به گزارش همشهری آنلاین، از پیوند کلیه تا کبد، پیوندهایی هستند که هر روزه در سراسر دنیا انجام میشوند. پیوندهایی که بیشتر وقتها موفقیتآمیز بوده و تنها در مواردی نادر، بدن این عضو جدید و غریبه را پس میزند. جراحی پیوند اتفاقی معمول در کل دنیاست و به این خاطر شاید اینکه بخواهیم پیوند کلیه را به عنوان یک اتفاق، تیتر اول خبرها کنیم، چندان جالب نباشد اما زمانی که پیوند یک عضو میان دو نفر که سالهای سال کینه و دشمنی زیادی با هم داشتهاند انجام شود ارزش خبر شدن را دارد. داستان زنی که زندگی خود را مدیون هوویش است یا دختری که برای سه ماه دست و پایش را کنار هم میدید، مطمئنا برای هر کسی جالب و تعجبآور است. این گزارش تیرماه سال ۱۳۹۱ در مجله سرنخ چاپ شده است.
دستی در کنار پا
جولای ۲۰۱۰ برای مینگ لی ۹ ساله یادآور خاطرات خوبی نبود، زمانی که همراه پدرش با تراکتور به سمت خانه میرفتند، تصادف شدیدی کردند که باعث شد دست مینگ از بدنش جدا شود. بعد از این تصادف، به دست این دختر بچه آنقدر آسیب وارد شده بود که پزشکان نمیتوانستند همان لحظه دست را پیوند بزنند. بنابراین تصمیم گرفتند دست قطع شده را به پای راست پیوند بزنند تا زمانی که کاملا دست دختر خردسال خوب شده و آماده پیوند به جای اصلی خودش شد، عمل پیوند را انجام دهند، به این ترتیب سه ماه، این دو عضو در کنار هم زندگی کردند تا اعضای تیم پزشکی بیمارستان ژنگ ژو در ایالت هانان تصمیم گرفتند دست را از پا جدا کرده و به جای اصلیاش برگردانند. حالا بعد از گذشت ماهها، این دست کاملا بهبود یافته و به راحتی تکان میخورد و حرکت میکند. تنها به دو عمل دیگر نیاز است تا زخمهای روی دست و ناحیه پیوند خورده کاملا برطرف شود و از نظر ظاهری مثل قبل از تصادف شود.
کلیهام را پس بده
ریچارد باتیستا زمانی که برگههای درخواست طلاق همسرش را دید شوکه شده بود. برای او قابل باور نبود زنی که سالهای طولانی با او زیر یک سقف زندگی کرده بود، بدون هیچ دلیل منطقی درخواست طلاق کرده باشد. جدا از این سالهای طولانی زندگی مشترک، ۱۴ سال پیش و زمانی که کلیههای این زن از کار افتاده بود ریچارد با فداکاری، یکی از کلیههایش را به همسرش اهدا کرده بود. در آن زمان، ریچارد فکر میکرد با این فداکاری هم جان همسرش را نجات داده و هم پایههای زندگیشان مستحکمتر میشود. اما حالا جدا از اینکه همسرش، طلاق میخواست کلیه او را نیز با خود میبرد و این موضوع برای ریچارد که البته آدم بسیار حسود و خودخواهی هم بود قابل تحمل نبود. ریچارد تصمیم گرفت هر طور شده انتقام خود را از همسرش بگیرد، بنابراین شکایتنامهای تنظیم کرد و برای پس گرفتن کلیهاش به دادگاه شکایت کرد، طبق حکم دادگاه، این زن باید یا کلیه را پس بدهد یا ۵/۱ میلیون دلاربه عنوان قیمت کلیه به شوهرش بپردازد.
دادن کلیه به هوو
در اتفاقی نادر در کشور ترکیه، یک هوو کلیهاش را به همسر اول شوهرش اهدا کرد. ملیح، زن ۳۴ ساله اهل ترکیه، ۴ سال پس از ازدواجش، به علت بیماری هر دو کلیهاش را از دست داد. این زن مجبور شد تا ۱۲ سال از زندگیاش را هفتهای سه بار و هر بار به مدت ۴ ساعت برای دیالیز به بیمارستان برود. در این رفتوآمدهای مکرر به بیمارستان، همسر ملیح با زنی به نام «آیس ایدمات» آشنا شد و بعد از مدتی با هم قرار گذاشتند تا پس از مرگ ملیح با هم ازدواج کنند. بعد از این قرار و مدار، همسر ملیح به بهانه اینکه بیماری، همسرش را رنجور کرده و قادر به انجام کارهای بچهها نیست و نیاز به پرستار بچه دارند، آیس ایدمات را به عنوان پرستار بچه به خانه آورد. مدت زیادی از حضور آیس ایدمات در خانه نگذشته بود که ملیح به راز ارتباط همسرش و پرستار بچه تقلبی پی برد. بعد از این اتفاق، آیس ایدمات که به شدت دچار عذاب وجدان شده بود، تصمیم گرفت یکی از کلیههایش را به ملیح بدهد تا حالا که نیمی از قلب همسرش را گرفته است، او هم نیمی از کلیه خود را به هوویش هدیه کرده باشد.
تغییر گروه خونی بعد از پیوند
بیمارستان کودکان «وست مید» به دلیل یک اتفاق عجیب برای مدتها در صدر اخبار شگفتانگیز روزنامههای جهان قرار داشت. اتفاقی که از هر ۶ میلیارد برای یک نفر میافتد. در این حادثه که برای یک نوجوان ۱۵ ساله استرالیایی رخ داد گروه خونی دیمی لی به طرز شگفتانگیزی تغییر کرد. این دختر به علت یک بیماری ویروسی، کبدش را از دست داد اما پزشکان توانستند ۴۸ ساعت او را زنده نگه دارند تا کبدی برای پیوند پیدا کنند، تنها یک ساعت پس از پیدا شدن کبد اهدایی، پزشکان با یک جراحی ۱۰ ساعته، جان او را نجات دادند. بعد از جراحی، داروهای لازم به او تزریق شد تا مطمئن باشند که عضو پیوند خورده پس زده نمیشود. اما هر روز به جای بهبودی، حال این دختر بدتر میشد، تا اینکه پس از ۹ ماه، پزشکان با آزمایش خون متوجه شدند گروه خونی این دختر از O منفی به O مثبت تغییر کرده است. او اولین فرد در جهان است که بعد از جراحی و پیوند کبد، گروه خونیاش عوض شده است.
شست پا روی دست
شست دست در کارهای روزمره افراد، وظیفه بیشتری نسبت به سایر انگشتان دست و پا برعهده دارد و مسوول ۴۰ درصد از عملکرد دست است، درحالیکه نبود شست پا خیلی به چشم نمیآید. به همین دلیل، زمانی که گارت، مرد میانسال آمریکایی انگشت دستش را از دست داد، پزشکان به او پیشنهاد کردند با قطع شست پا، آن را به جای شست دستش پیوند بزنند. بعد از گرفتن اجازه از او، پزشکان در یک عمل جراحی ۶ ساعته که با روش میکروسرجری در بیمارستان مری سنت سانفرانسیسکو انجام شد، انگشت شست پا را پیوند زدند. عملیات پیوند به صورت ساده این طور بود که ابتدا عروق خونی، اعصاب، تاندونها و استخوانها، از شست پای گارت قطع شد و سپس با موفقیت به جای شست دست او پیوند زده شد. در کمتر از دو ماه پس از عمل جراحی، گارت به آسانی میتوانست نام خود را بنویسید و امضا کند، دکمه لباس خود را باز کرده یا ببندد. جالب اینجاست که بعد از قطع انگشت شست پای گارت، انگشت دوم پای راست او به سمت مکانی که پیش از این شست قرار داشت، منحرف شده است و تا حدودی نبود شست را در پا جبران کرده و به تقارن دو پای او کمک کرده است.
دادن سلولهای بنیادی به «شرطها و شروطها»
«مارتین واربرتون»، یک مدیر بازنشسته بازاریابی است که از دوران نوجوانی هوادار تیم فوتبال منچستریونایتد بود. اما در تمام سالهای طولانی هواداریش، هیچوقت نتوانست برادرش پائول را که ۹ سال از او بزرگتر بود را به طرفداری و تشویق سرخپوشان متقاعد کند، آنها همیشه بر سر هواداری از این تیم با هم مشکل داشتند و حرفهایشان با جر و بحث تمام میشد. تا اینکه بعد از سالیان طولانی، همه چیز برای مارتین بر وفق مرادش شد. پائول ۵۹ ساله به سرطان خون مبتلا شده بود و نیاز به پیوند سلولهای بنیادی داشت و برادرش تنها کسی بود که میتوانست اهداکننده باشد. مارتین از فرصت استفاده کرد و برای اهدا شرط گذاشت. او تنها به این شرط که پائول عضو کلوپ شیاطین سرخ شود و از تیم فوتبال منچستریونایتد هواداری کند، حاضر به اهدا شد. به این ترتیب هم جان برادرش را نجات میداد و هم به این اختلاف پایان میداد. آنها قرارداد رسمی برای این کار امضا کردند و در قرارداد ذکر شد که پائول باید رنگ نمای خانهاش را به قرمز تغییر دهد و همیشه لباس قرمز بپوشد.
تجربه سه قلب در یک سینه
«دبی وارد» یکی از هزاران کودکی است که با نارسایی قلبی به دنیا آمد، دبی در لحظه تولد، با مشکلات دریچه قلب مواجه بود که باعث میشد خون در سمت راست قلبش جریان نداشته باشد. به خاطر این مشکل، پزشکان مجبور شدند در ۱۵ ماهگی، برای نجات جان دبی، او را تحت عمل جراحی قرار دهند و قلبی جدید به او پیوند بزنند با این پیوند نام او به عنوان کوچکترین فردی که در لندن تحت عمل پیوند قلب قرار گرفته است ثبت شد. بعد از این جراحی، حال دبی کاملا خوب شد و مانند بچههای دیگر بازی میکرد و به نظر نمیرسید مشکلی داشته باشد اما ۱۰ سال بعد، ناگهان دبی درد شدیدی را در ناحیه قفسه سینهاش احساس کرد، این درد به حدی غیرقابل تحمل بود که نوجوان انگلیسی از شدت درد در اتوبوس مدرسه غش کرد. بعد از معاینات تخصصی، پزشکان اعلام کردند قلب این کودک دچار مشکل شده و سیاهرگی که وظیفه خونرسانی را برعهده دارد مسدود شده است. با این تشخیص پزشکان، بار دیگر دبی تحت عمل پیوند قلب قرار گرفت و قلب جدیدی در قفسه سینهاش جای گرفت، او در جشن تولد ۱۵ سالگیاش سومین قلب را داخل قفسه سینهاش تجربه کرد.
نظر شما