چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۱۹:۳۷
۰ نفر

کامران محمدی: تا همین یکی دو سال پیش، نزدیک نمایشگاه که می‌شد، دست کم 3 – 2 بهانه بود که کسی چند بن کاغذی برایمان بفرستد

و ما هم وقتی نمایشگاه می‌رویم تنها به دست این و آن نگاه نکنیم و دست کم چند مجموعه‌داستان یا مجموعه‌شعر 70 – 60 صفحه‌ای بخریم و برگردیم.

یکی روزنامه‌نگار حسابمان می‌کرد، یکی داستان‌نویس، یکی دانشجو و... اما ناگهان قرار شد خارجکی شویم و بن‌های کاغذی کاملا اخی‌شدند و نورسیده، با کلی اهن و تلپ و ساز و دهل، رونمایی شد و بن‌ الکترونیکی، گل سرسبد کتاب و کتابخوانی ایران، از راه رسید.

حالا، همان چند برگ بن کاغذی را هم دیگر کسی برایمان نمی‌فرستد؛ شاید فکر ما را می‌کنند که اغفال نشویم و از سر بی‌پولی، بن‌ها را به 5درصد زیر قیمت آب نکنیم. شاید هم اصلا ما دیگر روزنامه‌نگار، نویسنده و... نیستیم.

نورسیده حالا 2 سالی می‌شود که قدم به مصلی گذاشته و آن قدر لی‌لی به لالایش گذاشته‌اند که زمین به آسمان برود و آسمان به زمین بیاید، بهترین است.

همه خانواده و فک و فامیل چنان قربان‌صدقه‌اش می‌روند که آدم دلش می‌خواهد آن را خرد کند. تازه، کاش کاری از دستش برمی‌آمد و یک ذره از این همه که  می‌گویند، زیبایی و کاربلدی داشت.

سال قبل که هر که به نمایشگاه رفت، جلو ی غرفه ایستاد و قیافه گرفت و کارت الکترونیکی را درآورد و ابرو بالا انداخت، سر خورده‌شد و برگشت.

خانواده مگر کوتاه آمد؟ به جای اینکه گوشش را بکشند، قربان صدقه‌اش رفتند و مراقبش بودند که یک وقت ناراحت نشود و کسی نازک‌تر از گل به او نگوید. تازه برایش یک عالمه خط تلفن خریدند که شاید از خر شیطان پایین بیاید و کمتر مردم را سرخورده کند، اما... کاش ما خارجکی نمی‌شدیم.

کد خبر 81317

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز