بررسی این جشنوارهها حتی میتواند به افزایش معلومات جغرافیایی شما هم کمک کند؛ چرا که فقط در این شرایط نام شهرهایی چون هوگسوند (نروژ)، اولوو(فنلاند) یا اوومه (سوئد) را میشنوید. یا در برخی دیگر از مناطق که انتظار نمیرود از جمله ترنسیانسک جمهوری اسلواکی ویا شهر تیرووانان پورام هند شاهد برگزاری جشنوارههایی منحصر به فرد هستیم. جشنوارهای مثل جشنواره اودینه ایتالیا در مکانی بیربط با موضوع برگزار میشود و مسئولان این جشنواره مدعی هستند که بزرگترین جشنواره فیلمهای آسیای جنوبی را در جهان برگزار میکنند!
اینکه در مجموع چند جشنواره سینمایی در جهان در هر سال برگزار میشود رازی است که هنوز هیچ کس موفق به کشف آن نشده است؛ گرچه چندین کتاب از جمله «راهنمای ورایتی برای جشنوارههای سینمایی» برای حل این مشکل منتشر شده و نویسندهاش «استیون گایدوس» بیش از 400جشنواره سینمایی را همچون گونههای جانوری یا گیاهی «شناسایی» کرده است.
اما چرا باید این تعداد جشنواره سینمایی در جهان وجود داشته باشد؟ یکی از بهترین پاسخها در زمینه تعدد جشنوارههای سینمایی را پیرس هندلینگ، مدیر پرقدرت جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو دارد؛ «جشنوارهها بهترین ابزار توزیع فیلم در جهان هستند».به واقع بخشی از بهترین فیلمهای سینمای جهان تنها در جشنوارهها بهنمایش در میآیند و بسیاری از آنها که در دهههای قبل امکان نمایش عمومی در سینماهای اروپا و آمریکا را داشتند اکنون نادیده گرفته میشوند. فرانسه از جمله کشورهایی است که از جشنوارههای سینمایی برای معرفی فیلمها به بهترین وجه استفاده میکند و شاید غیرممکن باشد بدون حضور در جشنوارههای معتبر سینمایی از جمله کن یا برلین تصوری از سینمای ایران داشته باشیم.
اما حتی فیلمهایی که در خلال سال در سینماها به شکل محدود اکران میشوند این شانس را دارند تابا حمایت منتقدین و تبلیغات شفاهی در جریان برگزاری جشنوارههای بیشمار سینمایی برای خود مخاطبانی دست و پا کنند و در مقابله با میلیونها صفحه روزنامه یا صدها شبکه تلویزیونی که به تبلیغ 24ساعته فیلمهای استودیویی مشغول هستند شانسی برای خود قائل شوند. تام برنارد، مدیر سونی پیکچرز کلاسیک که مسئول تولید فیلمهای کمهزینه مستقل استودیو سونی است در این رابطه به نیویورک تایمز میگوید: ما از هر جشنواره منطقهای برای تبلیغ تولیداتمان استفاده میکنیم. جشنوارهها فضایی مجازی در دنیای سینما برای ما محسوب میشوند که میتوانند میلیونها دلار ارزش تبلیغاتی داشته باشند.
البته برنارد به درآمدهای میلیون دلاری از این راه اشاره نکرد؛ چرا که قطعا یکی از راههایی که به موفقیت فیلم «ببر غران اژدهای پران» منجر شد جوایز رنگارنگ جشنوارههای سینمایی بود. فیلم فروشی بیش از 100میلیون دلار داشت و 4جایزه اسکار هم به دست آورد.
اما در بین تمامی این جشنوارهها نامی که بیش از همه توجهمان را جلب میکند، کن است اما واقعا کن یعنی چه؟
کن جایی است که افتخارات و توهینها به یک اندازه میتواند در انتظار هر کدام از فیلمهای حاضر در بخش مسابقه باشد؛ جایی که در دهههای گذشته همیشه با هالیوود کارد و پنیر بوده و در سالهای اخیر به واسطه اختلافات سیاسی بین آمریکا و فرانسه و اظهارات دونالد رامسفلد پس از عدمحضور فرانسه در جنگ عراق به اختلافات دامن زده شد؛ جایی که بهترین جایزه آن (نخل طلا) به اندازه اسکار در دنیای سینما ارزشمند است.
و شاید تنها جایی که کلینت ایستوود میتواند از تماشای یک فیلم باارزش ایرانی لذت ببرد، کن باشد.کن جایی است که به گفته اروین شاو- نویسنده- تمامی اقشار سینمایی از دلالان و فروشندگان و تجار تا کلاهبرداران و هنرپیشهها و تهیه کنندهها و کارگردانان را در یک جا جمع میکند و قهرمانان و بازندگان سینمایی را طی 10 روز معرفی میکند.
کن تنها جشنوارهای است که برای دریافت کارت ویژه آن باید کارت ویژه دیگری داشته باشید و این کارتها هم در 5رتبه مختلف به متقاضیان داده میشوند.
جمعیت شهر 70هزار نفری کن طی جشنواره تقریبا دو برابر میشود و در سال 1999 بیش از 3893 روزنامه نگار و 221نفر از شبکههای تلویزیونی به این شهر سفر کردند تا وقایع ریز و درشت این جشنواره را پوشش دهند.
اما تمامی این گفتهها هم نمیتواند شرح ماوقع روزهای برگزاری جشنواره باشد. همانطور که تیموتی گری -خبرنگار نشریه ورایتی نوشته بود: توصیف این جشنواره برای کسانی که سابقه حضور در آنجا را هم دارند میسرنیست!
اولین حضور من در جشنواره کن در سال 1971 بود که همراه با بیست و پنجمین سال برگزاری آن بود و پس از آن تا سال 1976 به این شهر برنگشتم. بازگشت من به این جشنواره با اکران فیلم «در رؤیای احساسات» از ناگیسا اوشیما همزمان بود؛ فیلمی که همه دوست داشتند آن را تماشا کنند و همین باعث شد در سالن در جایی بایستم که صورتم فاصلهای با پرده سینما نداشته باشد.
در آن سال «راننده تاکسی» جایزه نخل طلا را دریافت کرد و من دیدم که چکونه مارتین اسکورسیزی جوان برای نخستین بار با نقدهای سیاسی اروپایی روبهرو شد. در کنفرانس مطبوعاتی، یکی از منتقدان فرانسوی که نامش خاطرم نیست به صحنهای که تراویس از ترک شهر و اقامت موقت در روستا میگفت اشاره کرد و پرسید:آقای اسکورسیزی آیا ما باید این دیالوگ را به منزله پشت کردن تراویس به ارزشهای کاپیتالیسم ورشکسته غربی و تاکید بر در پیش گرفتن الگوی سوسیالیستی برای زندگی در آینده تعبیر کنیم؟
اسکورسیزی که کاملا از این گفته جا خورده بود با اندکی مکث گفت: خیر، تراویس فقط میخواست مدتی دور از شهر باشد!
اما کن تفاوت دیگری هم با سایر میزبانان کمجمعیت جشنوارههای سینمایی در جهان دارد. این شهر همچون بسیاری از آن شهرها یک اسکله بزرگ ماهیگیری یا شهرآرام قدیمی نبوده بلکه از 150 سال قبل که لرد بروگام انگلیسی آن را برای اقامت زمستانی و فرار از سرمای شهر نیس انتخاب کرد همیشه مکانی برای توریستهای پولدار، رستورانهای شیک و بوتیکهای پرزرق و برق بوده و شاید حتی بتوان آن را بورلیهیلز اروپا دانست. در کنار این جالب است بدانید که اگر اقدام بنیتو موسولینی فاشیست در دهنکجی کردن به فیلم «توهمبزرگ» (ژان رنوار) در سال1937 نبود شاید هیچ وقت فرانسویهای سینمادوست و هنرپرور به فکر برگزاری این جشنواره نمیافتادند.
جشنواره سینمایی ونیز در سال1932 به همت موسولینی و در پی اقدام او در تاسیس استودیوهای چینه چیتا برگزار شد و پس از اینکه فاشیستها به عمد جایزه بهترین فیلم را در سال 1937 به فیلم رنوار بهدلیل نگاه ضدفاشیستیاش ندادند فرانسویها تصمیم گرفتند که خودشان به فیلمسازان دوستداشتنیشان در کن جایزه بدهند.
برنامهریزیها برای برگزاری باشکوه اولین دوره در 3هفته اول سپتامبر 1939 انجام شد و هالیوود هم با ارسال فیلمهای «جادوگر شهراُز» و «فقط فرشتهها بال دارند» همکاری خوبی با فرانسویها داشت و علاوه بر آن ستارگانی چون میوست، گری کوپر و نورما شرر به این شهر سفر کردند. اما فرانسویها غافل بودند که آلمانیها هم اتفاقا ماه سپتامبر را برای آغاز جنگ دوم جهانی و حمله به لهستان انتخاب کردهاند و با شروع جنگ تنها فیلم «گوژپشت نتردام» اکران شد و جشنواره تا سال 1946 تعطیل بود.
پس از آن جشنواره 2بار در سالهای1948 و 1950 برگزار نشد و در سال 1951 برنامه عادی خود را پیدا کرد. بخشی که اکنون تحت عنوان هفته منتقدان بینالمللی طرفداران و اعتبار فراوانی برای خود دارد در سال 1962 توسط ژورژ سدول، منتقد فرانسوی پایهگذاری شد.
تغییر عمده دیگر در سال 1968 رخ داد و پس از اینکه جشنواره به پیشنهاد کارگردانانی چون ژانلوک گدار و فرانسوا تروفو در هیاهوی آشوبهای خیابانی و تظاهرات میلیونی در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه تعطیل شد، بخش «2هفته کارگردانان» برای اکران فیلمهای کارگردانان گمنام سینمایی راهاندازی شد و ژیل ژاکوب، مدیر جشنواره هم در سال 1978 در اولین دوره ریاستش به سرعت بخش غیررقابتی «نوعی نگاه» را به جشنواره اضافه کرد. اما در این جشنواره جایگاه تمامی ژانرها به یک اندازه حفظ شده است و شاید این نکته یکی دیگر از آن شاخصههایی باشد که در کمتر جشنوارهای سراغش را میتوان گرفت.
کن فستیوالی است که فیلمهای پاپ کورنی از جمله «ایندیانا جونز» و «قلمرو جمجمه بلوری» یا «حمله کلونها» یک سانس قبل از فیلمهای کارگردانان مستقلسازی چون تئوآنجلوپلوس یا عباس کیارستمی به نمایش در میآید و جالبتر اینکه ژیل ژاکوب فیلم جدید سیلوستر استالونه را به همان اندازه ستایش میکند که از نمایش فیلم تازه کارگردانی چون مانوئل اولیویرا استقبال میکند. برای منتقدین هم شرایط مشابهی برقرار است و منتقدین میتوانند گفتوگویی کاملا جدی با مایکل وینتر باتم داشته باشند و بعد در نشست مطبوعاتی به تمجیدهای شخصی سیلوستر استالونه گوش دهند.
کنت توران/ لسآنجلس تایمز