در مصر هم غوغایی بود. عبدالناصر با همه انتقاداتی که در داخل به شیوه حکومتش وارد بود، حسن بزرگی داشت و آن هم بازگرداندن غرور شکست خورده اعراب به آنان بود.
در سال ۱۹۵۶ پس از رسیدن به مقام ریاستجمهوری و ملی کردن کانال سوئز، اسرائیل، فرانسه و انگلیس در مخالفت با ملی شدن کانال سوئز به مصر حمله کردند و سرانجام با استقامت عبدالناصر، مردم مصر بر تهدیدات و تجاوزات متجاوزان پیروز شدند و از آن پس بود که در میان سکوت مرگبار رهبران تازه به دوران رسیده عرب، عبدالناصر به رهبر معنوی آنان و سمبل مقاومت انتخاب شد.
عبدالناصر که مرد، در میان تحلیلگران کمتر کسی را میشد یافت که باور کند جانشین وی راهی به جز او را در مقابل اسرائیل بپیماید؛ حتی برخی میگفتند جانشین عبدالناصر هرکه باشد، چارهای جز پیمودن راه آزموده سلف خود ندارد. انور سادات اما انقلابی در رهبری مصر ایجاد کرد که حتی خبرهترین تحلیلگران هم احتمالش را نمیدادند.
هرچه عبدالناصر در تلاش برای اتحاد عربها و ناسیونالیسم عرب حرکت کرد؛ سادات در مقابل، بنیانگذار تفرقهای بود که تاکنون هم گریبان اعراب را گرفته است.
سادات در سودای رهبری اعراب در سال ۱۹۷۳ به اسرائیل اعلام جنگ داد و شکست مفتضحانهای خورد. تنها دستاورد مصریها در این جنگ، گذشتن ارتش مصر از کانال سوئز بود که این حرکت افتخار بزرگی برای مصر و شخص انور سادات محسوب میشد.
6 سال پس از این جنگ بود که سادات به واسطهگری کاخسفید در کمپ دیوید تن به صلح با اسرائیل داد که البته جانش را هم بر سر این افتضاح باخت. مصریها هم تا 10 سال مورد تحریم جهان عرب قرار گرفتند تا آنکه موج روی کارآمدن نسل جدیدی از رهبران عرب در کشورهای خاورمیانه آرام آرام وضعیت قرمز را برای قاهره سبز کرد.
حسنی مبارک هم کم از سادات نداشت که در برخی موارد حتی گوی سبقت را از سلف خویش نیز ربوده بود. رفتوآمدهای تلآویو - قاهره در دوران مبارک به اتحاد استراتژیک رسید که هنوز در نوع خود بیسابقه است.
2 نمونه اخیر روابط ویژه اسرائیل و مصر را میتوان در جنگ لبنان و جنگ غزه مشاهده کرد. در جنگ اخیر غزه، قاهره بیتوجه به کشتار بیسابقه مردم غزه توسط جنگندههای اسرائیلی و در حالی که به ادعای آمار مجامع بینالمللی همچون سازمان ملل، مردم غزه در شدیدترین محاصره اقتصادی تاریخ بشر قرار گرفته بودند، از بازکردن گذرگاه رفح خودداری کرد.
حتی کودکان، زنان و کهنسالان ناتوان هم اجازه عبور از رفح را نیافتند تا در سایه همراهی مصر، اسرائیل هرچه خواست با مردم غزه کرد.
در روزهای ابتدایی جنگ لبنان که اسرائیل به لطف بمبارانهای شدید هوایی مناطق جنوبی لبنان ادعای پیروزی میکرد، مصر، عربستان و اردن همصدا با اسرائیل، حزبالله را عامل آغاز و ویرانیهای جنگ معرفی کردند.
بمبهای اسرائیلی بر سر مردم لبنان ریخته میشد و حسنی مبارک بدون اشاره به کشتار صدها غیرنظامی همانند رهبران تلآویو خواستار برخورد شدیدتری با حزبالله شد. پیروزی حزبالله اما ورق را به سوی این طیف لبنانی بازگرداند و در کمتر از 3 هفته پس از پایان جنگ سیدحسن نصرالله، در نظرسنجیهای انجام شده در کشورهای عربی لقب محبوبترین رهبر عرب را گرفت؛
همان جایی که رهبران ریاض و قاهره آرزویش را داشتند، به لطف پایداری در برابر صهیونیسم محبوبیت نصیب سیدحسن نصرالله شد. حزبالله شیعه هم تنها گروه عرب لقب گرفت که توانسته در طول تاریخ اعراب مقابل اسرائیل به پیروزی برسد.
در همین ایام خیلی از اعراب که از قضا شیعه هم نبودند، فرزندان متولد شده خود را حسن نامیدند تا یادی باشد از تنها رهبر عرب که توانست ابهت افسانهای اسرائیل را بشکند.
ماجرای کینه رهبران سازشکار عرب از حزبالله هم در همین ایام کلید خورد. در مصر؛ جایی که حسنی مبارک کمترین محبوبیتی در میان افکارعمومی مردم خود ندارد و تنها به لطف کمکهای خارجی توانسته تاکنون باقی بماند، این کینه بیش از سایر کاخهای رهبران عرب بود.
ماجرای اخیر حزبالله و مصر هم ناشی از همین مورد است. مصر در حالی چند عضو حزبالله را به تلاش برای رساندن غذا و سلاح به حماس(بهعنوان دولت قانونی فلسطین) متهم میکند که این کشور در همه سالهای گذشته بهعنوان دژبان صهیونیستها در برابر درخواستهای فلسطینیان برای دسترسی به دنیای آزاد و شکستن محاصره عمل کرده است. مصریها حتی پا را از این نیز فراتر نهاده و برخی دستگیرشدگان را به سرویس امنیتی اسرائیل برای بازجویی تحویل داده و در این میان برخی اخبار هم از شکنجه دستگیر شدگان با گازاعصاب(که در نوع خود منحصر به فرد است) شنیده میشود.
مبارک همان راهی را رفت که سادات رفت. تمایل وی به دوستی هرچه بیشتر با اسرائیل نه تنها در همه این سالها دردی از دردهای مردم مصر کم نکرده که در عوض وی را در نگاه آنان و افکار عمومی اعراب آنگونه که نظرسنجیها میگویند به پایینترین سطح محبوبیت رسانده است. اتهاماتی هم که به حزبالله وارد شده است در باور افکار عمومی اعراب، جنگ روانی برای انتقام افتضاح سیاسی قاهره در نبرد 33 روزه ارزیابی شده است.