اگر از روی نتیجه ماجرای چارلز فریمن که چندی پیش اتفاق افتاد بخواهیم قضاوت کنیم، بهنظر میرسد که لابی اسرائیل همچنان ترسناک است. اما با نگاهی کلیتر باید گفت که کشمکش بر سر ماجرای فریمن در حقیقت مانند جنگ واترلو برای لابی اسرائیل بوده است.
در 19 ماه فوریه، لارا روزن در سایت فارین پالیسی گزارش داد که فریمن توسط دریادار دنیس بلر، مدیر بخش اطلاعات ملی آمریکا به ریاست شورای اطلاعات ملی آمریکا که سمت مهمی است انتخاب شدهاست. این شورا که یک نهاد مطالعاتی رسمی است، از 16 آژانس اطلاعاتی گزارشها را دریافت میکند و خروجی آن، گزارشی است با نام ارزیابی اطلاعات ملی درباره موضوعات مهم روز که این ارزیابی قرار است راهنمای سیاستگذاران در واشنگتن قرار گیرد.
فریمن برای این شغل، ویژگیهای اولیهای داشت که شروع خوبی بود: تسلط به زبان سنتی چینی، تجربه زیاد در آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا، تجربه سمت سفیر سابق آمریکا در عربستان در جریان جنگ اول خلیج فارس و همچنین مقام معاونت سابق وزیر دفاع در دولت رونالد ریگان.
اما فریمن با انتقاد شدید از رابطه آمریکا و اسرائیل، یکی از خطوط قرمز واشنگتن را شکستهبود. ساعتی بعد از اینکه فارین پالیسی خبر انتخاب فریمن را منتشر کرد، استیو روزن از مقامات سابق کمیته روابط آمریکا و اسرائیل یا همان آیپک معروف، مسیری را آغاز کرد که خیلی زود به خط آتشی برای انتقادات شدید از فریمن تبدیل شد.
خود روزن چندی پیش در وزارت دادگستری آمریکا به اتهام جاسوسی و انتقال اطلاعات طبقهبندی شده به طرفهای خارجی و بعضی از همکارانش در آیپک و یک مقام سفارت اسرائیل، محکوم شدهبود. روزن حملاتش را ابتدا در وبلاگش آغاز کرد.
محور این حملات انتقادی، سخنان گذشته فریمن در انتقاد از اسرائیل بود. این البته موضوع در پردهای نیست. فریمن بارها و بارها بسیاری از سیاستهای اسرائیل را محکوم کرده و از رابطه بسیار نزدیک واشنگتن و تلآویو انتقاد کرده است. او در سال 2007 گفتهبود که سرکوب بیرحمانه فلسطینیان توسط اشغالگران اسرائیل پایان نیافتهاست و در جای دیگر گفتهبود که هویت آمریکا و اسرائیل یکی شدهاست.
اما روزن و آنها که مسیر او را دنبال میکردند به حملات خود ادامه داده و ادعاهای خود را بزرگنمایی کردند. آنها با نقل قول و اشاره به ایمیلهای گذشته، فریمن را یک لابیکننده طرفدار اعراب جلوه دادند که رابطه نزدیکی با سعودیها دارد و نگران بدرفتاری حکومت چین با مخالفان نیست. آنها سعی کردند این مقام سابق آمریکایی را یک تندرو و ضدیهودی جلوه دهند.
این ماجرا از وبلاگ روزن به دیگر سایتهای راستگرا، صهیونیست و نومحافظهکار گسترش یافت و از آنجا به سایتهای دیگری مانند Newrepublic، Commentary، National Review و Weekly standard رسید. آنها یکصدا فریمن را بازیچه دست سعودیها خواندند. سپس نوبت به ستوننویسان مطبوعاتی رسید؛ مثلا در والاستریت ژورنال لقب حامی چین و مخالف اسرائیل را به او دادند و واشنگتن پست او را یک افراطی خواند. بعد از آن، حامیان اسرائیل در کنگره دست به کار شدند. آنها در یکی از جلسات سنا به رهبری جو لیبرمن وارد بحث شدیدی با دریادار بلر بر سر انتخاب فریمن شدند. بلر به شدت از فریمن دفاع کرد اما کاخ سفید هیچ حمایتی از او نکرد.
با شدت گرفتن این حملات، فریمن به این نتیجه رسید که نمیتواند دربرابر این توفان مقاومت کند. او در گفتوگویی به یکی از خبرنگاران بهصورت خصوصی گفت که نتیجه کار شورای اطلاعات ملی آمریکا به ریاست او در آینده هر چه که باشد، مورد حمله همین گروهها قرار میگیرد و به نتیجهای نخواهد رسید. در 10 مارس، فریمن تسلیم شد.
او در نامهای به دوستان و همکارانش دست به ضدحملهای زد که میتواند به تغییر ماهیت سیاست در واشنگتن کمک زیادی کند. او نوشت: تاکتیکهای لابی اسرائیل نوعی ترور شخصیت، نقل قول نادرست، تخریب سوابق، جعل و دروغ است. هدف این لابی به کنترل درآوردن اوضاع سیاسی از طریق وتوی انتصاب شخصیتهایی است که با نظر آنها مخالفند. او نوشت که چینیها ضربالمثلی دارند با این مضمون که مرغ را بکش تا میمون حساب کار دستش بیاید. لابی اسرائیل هم با قربانی کردن من( فریمن) در حقیقت میخواهد دیگر منتقدان اسرائیل در واشنگتن را مرعوب کند.
هنوز نمیتوان گفت چه تعداد میمون در واشنگتن از این قربانی کردن مرغ، درس گرفته و مرعوب شدهاند. اما لابی اسرائیل غریو شادی فاتحانه سردادهاست.
اما در همین حال روزنامه واشنگتن پست در یک سرمقاله هیجانی تلاش کرد که نشان دهد چنین لابی اصلا وجود ندارد. این روزنامه فریمن را متهم کرد. لابی اسرائیل هم مدام وجود خودش را تکذیب و انکار میکند. اما ماجرای فریمن فعالیت این لابی را زیر نور شدید آفتاب قرار داد.
ماجرای فریمن در حقیقت بیش از هر رویداد دیگری در آمریکا، توجهات را به این لابی جلب کرد. بعد از این ماجرا نویسندگان در وبلاگ و وبسایتهای مختلف، این ماجرا و حمله به فریمن را نقل کردند و طبیعی است که دلیل و انگیزه آن را نیز توضیح دادند. برای اولین بار 2روزنامه نیویورک تایمز و واشنگتن پست در اقدامی هماهنگ به یک موضوع در صفحه نخست خود پرداختند و ماجرای فریمن را با همه جزئیات آن مربوط به لابی اسرائیل نقل کردند.
این جلب توجه به لابی اسرائیل و اقدامات این لابی در لحظهای حساس اتفاق افتاد و به همین خاطر است که سرنگونی فریمن را جنگ واترلوی لابی اسرائیل میخوانند. این روزها طرفداران راستگرای اسرائیل در واشنگتن از جهتگیریهای باراک اوباما در قبال تلآویو، فلسطینیان، ایران و خاورمیانه بهطور کلی، عصبی شدهاند. با وجود آنکه سال گذشته و در میانه تبلیغات انتخاباتی، اوباما با حضور در جلسه آیپک به نوعی ارادت خود را نشان داده اما آنها هنوز متقاعد نشدهاند که پرزیدنت اوباما ملاحظه اسرائیل را خواهد کرد یا نه. این گروه از لابیکنندگان بیش از هر چیز دیگر به گرایش اوباما برای شنیدن نقطهنظرات فلسطینیان مشکوک هستند.
از سوی دیگر اگر چه انتصاب هیلاری کلینتون به وزارت خارجه و رم امانوئل به سمت رئیس ستاد کاخ سفید برای لابیکنندگان اسرائیلی واشنگتن امیدوارکننده بوده اما دیگر انتصابهای دولت اوباما چندان امیدبخش نبودهاست. یکی از این موارد نگرانی برای لابی اسرائیل مشاورانی مانند رابرت مالی در گروه بحران بینالمللی و حضور کسانی مانند برژینسکی در اطراف اوباماست.
با این حال نگرانکنندهترین این انتصابها فریمن بود. حملات 3 هفتهای اسرائیل به غزه و انعکاس اخبار آن در رسانههای جهان، از اسرائیل یک قدرت قلدر بیرحم تصویر کرد که به زندگی فلسطینیان اهمیتی نمیدهد. نظرسنجیهایی که بعد از این حمله از آمریکاییها انجام شده نشان میدهد که مردم این کشور و حتی بسیاری از اعضای جامعه یهودی نسبت به اقدامات اسرائیلیها شک کردهاند. این یکی از مواقع نادری است که نظر افکار عمومی آمریکا به سمت مخالف اسرائیل گرایش پیدا کردهاست.
نکته دیگر این است که اکنون اسرائیل قرار است توسط دولت تندروی راست افراطی به رهبری نتانیاهو، رهبر حزب لیکود اداره شود که تندروترین افراد حکومت اسرائیل مانند لیبرمن هم در آن حضور دارند. این یک لحظه حیاتی و بحرانی برای لابی اسرائیل در واشنگتن است. در چنین شرایطی کار لابی اسرائیل در واشنگتن دشوار خواهد شد. این لابی اکنون در عین نگرانی از سیاستهای دولت اوباما و ناتوان از بازسازی چهره اسرائیل بعد از حمله به غزه باید با تبعات حاصل از بهقدرت رسیدن تندروها در تلآویو هم روبهرو شود.
آسیا تایمز- 17 مارس 2009