آمریکا در این روز با 6فروند از هواپیماهای نظامی و هشت هلیکوپتر که در داخل آنها تجهیزات جنگی و ادوات نظامی تهاجمی وجود داشت، جهت آزادسازی گروگانهای لانه جاسوسی در ایران حمله کرد. اما نصرت خداوند از غیب در وجود توفان شن طبس تجلی یافت و آنها دچار غضب الهی شده و با سقوط هلیکوپترها و هواپیماهایشان شکست فضاحت باری نصیبشان گردید.
آغازی بر ماجرا
در روز سیزدهم آبانماه 1358 فتح لانه جاسوسی آمریکا که تحت لوای سفارتخانه آن کشور فعالیت میکرد، قدرت و ابهت آنها را در جهان شکست و ایران و انقلاب شکوهمند اسلامی را الگوی همه حرکتهای رهایی بخش ساخت.
این عمل دانشجویان انقلابی باعث شد که افسانه شکست ناپذیری آمریکا به پوچی گراید و ملل مستضعف جهان ترس و وحشت را به کنار نهند و با پیروی از ملت مسلمان ایران زبان به اعتراض بگشایند. امام خمینی(ره) با عباراتی کوتاه ارزش فتح لانه جاسوسی و پیروزی بزرگ انقلاب را در بعد جهانی اینگونه بیان نمود: «ارزش این عمل این است که آن بت بزرگی که برای ملتها تراشیده بودند، شکسته شد.»
ترفندی شکست خورده
شیطان بزرگ پس از این شکست بزرگ و مفتضحانه، درصدد تلافی برآمد و ابتدا تصمیم به محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران گرفت. ممانعت از سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی و عدم صدور مجوزهای بینالمللی برای ایران جهت دسترسی به بسیاری از کالاهای اساسی و زیربنایی آغازی بر مسیر ناهموار تحریم اقتصادی بود.
البته محاصره اقتصادی ایران که توسط آمریکا و کشورهای هم پیمانش انجام پذیرفت، نتوانست در اراده پولادین ملت انقلابی و قهرمان ایران خللی بوجود آورد و وقتی آمریکا این ترفندش را شکست خورده یافت، درصدد اجرای طرحی دیگر برآمد و آن حمله نظامی به ایران برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی بود.
طرحی برای حمله
در پنجم اردیبهشت سال 59 تعدادی هواپیمای نظامی و بیست هلیکوپتر ارتش آمریکا به خاک ایران وارد شدند. این هواپیماها و هلیکوپترها که حامل موتورسیکلتها و جیپهای نظامی و نارنجک و توپ و مسلسل بودند در صحرای طبس فرود آمدند تا از آن مکان عملیات آزادسازی گروگانها را آغاز نمایند.
آنها قصد داشتند ابتدا با سلاحهای شیمیایی پاسداران لانه جاسوسی را از پای درآورده و زمینه ورود هلیکوپترها را به آنجا آماده سازند و پس از ورود هلیکوپترها، کماندوها بطور ضربتی گروگانها را آزاد کرده و بداخل هلیکوپتر منتقل ساخته و سپس راهی پایگاهی که هواپیماهای حمل و نقل سی130 در آن مستقر بودند، بشوند.
کماندوهای آمریکایی برای اینکه بتوانند عملیات آزادسازی گروگانها را به نحو احسن انجام داده و نتایج مطلوب را بدست آورند، مدتها قبل از عملیات به منطقه آریزونا اعزام شده و در شرایط سخت آنجا که شبیه به شرایط صحرای طبس میباشد، تمرینهای لازم را انجام دادند تا به محض ورود در طبس آمادگی لازم را جهت اجرای طرح داشته باشند.
با وجود مراقبتهای لازم و پیشبینیهای انجام شده و وجود امکانات و تجهیزات کامل، شیطان بزرگ در اوج ناباوری و تحیر و سرگردانی توسط شنهای بیابان طبس که ماموران الهی بودند به شکستی سخت و عظیم تن در داد.
داستان شکست
سردبیر نیویورک تایمز ماجرا را اینگونه شرح میدهد: داستان شکست ماموریت نجات گروگانها بسیار کوتاه و ناراحت کننده است. در شب 24 آوریل 1980 هشت هلیکوپتر نیروی دریایی از نوع آر، هاش، 53 از عرشه ناو هواپیمابر پرواز کرده و از فضای خلیج فارس در سواحل (جنوبی) ایران عبور کردند و از آنجا به جانب صحرای شماره یک که حدود 5 ساعت پرواز است حرکت کردند.
تقریبا در همان زمان شش هواپیمای هرکولس سی130 نیروی دریایی مخصوص انتقالات تاکتیکی هوایی که از یکی از آنها بعنوان تانکر بنزین استفاده میشد، از یک پایگاه فاش نشده برخاستند تا با هلیکوپترها ملاقات کنند.
بعد از اینکه هلیکوپترها حدود هشتاد مایل در فضای هوایی ایران بطرف صحرای شماره یک پرواز کردند یکی از هلیکوپترها به علت نقص فنی در تیغههای پروانهاش مجبور به فرود اضطراری در بیابان گردید، پس از بجا گذاشتن یک هلیکوپتر، هفت هلیکوپتر دیگر به راه خود ادامه دادند، ولی هنوز بیش از نیمی از راه باقی مانده بود که هفت هلیکوپتر وارد یک توده ابر شنی شدند که هواشناسان و جوشناسان نظامی آنرا پیش بینی نکرده بودند.
هلیکوپترها توانستند از آن توده ابر خارج شوند، ولی طولی نکشید که وارد دومین جریان توفان که از اولی نیز بزرگتر بود، شدند. بطوری که گفته شده است توفان دوم به عرض 200 مایل و بلندی حدود 6000 فوت بوده است.
همچنانکه هلیکوپترها به زحمت راه خود را از میان ابرهای شن میگشودند وسایل پرواز و هوانوردی یکی از هلیکوپترها از کار افتاد. شش هلیکوپتر باقی مانده با حدود 85 دقیقه تاخیر از برنامه زمانبندی شده به صحرای شماره یک رسیدند. در آنجا آنها شش هواپیمای سی130 را منتظر یافتند. در این حین هلیکوپتر سوم که در طی پرواز با مشکلات هیدرولیکی برخورد کرده بود نیز برای ادامه پرواز نامطمئن خوانده شد و فرمانده واحد هلیکوپترها جیمز کابل این هلیکوپتر را از گردونه خارج ساخت و این باعث شد که تعداد هلیکوپترها به 5 واحد کاهش یابد.
هنگامی که یکی از هلیکوپترها جای خود را تغییر میداد تا هلیکوپتر بعدی برای بازگشت سوختگیری نماید با یکی از هواپیماهای سی130 تصادم کرد و ناگهان هر دو هواپیما در میان شعلهها ناپدید شدند. پوکههای فشنگ و گلوله و مهمات مشتعل شده داخل سی130 بطرف سایر هلیکوپترها پرتاب میشد.
ژوزف جی بی یزر سرهنگ نیروی هوایی آمریکا که در این عملیات شرکت داشته و جان سالم به در برده است در این باره چنین میگوید: در آنجا گرد و خاک زیادی در اطراف پراکنده بود، خلبان هلیکوپتر دید کافی نداشت. او به خیال اینکه از ما دور میشود دور زد، در حالی که به ما نزدیک میشد و این همان زمانی بود که با ما تصادم نمود.
همشهری جمعه