آدم‌های خیلی باهوش دوست ندارند که فقط لایه‌های سطحی را ببینند. می‌دانند صرف ادعایی که شخصی می‌کند لزوما معنایش این نیست که دارد حقیقت را می‌گوید. اینکه شنونده خوبی هستند معنایش این نیست که هر چه می‌شنوند را باور می‌کنند یا با آن موافق‌اند. بلکه گوش می‌دهند تا نتیجه‌گیری‌های خودشان را بکنند.

سبک زندگی

به گزارش همشهری آنلاین، اغلب می‌نشینیم و درباره این رویاپردازی می‌کنیم که اگر بزرگتر، قوی‌تر، زیباتر و باهوش‌تر بودیم چه می‌شد. ولی درحقیقت نمی‌دانیم که زندگی واقعا برای چنین آدم‌هایی، چه زیبا، چه بسیار باهوش و چه هر صفت برتری، چگونه است.

در این مطلب قصد داریم در عادات و رفتار کسانی غور کنیم که حقیقتا باهوش هستند. نکته جالب اینجاست که این آدم‌ها از هوش بالایشان بی‌خبرند. با ما همراه باشید تا این ۷عادت را که باهوش‌ها ناخودآگاه انجام می‌دهند، با شما مرور کنیم.

۱.قبل از آنکه حرف بزنند فکر می‌کنند

فرقی نمی‌کند که شما چه سوالی از آن‌ها بپرسید ـ چه درباره علم و چه درباره اینکه ناهار چه می‌خورند ـ آن‌ها پیش از پاسخ مکثی طولانی می‌کنند. آن‌ها بدون اینکه حرفی بزنند یک دقیقه به چشمان شما خیره می‌شوند، که در مقیاس یک مکالمه، گویی تا ابد طول می‌کشد!

برای ناآشنایان یا کسانی که نخستین‌بار با چنین افرادی معاشرت می‌کنند، این افراد آزاردهنده به نظر می‌رسند. آن‌ها حتی مطمئن نیستند که پرسش‌شان توسط این افراد شنیده شده باشد. چون هیچ علامت بیرونی‌ای مبنی بر شنیده شدن حرف‌شان را نمی‌بینند. پس وقتی این افراد ناگهان پاسخ می‌دهند ...آن‌ها نفس راحتی می‌کشند!

درضمن اغلب از پرکننده‌های کلام مثل «آم» و «اِ» و نظیر آن استفاده نمی‌کنند. واژه‌های آن‌ها بسیار دقیق و حساب‌شده است. انگار که توی ذهن‌شان مشغول حل معادله بودند نه گفت‌وگو کردن!

۲.بیشتر از آنکه حرف بزنند گوش می‌دهند

بسیاری از باهوش‌ها می‌توانند واضح و شیوا درباره موضوعاتی که از آن اطلاعات دارند حرف بزنند. آن‌ها می‌توانند به بهترین استادان و کارشناسان تبدیل شوند.

با این حال آن‌ها با اطلاعات زیاد به دانش می‌رسند. بسیاری از آدم‌های باهوش تا می‌توانند مطالعه می‌کنند اما اغلب آن‌ها کاری را انجام می‌دهند که در عصر کنونی بسیار کمیاب است. آن‌ها شنوندگان خوبی هستند.

به جای آنکه مثل کارشناسان تلویزیونی مدام حرف بزنند، ترجیح می‌دهند که به صندلی‌شان تکیه بزنند و بشنوند دیگران چه می‌گویند. معنایش لزوما این نیست که همیشه ساکت هستند، بلکه مثل اسفنجی هستند که هزاران قطعه اطلاعات را جذب و بررسی می‌کند و نهایتا از میان آن‌ها نتیجه را استخراج می‌کند.

بنابراین آدم‌های واقعا باهوش به حرف همه گوش می‌دهند، حتی آن‌هایی که در نردبان هوش از آن‌ها چندپله پایین‌تر باشند. از نظر آن‌ها همیشه فرصتی برای جمع‌آوری اطلاعات وجود دارد.

۳.به ادعاهای دیگران شک دارند

آدم‌های خیلی باهوش دوست ندارند که فقط لایه‌های سطحی را ببینند. می‌دانند صرف ادعایی که شخصی می‌کند لزوما معنایش این نیست که دارد حقیقت را می‌گوید. اینکه شنونده خوبی هستند معنایش این نیست که هر چه می‌شنوند را باور می‌کنند یا با آن موافق‌اند. بلکه گوش می‌دهند تا نتیجه‌گیری‌های خودشان را بکنند.

اغلب اوقات ادعاهای دیگران را رد می‌کنند. در مورد چیزهایی که می‌خواهند، فیلم‌هایی که می‌بینند و رسانه‌هایی که استفاده می‌کنند هم همین است. آن‌ها دربست هر چیزی را نمی‌پذیرند. اگر ادعایی برایشان اهمیت داشته باشد، قبل از باور پیدا کردن به آن، به دنبال شواهد و مدارک هستند و تا زمانیکه شواهد و مدارک به دست نیاید به آن ادعا به دیده تردید نگاه می‌کنند.

همچنین جاهایی هست که آن‌ها با آدم‌هایی که خودشان را «پرنفوذ» می‌دانند مجادله می‌کنند. این آدم‌های پرنفوذ می‌خواهند با موقعیت، ظاهر یا شخصیت‌شان روی دیگران اثر بگذارند تا آن‌ها را وادار کنند حرفشان را باور کنند.

اما از نظر آدم‌های بسیار باهوش این چیزها معنایی ندارد و فقط مدارک و شواهد است که حرف اول را می‌زند. بنابراین آن‌ها اغلب به کسانی که عادت کرده‌اند حرف‌هایشان بدون چون و چرا باور شود، آشکارا نشان می‌دهند که تا چه حد به آن‌ها به دیده تردید می‌نگرند.

این آشکارا نشان دادن مخالفت‌ها اغلب بدون آنکه متوجه باشند برایشان اصطکاک اجتماعی ایجاد می‌کند.

۴.از بحث پرهیز می‌کنند

اغلب آدم‌های بسیار باهوش عادت ندارند وارد مجادلات کلامی یا بحث و جدل با دیگران شوند. خوب چرا مگر باهوش نیستند؟

آدم‌های خیلی باهوش دغدغه متقاعد کردن دیگران را ندارند. آن‌ها بدون آنکه آگاهانه این کار را انجام دهند، تمایل دارند روی شواهد و تحلیل‌هایشان از آن تمرکز کنند و نسبت به بسیاری از عقاید و ایده‌های مخالف بی‌علاقگی نشان می‌دهند.

منظورم این نیست که ذهنی بسته دارند. منظور این است که زیاد وقت‌شان را صرف مجادله و دعوا با دیگران نمی‌کنند تا کسانی که به نظر می‌رسد در نردبان ذهن چند پله هوشی از آن‌ها پایین‌تر هستند را متقاعد کنند.

مثل این است که با یک سگ درباره سیاست حرف بزنید. قطعا سگ تمایل و علاقه‌ای به حرف‌های سیاسی شما ندارد. بنابراین چندان درباره موضوعات مختلف با دیگران مخالفت نمی‌کنند، خصوصا اگر این دیگران چندان نظرشان حائز اهمیت نباشد.

این عادت ممکن است آن‌ها را گوشه‌گیر یا منفعل جلوه دهد اما درحقیقت نشانه‌ای است که می‌گوید آن‌ها تمایلی ندارند در هیچ مفهوم معنادار یا عقلانی‌ای درگیر شوند.

۵.حواسشان به زمان نیست

یکی از بزرگترین تناقض‌های افراد باهوش این است که اغلب به طور کامل گذر زمان را از دست می‌دهند و فراموش می‌کنند چه وقت است و کجا هستند!

آن‌ها اگر ملاقات یا کلاسی داشته باشند حتما سر وقت می‌رسند. اما هرگز نباید بدون وقت قبلی به آن‌ها سر بزنید چون اصلا نمی‌توانید تصور کنید که ممکن است در چه موقعیتی باشند. ممکن است سر زده به اتاقشان بروید و با یک بهم‌ریختگی غیرقابل باور مواجه شوید. زمین پر از کاغذ و کتاب و نمودار است، کامپیوتر برای خودش روشن است و ....همان لباسی تن‌شان است چند روز پیش تن‌شان دیدید. دلیلش آن است که آن‌ها چند روزی را در دفتر کارشان مانده‌اند و فرصت نکرده‌اند به خانه بروند.

حتما شما هم با این آدم‌ها مواجه شده‌اید، جوری مشغول می‌شوند که فقط ممکن است برای اجابت مزاج از اتاقشان خارج شوند. آنقدر در کاری که می‌کنند غرق می‌شوند که به کل زمان را فراموش می‌کنند.

۶.باعث می‌شوند دیگران حس احمق‌بودن بگیرند

آدم‌های بسیار باهوش بدون اینکه خودشان متوجه باشند باعث می‌شوند که دیگران در مقایسه خودشان با آن‌ها حس حماقت کنند. هوش چرخی با پره‌های متفاوت است و هوش عاطفی یا EQ اغلب با IQ همسو نیست. یک فرد می‌تواند IQ بالایی داشته باشد اما نتواند خیلی زیاد با دیگران همدلی کند یا به هنجارهای اجتماعی پایبند باشند.

آن‌ها از روی نیت بد یا خباثت نظر بد یا منفی نمی‌دهند، بلکه نظر حقیقی‌شان را درباره چیزها می‌دهند. مثلا یک پروفسور باهوش ممکن است به شما بگوید رشته‌ روان‌شناسی که در حال تحصیل در آن هستید، شبه علم است و خواندنش کاری ندارد. او قصد تخریب شخصیت شما را ندارد بلکه نظر حقیقی‌اش را درباره این رشته گفته است.

۷.خیلی راحت حواسشان پرت می‌شود

پیشتر توضیح دادیم که افراد باهوش اغلب بیشتر از آنکه صحبت کنند، می‌شنوند. با اینحال همچنان محدودیت‌های خودشان را دارند. آن‌ها به چیزهایی که در حوزه علاقه‌مندی‌شان است گوش می‌دهند اما اگر چیزی را دوست نداشته باشند، می‌توانید متوجه شوید که فقط به شما خیره شده‌اند اما حواسشان به شما نیست.

افراد باهوش معمولا در برابر داستان‌هایی که از خودتان برایشان تعریف می‌کنید کسل می‌شوند. حس می‌کنند که داستان‌تان کشدار و طولانی است. آن‌ها خیلی سریع نکته‌ها را می‌گیرند بنابراین دوست دارند شما فقط اصل مطلب را بگویید، به جای اینکه حاشیه بروید یا خیلی زیاد روی جزئیاتی تمرکز کنید که از نظر آن‌ها واقعا اهمیتی ندارد.

این کار می‌تواند کلافه‌ و کسل‌شان کند و ازآنجایی که علاقه‌مندی‌های بیشتری برای فکر کردن دارند، ممکن است به ذهن‌شان پناه ببرند و فقط جسم‌شان پیش شما باشد. آن‌ها اصلا فراموش می‌کنند شما در حال صحبت با آن‌ها بوده‌اید.

بنابراین اینطور نیست که برای لحظاتی حواس‌شان پرت شود، تمرکز آن‌ها به طور کامل توسط چیزی به مراتب جالب‌تر است ربوده می‌شود.

سخن آخر

آدم‌های خیلی باهوش اغلب این رفتارها را ناخودآگاه و بدون آنکه متوجه باشند انجام می‌دهند. آن‌ها تلاش نمی‌کنند متفاوت، خودمحور یا نخبه‌گرا باشند. این چیزی است که حقیقتا هستند!

کد خبر 814720

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha