همشهری آنلاین؛ گروه خانواده: میلاد حیدری کارشناس ارشد جامعه شناسی در یادداشتی نوشت:
«نظام سرمایه داری به منظور انباشت دم افزون سرمایه نیازمند به مصرف رساندن کالاهای حاصل از تولید انبوه خود است و به همین دلیل باید به دنبال بازار مصرف انبوه باشد. مسلم است که بازارهای موجود در هر جامعه ای محدود و در معرض اشباع می باشند. لذا «سرمایه داری برای بقاء خود می بایست از داخل مرزها فراتر رفته و بازارهای موجود در جوامع دیگر را نیز در اختیار خود بگیرد. اما این امر با یک مشکل اساسی به نام بازار مصرف مواجه است» بازار مصرف، آن هم مصرف انبوه مستلزم تغییر ذائقه بازار به تناسب محصولات تولید شده است و در غیر این صورت این امکان وجود نخواهد داشت و سرمایه داری برای ادامه بقا با مشکل روبه رو خواهد شد.
یکی از ابزارهای موثر در بحث انتقال فرهنگ و سبک زندگی پدیده «مد» است. «مد به تغییر سلیقه ناگهانی و مکرر همه یا برخی از افراد یک جامعه اطلاق میشود و منجر به گرایش به رفتاری خاص، یا مصرف کالای به خصوصی، یا در پیش گرفتن سبکی خاص در زندگی میشود»
این دقیقا همان چیزی است که سرمایه داری برای انتقال فرهنگ مصرفی خود به جوامع جهان سوم از آن استفاده می کند. انواع لباس ها، لوازم آرایشی، وسائل زندگی، اتومبیل و هزاران کالای دیگر توسط " مد" قابلیت مصرف در جوامع جهان سوم را می یابند. «رسانه های مختلف از قبیل ماهواره، اینترنت، تلویزیون و رسانه هائی از این قبیل نیز ابزار ترویج مد و رواج مدگرائی می باشند که غالبا در چنبره سرمایه داری جهانی است»
هربرت مارکوزه یکی از معروفترین منتقدان نظام سرمایهداری، مطالعات وسیعی را در زمینه چگونگی شکلگیری، بسط و توسعه فرآیند مد و مدسازی در نظام سرمایهداری و نقش سرکوبگر آن در شناسایی و خلق نیازهای کاذب در افراد، تحت عنوان «مصرف در زندگی روزمره» صورت داده است و معتقد است نظام سرمایهداری با استفاده از شیوههای نادرست به دنبال ایجاد همبستگی اجتماعی و پیوند میان افراد است. از این حیث، نظام برای آنکه بقا و دوام کارکردی خویش را تضمین نماید به تودهسازی و همانند نمودن افراد بر اساس خلق نیازهای کاذب و طفره رفتن از ارضای نیازهای راستین و حقیقی آنان دست میزند.
نیازهای حقیقی نیازهایی هستند که ارضای آنها به رشد و شکوفایی استعدادهای فردی منجر شده و موجب تکامل استعدادهای انسانی و مسالمتجویانه در روابط با دیگر انسانها میگردد. نیازهای کاذب نیز شکل تحریف شده این نیازها قلمداد میشوند. لذا نظامهای موجود از مکانیزمهایی برای باز تولید چنین وضعیتهایی در جامعه بهره میگیرند. بدین معنی که از رسانههای جمعی، تبلیغات فراگیر و تودهای با تکیه بر روشهای تداعی معانی و حتی آموزش و تعلیم افراد برای تحقق اهداف خویش سود میجویند. استفاده از مدلهای لباس، اجناس لوکس و حتی افکار و عقاید مختلف از جمله مواردی هستند که در این میان به نحو فزایندهای بروز میکنند
مارکوزه اذعان میکند که در گذشته زمینههای بیشتری برای خلق انسانهای قوی و استوار فراهم بود؛ افرادی که برای خود تصمیم گرفته و سبک زندگی مورد علاقه خود را اتخاذ میکردند. آنها دروندارتر از انسانهای ضعیف امروزین بودهاند. در مقابل، انسانهای امروز از توان لازم برای مقابله با جبرهای اجتماعی و تحرکات بیرونی برخوردار نیستند و بسته به میزان اثرگذاری و شدت عوامل اجتماعی، سبکها و شیوههای زندگی بعضاً ضد و نقیضی را پیش میگیرند. امروزه فرهنگ تودهای، عوامگونه، مصرفگرا، غیر خلاق و منفعل در جامعه رشد مییابد و بدین ترتیب فرد مبدل به ابزاری برای برآوردن اهداف نظام میشود. نمونه مشخص نیازهای کاذب و راستین را میتوان در مصرف و بهرهگیری از اجناس و کالاهای لوکس خانگی مشاهده نمود. آنجا که افراد با وجود برخورداری از مواهب و وسایل رفع نیازهای ضروری، به تلاش بسیار بیشتری برای بدست آوردن کالاها و خدمات مشابه مبادرت میورزند. بدینسان پس از مدتی کوتاه، قبل از مصرف کالای در دسترس، به فکر داشتن نوع بهتر آن برمیآیند، در حالی که در مواردی تفاوتهای این اجناس ممکن است بسیار صوری و به لحاظ کارکردی به هم نزدیک باشند
یکی از مهمترین ویژگیهای مد به عنوان سبک خاصی از رفتار، این است که به دلیل عدم زیبائی واقعی و صرفا ارضای حس زیبائی دوستی افراد، قابلیت کهنه شدن و کنار گذاشته شدن را دارد. «مد معمولا نوعی زشتی است و چنان غیر قابل تحمل است که بایست هر شش ماه یک بار عوضش کرد و این نیز به دلیل همان حسابگری و برنامه ریزی دقیق است که مروجان مد و مدگرائی در آن تعبیه کرده اند. زیرا اگر مد واقعا زیبا بود و حس زیبائی دوستی فرد را پاسخ می داد دیگر کسی حاضر نبود که آن را کنار گذاشته و به شیوه و یا کالای دیگری روی بیاورد و این به مثابه پایان عمر سرمایه داری خواهد بود زیرا این نقطه، نقطه ی توقف مصرف گرائی مطابق با خواسته سرمایه داری است» به عبارت دیگر مد نه تنها زیبا نیست بلکه ضرورتا باید زشت و نازیبا باشد و تنها چیزی که مد را قابل پذیرش می کند نو و بدیع بودن آن و استفاده ی تبلیغی چهره ها و شخصیت های جذاب مردم از آن کالاها است.
در فرهنگ اسلامی نیز گرایش به زیبائی و زیبادوستی از مهمترین اموری است که بارها و بارها بر آن تاکید شده است و نو بودن و متناسب با شرایط عرفی جامعه رفتار کردن از جمله اصولی است که در فرهنگ اسلامی پذیرفته شده است. اما اصل دیگری که در مقابل این اصل واقع شده و باعث تعدیل آن می شود اصل انسانیت افراد است. یعنی هیچ عاملی از جمله لباس و پوشش نباید انسانیت انسان را تحت الشعاع قرار داده و انسان را برده خود کند. مد و مدگرائی به عنوان یک نوع سبک زندگی این ویژگی را دارد که انسان و خواسته های او را تحت الشعاع خود قرار داده و با ایجاد نیازهای کاذب و زودگذر برای وی، او را ابزاری در دست نهادها و موسسات تولیدی و سرمایه دار قرار می دهد.»
نیازهای حقیقی نیازهایی هستند که ارضای آنها به رشد و شکوفایی استعدادهای فردی منجر شده و موجب تکامل استعدادهای انسانی و مسالمتجویانه در روابط با دیگر انسانها میگردد. نیازهای کاذب نیز شکل تحریف شده این نیازها قلمداد میشوند.
کد خبر 805464
منبع: همشهری آنلاین
نظر شما