ناگفته نماند که ارزیابی توان اراضی برای هر کاربری، از جمله عملیات عمرانی لازم است.
استفادهای که قبلاً از زمین میشده است، و استفاده فعلی از آن و به همین صورت روند آتی آن میتواند ما را به سمت وضعیت زمین در آینده و پتانسیل آن برای تبدیل شدن به بیابان راهنمایی کند. توالی تبدیل جنگل به مرتع، زمین کشاورزی و شهرسازی را میتوان بهعنوان نمونهای از این روند ذکر کرد که بهطور پیوسته در بسیاری از نقاط جهان، بهخصوص درکشورهای در حال توسعه به وقوع پیوسته است.
مسلم است که همگام شدن با فناوری و گسترش بخش صنعت در دنیای امروز نه تنها گریزناپذیر، بلکه ضروری است. اما آنچه باعث میشود تا به جای رفع مشکلات، گرهی بر گرهها اضافه شود، مدیریت نامناسب منابع است. تضعیف منابع آب زیرزمینی، آلودگی هوا، مشکلات بهداشتی و غیره، از پیامدهای منفی صنعتی شدن هستند. تأثیر انسان بر گسترش بیابان به قدری شدید بوده است که بخشی از بیابانها را انسانساز نامیدهاند.
در دهه 40 شمسی اتفاق بزرگی در عرصه مدیریت اراضی کشور رخ داد، ملی شدن اراضی، این کار بهصورت غیرمستقیم آسیبهای زیادی به اراضی کشور وارد کرد. تبعات این کار فرسایش خاک در سنوات بعدی و شدیدتر شدن روند بیابانیشدن اراضی بود. گرچه این اتفاق 80 سال پیش رخ داده است اما هماکنون نیز اثرات آن را میتوان احساس کرد.
آسیب به مراتع، استفاده از اراضی، خارج از توانایی و استعداد آنها، و آسیب به سایر منابع طبیعی مانند آبهای زیرزمینی از تبعات این تصمیمات غلط بود. با وجود این نمیتوان از اثرات خوب این کار نیز چشم پوشی کرد. این مسئله امروزه بهصورت دیگری رخ داده و به هر حال استفاده نادرست از اراضی و سوق دادن آنها به سمت بیابانی شدن بهگونهای دیگر جلوه کرده است و بدون شک اثرات آن را نسل آینده خواهد دید. هنگامی که ما سرمست از موفقیت کاذب! در رسیدن بهخودکفایی در تولید گندم سخن میگوییم، یا تبعات آن را نمیبینیم، و یا نمیخواهیم ببینیم.
یک نمونه قابل ذکر
یکی از نیازهای عمده صنعت، نیاز به آب است. در برنامههای توسعه صنعت در هر منطقه باید تمامی منابع را در نظر گرفت. زمین و آب 2 منبع مهم و پایه هستند. استان کرمان دارای ذخایر سرشار معدنی است. خوشبختانه لطف خدا بدین صورت شامل حال مردمان این خطه کویری شده است. منابع غنی زغالسنگ، مس و آهن، از شناخته شدهترین این منابع است. اغلب معادن کشف شده در بخش شمالی استان متمرکز هستند. بهرهبرداری از معادن ذغالسنگ شهرستان زرند از حدود دهه 40شمسی آغاز شده است. یکی از فراوردههای جنبی زغالسنگ، زغال کک است که در صنایع فولاد و ذوبآهن مورد استفاده قرار میگیرد. وجود صنایع جنبی برای استحصال و فرآوری این ماده و ترکیبات همراه با آن باید همگام با بهرهبرداری از معادن زغالسنگ مورد توجه باشد.
از طرفی، بخش زیادی از محصول پسته استان کرمان در شهرستان زرند تولید میشود. آب مورد نیاز برای آبیاری این اراضی از آبهای زیرزمینی تهیه میشود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر وسعت این اراضی بهشدت افزوده شد و حفر چاههای غیرمجاز و بهرهبرداری بیرویه از این منابع باعث افت سطح آب، در پارهای نقاط تا30 متر شده است.
با نگاهی به اقتصاد این منطقه میتوان دریافت که درآمد حاصل از کشاورزی موتور محرکه اصلی اقتصادی است؛ بهطوری که با ضعف درآمدهای اقشار بهرهبردار، سایر بخشها نیز با رکود مواجه میشوند و بالعکس توان مالی کشاورز به سایر بخشها راه مییابد. حال باید دید در حالی که این منطقه با کمبود آب مواجه است، احداث این کارخانهها تا چه حد بر منابع آب تأثیر میگذارد؟ چند سال قبل شاهد بودیم که احداث کارخانه آلومینیوم در استان هرمزگان چگونه موجب بروز مشکلات بهداشتی برای ساکنین روستای مجاور شد. مشکلات متعدد بهداشتی مردم روستای جمال احمد در استان هرمزگان و البته گوشهایی که هیچگاه فریاد کمک را نشنیدند، هنوز از خاطرمان نرفته است.
احداث کارخانه فراوری کک و قطران از سالیان قبل در دستور کار قرار گرفت و پس از سالها در پاییز سال گذشته بهصورت رسمی افتتاح شد. درحال حاضر سهم این کارخانه در کارآفرینی برای منطقه قابل چشمپوشی نیست اما نکاتی وجود دارد که بهنظر میرسد شایسته توجه باشند. علاوه بر مشکلات فعلی مانند آلودگی هوای مناطق اطراف، پساب کارخانه و بوی ناشی از آن که بسیار زننده است و بهدلیل نزدیکی به مناطق روستایی مجاور دردسرساز میشود، افزایش پتانسیل بیابانزایی در منطقه از اثراتی است که در بلندمدت شاهد آن خواهیم بود. بررسی نکات بهداشتی و زیستمحیطی مقولهای جداگانه است که بازگویی آن را به دوستان و متخصصان فعال در بخش محیطزیست میسپاریم.
مدتی است که در مجاورت کارخانه مذکور، طرح احداث کارخانه فولاد نیز در حال انجام است. نکته جالب اینکه محدوده طرح بهگونهای انتخاب شده است که سالیان قبل عملیات پخش سیلاب در آن نقطه اجرا شده بود. داوری اینکه چقدر این دو کاربری به هم نزدیک هستند بر عهده خواننده گرامی! بنابراین انتظار میرود با چنین رویهای در منطقه شاهد افزایش پتانسیل بیابانی شدن اراضی به 2 علت باشیم: 1- کاربری غلط اراضی، 2- افت کمی و کیفی آبهای زیرزمینی.
فراموش نکنیم بیابان زایی خطری جدی است که زاییده تصمیمات غلط ماست پس با تصمیمات غلط بر آن دامن نزنیم.