به گزارش همشهری آنلاین، با اجرای آتش بس میان گروههای مقاومت فلسطینی و رژیم صهیونیستی نشان داد این رژیم عملا در میدان جنگ شکست خورده است و رویه معمول خود یعنی نسل کشی را با کشتار غیرنظامیان ادامه می دهد. اگرچه نتانیاهو هم به کابینهاش گفته که انتظار دارد جنگ از سر گرفته شود اما آمریکا هم به صراحت اعلام کرده که از حمله زمینی به جنوب غزه پشتیبانی نخواهد کرد. از زمان آغاز عملیات طوفان الاقصی رژیم صهیونیستی دستاورد خاصی در قبال حماس نداشته و بعید به نظر می رسد که ادامه جنایات در غزه نیز به اهداف تعیین شده این رژیم در آینده کمکی کند. مسعود اسداللهی، کارشناس برجسته مسائل منطقه در این خصوص به نکاتی اشاره کرده است که در ادامه تقدیم میشود.
وضعیت گروههای مقاومت فلسطینی قبل از انقلاب اسلامی چگونه بود؟
پیش از انقلاباسلامی جنگهای کلاسیک بین ارتشهای کلاسیک عرب و ارتش اسرائیل وجود داشت.در آن زمان چیزی به نام «جنبشهای مقاومت» وجود نداشت و گروههای فلسطینی معروف به «چریکهای فدایی فلسطین» یا «فداییان فلسطین» بودند که عمدتاً چپگرا، کمونیست یا سوسیالیست» بودند. عدهای از آنها نیز مارکسیست و لنینست بودند. برخی دیگر از آنان طرفدار آرمانهای شوروی و چین بودند. تنها گروه فلسطینی که چپگرا نبود، گروه «فتح» بود که دارای تفکراتی لائیک به رهبری یاسر عرفات بود. گروههای چپگرای فلسطینی با وجود فعالیت زیاد معمولاً بهدلیل گرایش چپگرایانه، پایگاه مردمی درمیان مردم فلسطین نداشتند و بعدها نیز به همین دلیل کمرنگ شدند. اما بقایای آنها هنوز وجود دارد و تفکرات چپگرا آنان نیز از بین رفته است . در ادامه این گروهکها استحاله و به گروههای تروریستی تبدیل شدند و ابزار دست دولتهایی شدند که از آنها حمایت میکردند. برای مثال، صدام گروهی را حمایت میکرد به نام «ابو نزار» که برای فلسطین مشکل ساز شده بود و با انجام اعمال تروریستی خشن به ضرر فلسطینیها تبدیل شده بود. لیبی، سوریه و کشورهای مختلف نیز هرکدام برای خود گروهکی در صحنه فلسطین درست کرده بودند و همین موضوع سبب شد هیچیک از گروهک ها به جایی نرسیدند و بعداً حتی مجبور شدند هواپیماربایی کنند و یا در جریان المپیک مونیخ چند ورزشکار یهودی را گروگان بگیرند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی جنبشهای فلسطینی کم کم تغییر کردند و به چیزی رسیدند که اکنون در نبرد غزه شاهد فعالیت و هنرنماییهای آنان هستیم.
پیروزی انقلاب اسلامی چه تاثیری بر تکامل گروههای مقاومت داشت؟
امام خمینی (ره) ، بنیان گذار انقلاب در مبارزه علیه استبداد داخلی در زمان رژیم شاهشناهی، اصولاً اعتقادی به مشی مبارزه مسلحانه نداشت و از گروههای مسلح، حتی اسلامگرای شیعه نیز حمایت نمیکردند. برای مثال وقتی میخواستند حسنعلی منصور را در سال ۱۳۴۳ بهدلیل صدور دستور قانون کاپیتولاسیون ترور کنند، امام (ره) فتوایی نداد و هیاتهای مؤتلفه اسلامی از آیتاللهالعظمی میلانی در این باره فتوا گرفتند. راهبرد امام (ره) در مبارزه با رژیم شاه، بر آگاهیبخشی بر مردم استوار بود. ایشان تاکید داشتند که مردم باید آگاه شوند و بهاصطلاح امروزیها با بصیرتافزایی، رژیم شاهنشاهی سقوط خواهد کرد و این راهبرد نیز در سال ۱۳۵۷ جواب داد. تنها درگیری مسلحانهای که در آن روزها در ایران صورت گرفت، در روز ۲۱بهمن و تا ظهر ۲۲بهمن بود که آن را نیز «گارد جاویدان» آغاز کرد. امام خمینی ( ره) معتقد بود در مواجهه با استبداد داخلی باید تودههای مردم را آگاه کرد تا به صحنه بیایند اما در رابطه با تجاوز خارجی صدام، امام (ره) میفرمود جنگ در رأس امور است. در همان جنگ تحمیلی نیز بدنه نیروهای ما مردم بودند، بدون اینکه الزامی برای آنها وجود داشته باشد.گروههای مقاومت اسلامگرا بعد از انقلاباسلامی شکل گرفتند و تا قبل از انقلاباسلامی گروه اسلامگرای فلسطینی وجود نداشت. نخستین گروه مقاومت فلسطینی که تشکیل شد، ازسوی شهید فتحیشقاقی بود که گروهی به نام جهاد اسلامی را تشکیل داد. این گروه قبل از حماس فعالیت خود را آغاز کرد و هفت سال بعد آن گروه حماس تشکیل شد. بنابراین دو گروه مقاومتاسلامی در فلسطین تشکیل شدند؛ یکی جهاداسلامی و دیگری حماس و بُعد جدیدی از مبارزه در داخل فلسطین آغاز شد. اما پساز شکستهای پیدرپی ارتشهای عربی، مردم فلسطین از ارتشهای مردمی خود ناامید شدند و اتفاقاً این موضوع با پیروزی انقلاب اسلامی ایران همزمان شد و فلسطینیها مشاهده کردند که در مردم ایران به خیابان آمده و بدون اینکه یک گلوله شلیک کنند، شاهی را که مهمترین ژاندارم منطقه بود، از صحنه بیرون کردند. این انقلاب برای آنها تبدیل به منبع الهامی شد که «میتوان و باید با هرچه که در دسترس است، مبارزه کرد و معطل ارتشها نماند، چراکه ارتشها به کمک ما نخواهند آمد» و از آنجا به بعد تحولی جدی در مبارزه با رژیمصهیونیستی آغاز شد.
اصول بن گورین چگونه در طوفان الاقصی نقض شد؟
عملیات طوفان الاقصی در تاریخ مبارزات اعراب و رژیم صهیونیستی بیسابقه است چون این عملیات یک خصوصیتی دارد که دیگر عملیاتها نداشت. در طول تاریخ ۷۵ ساله مبارزه، تا قبل از این عملیات هیچ نیروی عربی چه ارتشهای کلاسیک و چه گروههای مقاومت موفق نشده بودند به سرزمینهای اشغالی ورود سرزمینی پیدا کنند. جنگهای زیادی توسط ارتشهای کلاسیک و گروههای مقاومت اتفاق افتاده بود ولی همه این جنگها خارج از صحنه فلسطین اشغالی بود چون بن گورین، موسس رژیم صهیونیستی یک راهبردی را ارائه داده بود که شامل سه اصل بود. بن گورین آدمی استراتژیست بود و تفکرات عمیقی هم داشت. او در سال ۱۹۴۸ گفته بود که ارتش اسرائیل در هیچ جنگی نباید وارد شود مگر با رعایت این ۳ اصل؛ اول، دشمن را ۱۰۰ درصد غافلگیر کند، یعنی وقتی عملیات انجام دهد که دشمنانش اصلاً احتمال عملیات را ندهند و در غافلگیری محض باشند. دوم، باید اهداف هر عملیاتی برای ارتش اسرائیل به نحوی طراحی شود که در کوتاه مدت، در یک جنگ سریع و کوتاه به آن اهداف برسد، چون ارتش اسرائیل توان یک جنگ فرسایشی و طولانی را ندارد. سوم که آن هم خیلی مهم است، بن گورین گفت ما نباید اجازه دهیم که دشمن ما جنگ را به داخل خاک ما منتقل کند، ما باید جنگ را به داخل خاک آنها منتقل کنیم.این سه اصل راهبردی بن گورین است. این سه اصل را تا وقتی ارتش اسرائیل میتوانست انجام دهد، پیروزیهای بزرگی به دست آورد، از زمانی که با جنبشهای مقاومت روبرو شد دیگر نتوانست این کار را انجام دهد.برای همین هم در دوران جنگهای کلاسیک، حتی یک هواپیمای جنگنده کشورهای عربی موفق نشد خودش را به فضای اسرائیل برساند، چه برسد به اینکه یک شهرک یا یک هدف نظامی یا فرودگاه نظامی را منهدم کند، اصلاً! تمام هواپیماهای عربی، چه مصری، چه سوری، چه اردنی، همه در فضای خودشان سرنگون میشدند. اما وقتی که جنگ چریکی در قالب گروههای مقاومت شروع شد. رژیم صهیونیستی دیگر نمیتوانست این سه اصل را رعایت کند. چون ماهیت جنگ چریکی و ماهیت جنگ مقاومت از نظر نظامی جنگ نامتعارف است.
مقاومت فلسطین چگونه مسلح شد؟
حدود سه یا چهار ماه بعد از پیروزی حزب الله در جنوب لبنان و اخراج رژیم صهیونیستی، انتفاضه دوم شروع شد. انتفاضه دوم که به آن انتفاضةالاقصی نیز میگفتند تفاوتش با با انتفاضه اول در این بود که به شکل مسلحانه رخ داده بود. در انتفاضه اول تنها سلاح فلسطینیها پرتاب سنگ اما این مرحله دوم آنان اسلحه داشتند. اما اینکه چگونه با وجود اشغال فلسطین و قطع بودن تمامی راههای رسیدن اسلحه، انتفاضه دوم با وجود اسلحه انجام شد، جوابش در این است که به عقیده کارشناسان، کشورهای حوزه مقاومت به مسلح شدن فلسطینیها برای دفاع از خود کمک کردند.برای تحویل سلاح دو راه وجود داشت. راه دریا و دیگری راه خشکی. در راه خشکی به این شکل بود که کشورهای حوزه مقاومت این سلاحها را تا سودان میبردند. آن موقع در سودان عمرالبشیر رئیس جمهور بود که گرایشهای اخوانی نیز داشت. این سلاحها را در سودان تحویل میدادند و سودانیها نیز آنها را تحویل قاچاقچیهای کالا میدادند که در همه کشورهای دنیا وجود دارد. اینها نیز از دل صحراهای سودان و صحرای سینا سلاحها را به گذرگاه رفح میبردند. رفح تنها جایی است که مرز قابل عبور است. در حقیقت رفح نام شهری است که نصف آن در غزه و نصف دیگرش در مصر است.به دلیل محاصره، فلسطینیها سلاحهای تحویل گرفته شده را از طریق تونلها به شهر میبردند که هم ارزانتر درمیآمد و نیاز مردم غزه نیز برطرف میشد. در آن زمان تقریبا 400-300 تونل بود که اندازه آنها با هم فرق میکرد، بعضیهایش به اندازه عبور یک نفر بود و بعضیهایش نیز اندازه عبور خودرو بود. استفاده اکثر این تونلها برای جابه جایی کالا بود.
روش دوم، رساندن سلاح از طریق دریا بود. دریای غزه توسط رژیم صهیونیستی کاملا محاصره شده است. نیروی دریایی رژیم صهیونیستی تا حدی به قایقهای فلسطینی اجازه میداد برای مواردی چون ماهیگیری از دریای نزدیک خود استفاده کنند و غیر این مورد نیروی دریایی رژیم صهیونیستی هر مورد دیگری را مورد هدف قرار میداد. چه خود فلسطینیها و چه کشتیهای خارجی. نمونهاش نیز همان کشتی امدادی ترکیه به نام کشتی دوستی بود که مورد حمله قرار گرفت و تبدیل به بحرانی میان ترکیه و اسرائیل شد. از سوی دیگر گروههای مقاومت از ساکنان ساحل شنیده بودند در بعضی از ساعتها جریان آب یک طوری برعکس میشود که به سمت یک بخشی از ساحل میآید. پس فلسطینیها سلاحها را داخل بشکههای بزرگ 220 لیتری میگذاشتند و آنها را حسابی وکیوم کرده و به داخل آب میانداختند. جریان آب سلاحها را میبرد فلسطین و اینها هماهنگ بودند که ما مثلا امشب سلاح میفرستیم. بنابراین این که امروزه فلسطینیها با جدیدترین سلاحهای جنگی با صهیونیستها مقابله میکنند همگی ماحصل تلاشهای چند ده ساله جبهه مقاومت در غرب آسیا است.
نظر شما