همشهری- پریسا نوری: خانههای ویلایی با حیاط و باغچهای پر از گلهای یاس و دیوارهای آجر بهمنی و پنجرههای آهنی ... تنها ویژگیای که آن مکان را از دیگر خانهها متمایز میکرد، ساکنانش بود. درست مثل خانه پلاک ۴، بنبست سرو که در و دیوارهایش سالهای سال با نفسهای محمدعلی سپانلو، شاعر تهران گرم شده است. این خانه هویتش را مدیون شاعری است که با عشق در آن زیست و محفل دوستانی بود که همه از شاعران نامدار معاصر بودند.
مجمع شعرای نامدار
سپانلو را بحق شاعر تهران نامیدهاند؛ چون عاشق تهران بود. با اینکه همسر و فرزندانش به خارج از کشور رفته بودند ولی او دوری از تهران را تاب نیاورده و برگشته بود. سپانلوی عاشق تهران تقریبا همه عمرش را در همین شهر و بیشترش را در همین خانه آجری بنبست سرو گذراند. او در این خانه ۵ هزار صفحه درباره این شهر نوشت. نوشتاری که کسی مثل او از تهران نگفته و ننوشته است. خانه سپانلو محل برپایی جلسههای شعرخوانی و نقد ادبی بود و بسیاری از بزرگان ادب چون زندهیادان مهدی اخوانثالث، هوشنگ گلشیری و غزاله علیزاده و... و همچنین بزرگانی مانند محمود دولتآبادی و بسیاری از شعرا و نویسندگان معاصر در آنجا رفت و آمد داشتند.
کمک به نوقلمان
ارزش خانه به یادگار مانده از شاعر تهران به واسطه حضور سپانلو آنقدر بوده است که در مهرماه سال۸۲ وقتی او هنوز در قید حیات بود، ثبت ملی و پلاکی با اسم صاحبش روی آن نصب شد. نقل است آن زمان سپانلو خودش پیگیر ثبت ملی خانه شد. او خوب میدانست که این خانه ارزشمند است. آنچنانکه خودش گفته بود: «۳۰ سال است که در خانهای در خیابان جمالزاده زندگی میکنم. در این خانه که از محل بازخرید سالهای خدمتم در بخش خصوصی خریدهام(یعنی حقوق بازنشستگی ندارم)، هزاران صفحه نوشتهام و درعینحال اینجا محفل فرهنگی کوچکی بوده است برای کمک به نوقلمان و یاری گرفتن از تجربههای نسل پیشین.»
معماری ساده
این ساختمان در ضلع شمالی کوچه قرار دارد و معماری خانه سپانلو به دوره پهلوی دوم برمیگردد و بهصورت نیمهاسکلت با دیوارهای باربر ساخته شده است. بعد از عبور از حیاط، ورودی ساختمان نمایان میشود و پس از گذر از راهروها به هال کوچکی میرسیم که درهای سالن، آشپزخانه، سرویس بهداشتی و اتاقی در ضلع شمالغربی به آن باز میشود. راهرو ارتباطی همکف به طبقه اول، در سمت راست قرار دارد. طبقه اول شامل ۳ اتاق است که ۲ اتاق در ضلع شمالی و یک اتاق در ضلع جنوبی است؛ حمام و سرویس بهداشتی هم بین ضلع شمال و جنوب قرار دارد. مساحت عرصه خانه کمتر از ۲۰۰ مترمربع است.
خانه موزه میشود؟
شاعر تهران که چند سالی از سرطان ریه رنج میبرد، سرانجام در اردیبهشتماه سال۱۳۹۴ در ۷۵سالگی بر اثر عارضه ریوی و تنفسی درگذشت. از همان سالهای اول درگذشت سپانلو ماجرای تبدیل شدن خانه او به موزه مطرح شد. نویسندگان و شاعران پیشنهاد دادند این خانه میتواند تبدیل به موزه یا حتی خانه شعر شود. کامران عدل در مراسم سالگرد تولد محمدعلی سپانلو پیشنهاد داد که برای ماندگاری نام و یاد این شاعر، خانهاش به کافه تبدیل شود. او همچنین سپانلو را نماد یک نسل خواند و عبدالعلی عظیمی هم گفت: «اگر برای ماندگاری آثار این نسل کاری نکنیم زبان فارسی از دست رفته است.»
شاعر تهران که بود؟
محمدعلی سپانلو، سال ۱۳۱۹ در خیابان ری، کوچه آصف به دنیا آمد. خانواده او کارمند و جزو معدود خانوادههای ساکن تهران بودند که اجدادشان هم تهرانی بودند. او در این باره نوشته است: «من از بچههای خالص تهرانم؛ عکسهایی از ۵ پشت پدران من هست که همه تهرانی بودهاند.» سپانلو بعد از پایان دارالفنون رشته حقوق خواند اما هیچوقت از آن استفاده نکرد. پس از پایان دانشکده، سالها در بخش خصوصی کار کرد و همزمان مشغول پژوهش و نگارش و تدریس ادبیات شد. حاصل تلاش او نزدیک به ۵۰ کتاب، اعم از شعر، داستان، ترجمه و تحقیق در ادبیات معاصر ایران، بهخصوص داستاننویسی است. سپانلو از معدود شعرا و نویسندگانی است که در دنیای ادبیات غرب هم شناخته شده است. او موفق به دریافت نشان شوالیه نخل «لژیون دونور» از آکادمی فرانسه و همچنین جایزه «ماکس ژاکوب» شده بود. مجموعه شعر رگبارها، پیادهروها، نبض وطنم را میگیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار و پاییز در بزرگراه، بخشی از آثارش هستند.
نظر شما