تخیل ژاندارم خلیجفارس در همین سالها در ذهن محمدرضاشاه نقش میبست. او بیمارگونه مسابقه تسلیحاتی در منطقه راه انداخته بود و درآمدهای نفتی را هزینه خرید اسلحه از ایالات متحده آمریکا میکرد. شکست اعراب در جنگ با اسرائیل و بهتبع آن شکسته شدن بت جمال عبدالناصر- رهبر کاریزمای کشورهای عربی- این موقعیت را برای شاه فراهم کرده بود که تخیل ژاندارم خلیجفارس را در ذهن خود تقویت کند.
فروردین سال1348 چالش مرزی باز هم بین ایران و عراق رخ داد. با روی کار آمدن
حسن البکر در عراق، قرارداد مرزی 1316، از سوی شاه کان لم یکن تلقی شد. آمریکا درعمان،سلطان قابوس را سرنگون و پسرش سعید را مستقر کرد. چند روزی از پاییز سال
49 نگذشته بود که جمال عبدالناصر هم درگذشت. اما مهمترین اتفاقی که در همین سال برای ایران افتاد، جدایی بحرین از ایران و پایان کشمکش دیرینه ایران و انگلیس بر سر بحرین بود. مجلسی که رای شورای امنیت سازمان ملل و لایحه دولت درباره استقلال بحرین را به رای گذاشت، مجلسی برخاسته از دربار و متشکل از اعضای حزب ایران نوین بود. این مجلس – مجلس بیست و دوم- در 24اردیبهشت سال 49 با 187 رای، استقلال بحرین را پذیرفت.
مخالفان این موضوع، جمعی از نمایندگان پانایرانیست مجلس بیست و دوم شورای ملی بودند. در این گزارش بخشی از مذاکرات مجلس بیست و دوم شورای ملی درباره مسئله استقلال بحرین آورده شده است. انتخابات مجلس بیست و دوم که مسئله استقلال بحرین را در یک جلسه فوقالعاده به شور گذاشت و رای به جدایی آن از ایران داد، در شرایطی برگزار شد که طبق روال آن سالها نتیجه انتخابات و مقدار کرسیهای هر حزب از قبل مشخص بود. حزب ایران نوین با تصاحب سه چهارم کرسیها(108 نماینده)، اکثریت مطلق را به دست آورد تا به این ترتیب هویدا برای تصویب طرحها و لوایح دولت، هیچ مشکلی نداشته باشد.
بیم شاه
خبری از اقتدار کاذب شاه در مقابل فشاری که انگلیس به وی برای اعطای استقلال به بحرین آورده بود، نبود. شاه در مقابل این فشار خود را خیلی ضعیف نشان داد. ایران و انگلیس برای حل اختلافات، موضوع را به سازمان ملل ارجاع دادند. اوتانت دبیر کل وقت سازمان ملل، نماینده خود را برای نظرخواهی از مردم به بحرین فرستاد. قرار بود یک
همه پرسی در بحرین برگزار شود اما این همه پرسی به یک نظرسنجی تقلیل یافت. به استناد نوشتههای اسدالله علم، شاه از بیم اینکه مردم او را وطنفروش بدانند، استقلال بحرین را بهنظر مردم بحرین منوط کرده بود. نماینده سازمان ملل در بحرین پس از مشاوره با سران منطقه گزارش داد که مردم بحرین استقلال را به اتحاد با ایران ترجیح میدهند. این گزارش در مجلس مورد برسی قرار گرفت و تصویب شد.
استیضاح دولت
30 فروردین ماه سال49 نمایندگان حزب پان ایرانیست در مجلس شورای ملی، دولت را بهدلیل تصمیمی که در مورد بحرین گرفت استیضاح کردند. دولت در اول اردیبهشت به استیضاح نمایندگان فراکسیون 4نفری حزب پان ایرانیست پاسخ داد و تقاضای رای اعتماد کرد. طبیعی بود مجلس که از دل دربار بیرون آمده است تمام و کمال به ادامه کار دولت رای اعتماد دهد. تنها 4نفر به این استیضاح رای دادند.
در جلسه فوق العاده که روز 24اردیبهشت 1349 بنا به تقاضای دولت تشکیل شده بود، عباس خلعتبری، قائم مقام وقت وزارت خارجه گزارشی از جریان اقدامات نمایندگان سازمان در بحرین را تقدیم مجلس شورای ملی کرد. دولت تقاضای تصویب این لایحه را داشت اما وقتی این موضوع در مجلس مطرح شد نمایندگان پان ایرانیست دلایل تاریخی حاکمیت ایران بر بحرین را برشمردند و بهشدت با تصمیم دولت مخالفت کردند.
محسن پزشکپور،نماینده مردم بوشهر و رهبر پان ایرانیستهای مجلس شورای ملی گزارش فرستاده دبیر کل سازمان ملل را چه از نظر ضوابط حقوق بینالمللی و مقررات و سنتهای بینالمللی و چه از نظر قواعد، فاقد اعتبار دانست.
در این جلسه (24اردیبهشت)، خلعتبری، گزارش اقدامات دولت و قطعنامه شورای امنیت درباره بحرین را قرائت کرد: «نمایندگان محترم به خاطر دارند که آقای وزیر امور خارجه در جلسه نهم فروردین ماه گزارش اقدامات دولت در مورد بحرین را به استحضار رساندند. در آن گزارش به اطلاع رسید که دولت شاهنشاهی ایران از دبیر کل سازمان ملل تقاضا کرده است که مساعی خود را برای کسب تمایلات واقعی مردم بحرین نسبت به سرنوشت خود به هر نحوی که مقتضی بداند به کار برد.»
خلعتبری در این جلسه قطعنامه شورای امنیت را قرائت کرد که بند 2 آن تاکید میکرد: « مردم بحرین میخواهند بهعنوان یک دولت خودمختار و حاکم درباره آینده روابط خود با دولتهای دیگر تصمیم بگیرند.»
خلعتبری، سپس از نمایندگان خواست لایحه دولت را درباره به رسمیت شناختن استقلال بحرین و قطعنامه شورای امنیت به تصویب برسانند.
در پاسخ به این درخواست اعضای پان ایرانیست مجلس با ارائه نطقهایی گزارش سازمان ملل را فاقد اعتبار دانستند. پزشکپور با بیان اینکه «ما با هر گونه نژاد پرستی بهشدت مخالفیم» خطاب به سایر نمایندگان گفت: در گزارش سازمان ملل به یک سرشماری استناد شده که در سال 1965انجام شد و نشان میدهد که نتیجهگیری نماینده اوتانت، دبیر کل سازمان ملل نمیتواند درست باشد. «در این گزارش اینطور ذکر میشود که در سال 1965، 79 درصد از مردم بحرین و ساکنان بحرین، بومی بحرینی بودهاند و در همین جا ذکر شده است که در همان سال 9/6درصد عمانی و مسقطی بودهاند. در همانجا ذکر شده است که بیش از 7 هزار ایرانی ساکن بحرین بودهاند. سؤال من این است که بومی بحرینی کیست؟»
هوشنگ طالع، نماینده مردم رودسر در پاسخ به این سؤال پزشکپور، میگوید: «ایرانی» و پزشکپور ادامه میدهد: «این 79 درصد بومی بحرینی یعنی کسانی که از ابتدا در بحرین زندگی کردهاند، کسانی بودهاند که قبل از استیلای استعمار در بحرین بودهاند و به همین دلیل بومی بحرینی خطاب شدهاند اینها چه کسانی هستند؟ اینها ایرانی هستند کما اینکه ما نمیتوانیم بگوییم بومی فارسی، ما نمیتوانیم بگوییم بومی سنندجی. اینها همه ایرانی هستند. آن بومیهایی که اینجا نام از آنها برده و در این سرشماری 79 درصد بودهاند ایرانیانی بودهاند که در آن منطقه زندگی میکردند.»
پزشکپور 7 هزار نفری را که بهعنوان ایرانی در گزارش نماینده اوتانت معرفی شده کسانی میداند که شناسنامه ایرانی گرفتهاند « ولی این دلالت بر آن ندارد که 79درصد دیگر ایرانی نیستند.»
نماینده مردم بوشهر در مجلس بیست و دوم شورای ملی به تناقض دیگری در گزارش نماینده دبیر کل سازمان ملل اشاره میکند و میگوید: در این گزارش ذکر شده است که «مردم ایران و ایرانیان در بحرین نمیتوانند به زبان خودشان یعنی فارسی صحبت کنند.» اما در جای دیگر گزارش آمده است: «ایرانیالاصلها را باید از طریق مکالماتشان در خانههایشان که به زبان فارسی صحبت میکنند شناخت.» بر این اساس پزشکپور استدلال میکند که امکان نظرخواهی آزادانه وجود نداشته است.
«سؤال این است چگونه در یک چنین شرایطی و یک چنین محیطی که گزارش دلالت دارد، تمایلات و نظرات آزادانه مردم بحرین احراز و استنباط میشود؟»وی دلیل دیگری بر نامستند بودن گزارش سازمان ملل میآورد و ادامه میدهد: «ایشان (اشاره به نماینده سازمان ملل) و هیئت همراهش3 هفته در بحرین میمانند با آن وضع خاصی که عرض کردم. یک هیئت در 3هفته مطلقا نخواهد توانست واقعا به یک بررسی دقیق و عمیق برای احراز نظرات مردم اقدام کند پس (وی) از چه راهی اقدام کرد؛ به نمایندگان گروههای مختلف مراجعه کرد.»
نماینده سازمان ملل در گزارشاش البته نوشته بود تقریبا همه ساکنین بحرین با داشتن سنت فرهنگی ایرانی به فرهنگهای ایران پیوند خوردهاند. و این مسئله نیز مورد استناد پزشکپور قرار گرفت تا بگوید «کسی که پیوند خود را با فرهنگ ایرانی حفظ بکند؛ یعنی روح و روان ایرانی را دارد و چنین کسانی هرگز چنین تمایلی را ابراز نخواهند کرد که از مادر وطن جدا شوند و زندگی جداگانه داشته باشند.»
صحبت وقتی به اینجا میرسد علی اکبر حکیم شوشتری، نماینده شوشتر، در پاسخ به اعتراض نماینده خرمشهر که فریاد میزند «جنابعالی مسئله بحرین را دکان میدانید»؟ میگوید: «دکان هست برای عدهای معدود، نه برای اکثریت.»
پان ایرانیستها دلایل دیگری را نیز در مخالفت با لایحه دولت مطرح کردند. و بالاخره محسن خواجه نوری نماینده شمیرانات در مقابل استدلالهای پان ایرانیستها گفت:«آقای پزشکپور شما صحبت از جدایی بحرین کردید من فکر میکنم این اقدام نه تنها موجب جدایی بحرین نخواهد شد بلکه ارتباطهای معنوی ما روز به روز بیشتر خواهد شد.
نه تنها با این شیخنشینها بلکه با تمام شیخنشینهای خلیجفارس، و هیچ تردیدی نیست که این استخوان لای زخمها که سیاست استعماری بهوجود آورده بود همه به ضرر ملل مسلمان و خاورمیانه بوده است... اگر بخواهیم رویه آقای پزشکپور را دنبال کنیم باید برادرکشی را آغاز کنیم. باید در یک ماجرای نظامی و سیاسی خودمان را آلوده کنیم و این مصلحت ملتی نیست که در سازندگی و در راه کار مثبت و صلح جویی قدم بر میدارد.»
پس از صحبتهای خواجهنوری و صحبتهای رامبد در حمایت از لایحه دولت، عبدالله ریاضی، رئیس مجلس، اعلام رایگیری کرد. 187 نفر موافقت خود را با لایحه دولت اعلام کردند و تنها 4 نماینده مخالف لایحه بودند. خواجه نوری یک سال بعد پست دولتی گرفت و 4نماینده پانایرانیست در دور بعدی مجلس اجازه ورود به مجلس را پیدا نکردند.
اعلام خبر استقلال بحرین از رادیو ایران به قدری مضحک پخش شد که اسدالله علم در خاطراتش میگوید: «گوینده خبر چنان با افتخار و غرور آن را خواند که گویی هماکنون بحرین را فتح کردهایم.»