور را از دید تماشاگر به کادر اجرا بگیریم تا چیزی را از دست ندهد.
- سایز عروسکها، دکور و کادر، با این امکانات مطابق است؛ اگر سالن بزرگتری در اختیار داشتید، تغییری در اندازه عناصر میدادید؟
پاکدست: ایدهآلترین سایز عروسک و کار، همین اجراست، زیرا وزن و اندازه عروسک میلهای باید به قدری باشد که اجراکننده بیشترین تحرک مورد نیاز را در اختیار داشته باشد.
قبالی: ابعاد کار میلهای علاوه بر مطابقت با نیازهای بازیدهنده عروسک، نیاز به هماهنگی با بعد نگاه تماشاگر نیز دارد تا زمانی که عروسک به عمق میرود، اجرای او دور و بیاثر نماند.
- عروسکهای این نمایش را خودتان طراحی کرده و ساختهاید. این کار را بر چه مبنایی انجام دادید؟
پاکدست: سعی کردیم این عروسکها با آنچه معمول عروسکهای میلهای است متفاوت باشد. برای حرکت سر عروسک بهجای نخهای متعدد، از میله و شاسی مجزا استفاده کردیم تا حرکتهای ریز سر و همینطور دستها، زنده باشد.
اقبالی: عروسکهایی که در ماهرخ خلق شد، حاصل دیدهها و اندوختههای ما از آثاری است که در سفرهایمان دیدهایم. برای بازی دادن این عروسکها، بازیگردانها نیز ممارست بهخرج دادند تا با وجود سختی چنین مهارتی، رمزهای کار را کشف کنند.
- نمایش عروسکی معمولاً میتواند با المانهای منحصر بهفرد خود، با بچهها ارتباط برقرار کند، برای «ماهرخ» مخاطب خاصی در نظر داشتید؟
پاکدست: مخاطب این کار قطعاً بیش از 12 تا 14 سال سن دارد، زیرا مفاهیم موجود در این کار خارج از درک یک کودک است.
اقبالی: ماهرخ با شخصیتی خیالی روبهرو میشود که همواره آرزو داشته خصوصیات و جسارت او را داشته باشد. این تصویر یک زندگی واقعی است که از تصورات بلوغ آغاز میشود و برای همه آدمها، بدون محدودیت نسل و دوره میتواند اتفاق بیفتد.
- اما ماهرخ با آدمهای دنیای بیرون هیچ ارتباطی برقرار نمیکند.
اقبالی: والدین ماهرخ هرگز در قاب ظاهر نمیشوند و فقط صدای آمرانه آنها به گوش دختری میرسد که تنها در خیالاتش از فضای سنتی اتاق و خانواده و زندگیاش خارج میشود. میخواستیم دختری از 4نسل قبلتر را نشان دهیم که پدر و مادرش از درونیات او خبر ندارند.
پاکدست: ماجرای ماهرخ، به عقیده من قصه تراژیکی از مواجهه با واقعیتهاست. ماهرخ مغلوب تخیلات و آرزوهایش در تجسم تصویر دختر خوشبختی میشود که موهای طلایی و بلند و چشمانآبی دارد.
- برخلاف عکسی واقعی از دختری سنتی با چارقد که در آخر کار بهعنوان ماهرخ در شروع زندگی جدیدش به تماشاگر نشان داده میشود، موهای کوتاه ماهرخ با نوع زندگی و دورهاش جور درنمیآید.
پاکدست: خیالات این شخصیت، ساخته ذهنی است که میخواهد خارج از قواعد معمول خانواده و دورهاش رفتار کند و این موهای سیاه، اما کوتاه نیز نمودی از سنتشکنی ماهرخ است. در عین حال او آرزو میکرده به دختر رؤیاهایش تبدیل شود، پس همه خصوصیات خود را با او در تضاد میدیدهاست.
اقبالی: زمانی که برای عکس پایانی، جستوجو و به آرشیوهای مختلف مراجعه میکردم، تصویر زنی سنتی اما با موهای کوتاه نیز پیدا کردم. ماهرخ دختری است که به زیباییها و داراییهای خودش توجهی ندارد و به تحسین دیگران اهمیتی نمیدهد.
- «ماهرخ» میتوانست به جای عروسک، با 2 بازیگر هم اجرا شود. متنی که برای اجرای عروسکی انتخاب میشود، به عقیده شما چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
اقبالی: یکی از قابلیتهای تئاتر عروسکی، پذیرش نگاه خاص کارگردان برای بسیاری از تغییراتی است که مثلاً با برداشت اکسپرسیونیستی از متن، مورد نیاز میشود.
پاکدست: در تئاتر عروسکی نیز همان قواعد درام رعایت میشود، اما انتخاب یک متن برای اجرای عروسکی بستگی به دید کارگردان دارد و اینکه چه ضرورتی ایجاب میکند تا چنین روشی را بهکار گیرد. در واقع هر نمایشنامهای را میتوان در قالب تئاتر عروسکی روی صحنه برد که البته باید طراحی متفاوت و ظریفی برای این کار صورت پذیرد.
- اقبال تماشاگران تئاتر ما به برداشتهای عروسکی چگونه است؟ فکر میکنید در آینده چه تغییری داشتهباشد؟
پاکدست: مهمترین بیماری تئاتر عروسکی در کشور ما عدمتولید است، از اینرو براساس تولیدات غیرمنظم و موردی نمیتوان از مردم توقع داشت تا مخاطب پیوسته و منتظر تئاتر عروسکی باشند. اپرای رستم و سهراب بهقدری مخاطبشناسی قوی داشت که هزاران تماشاگر را بهخود جذب کرد، بنابراین تنها با تولید مداوم و طبق برنامه است که میتوانیم تجربیات افراد را افزایش دهیم، تخصصهای مورد نیاز تئاتر عروسکی را تأمین کنیم و با مدیریت ساخت و اجرا، به نیاز مخاطبان در 3 دسته کودک، بزرگسال و کودک و بزرگسال در کنار هم، پاسخ دهیم.
اقبالی: تا همین چند سال پیش معمولاً تولیدات عروسکی تنها در جشنواره اجرا میشدند و بعد عروسکهایشان نصیب انبارها میشد و البته تعداد آثار نیز کمتر بود. رشد تئاتر عروسکی با سالن مناسب و کارگاه لباس، دکور و عروسک مناسب محقق میشود.