مرجعیتی که توانسته در نشیب و فراز نه چندان طولانی خود در مقایسه با نهادهای عالی روحانیت در دیگر ادیان، اثراتی بسیار درخشان از خود بر جای بگذارد.
بنیان مرجعیت شیعه در طول تاریخ نقش آفرینی خود با پیوستاری حرکت عالی علمی از یک طرف و دور نبودن از اجتماع و دنیا و معیشت مردمان از طرف دیگر جایگاهی رفیع را از آن خود کرده است. همچنین نباید از نظر دور داشت که این بنیان هر چه پیشتر میرود مستحکمتر از پیش با تبلور ولایت فقیهی که در روزگار معاصر تنها در گوشهای از جهان آن هم به زعامت مرجعی شیعه توانسته است ریشه بدواند مستحکمتر میشود.
آنگاه که اندیشه ولایتمدارانه فقیهی جامعالشرایط بهعنوان نایب معصوم به قیام مرجعی که خود هم فلسفه و عرفاندانی بینظیر و هم متخلق و متحقق به عرفان و فلسفه بود پا گرفت، بسیاری از متفکران داخلی و خارجی که به وضعیت ایران میاندیشیدند بیش از هرکس دیگر به این پتانسیل ناب در جهان تشیع علوی پی بردند. وقتی شریعت و تفقه میتواند با طریقت و تفلسف جمع شود در قامت زعیمی که به مردمان چونان بنده خداوند - و نه رعیت نهادهای دینی - مینگرد، آن میشود که در ایران اسلامی شده و بیاغراق است اگر بگوییم باید وجه کلیای از کیستی ایرانی بودن و مسلمانیمان را در کارنامه این نهاد پر افتخار به تماشا بنشینیم.
اما مقدمه گفتن از مرجعیت شیعه بهانهای است برای سوگداشت عالمی از تبار همین مرجعیت که جدای از شمع فروزان عمل و عقل مردمان بودن، معلم دلهای ایشان نیز بود و بلکه هست، اگرچه گفتهاند «ثلم فیالاسلام ثلمه لایصدها شیء».
صفحه اندیشه روزنامه همشهری ضمن عرض تسلیتی چند باره به خاطر ثلمه درگذشت آیت الحق حضرت حاج شیخ محمد تقی بهجت، توجهی دارد به زندگی و آثار علمی این مرجع عالی قدر و معلم اخلاق و عرفان.
شهر مذهبی فومن در استان گیلان در اواخر سال 1334 هجری قمری چشمان باز آیتالله محمد بهجت فومنی را بهعنوان پنجمین فرزند خانوادهای اهل دیانت به سرپرستی کربلایی محمود بهجت به خنده دید.
آیتالله بهجت که در 16ماهگی مادر را از دست داده بودند تحت تربیت پدر تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه فومن به پایان برده و پس از آن در همان شهر به تحصیل علوم دینی پرداختند. بعد از این دوره بود که ایشان با اینکه هنوز 14 سال بیشتر نداشتند در سال 1348 هـ . ق. به عراق مشرف شدند و در کربلای معلّی اقامت گزیدند.
در سال 1352هـ . ق.این جستوجوگر حقیقت محمدی برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرف میشوند و قسمتهای پایانی سطح را در محضر آیات عظامی چون مرحوم آیتالله آقا شیخ مرتضی طالقانی به پایان میرساند.
آیتالله بهجت پس از اتمام دوره سطح و درک محضر استادان بزرگی چون آیاتعظام: آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره) و میرزای نائینی(ره)، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حق حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی(ره)، معروف به غروی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی، که دارای فکری سریع و جوال و متحرک و همراه با تیزبینی بوده، بهرهها برد.
آیتالله محمد تقی مصباحیزدی که از شاگردان نامدار مرحوم بهجت هستند درباره استفاده آیتالله بهجت از استادان خود میگوید:«در فقه بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد کاظم شیرازی- که از شاگردان مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی و از استادان بسیار برجسته نجف اشرف بود- استفاده کرده و در اصول از مرحوم آقای نائینی و سپس بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد حسین غروی اصفهانی فایده برده بودند، هم مدت استفادهشان از مرحوم اصفهانی بیشتر بود و هم استفادههای جنبی دیگر.»
در هوای یار
هوای پریشانی یاد یار، این سالک معرفت راستین را بر آن داشت تا در ضمن تحصیل به تهذیب نفس و استکمال معنوی همّت بگمارند و در کربلا در جست و جوی استاد و مربی اخلاقی بر آمده و بهوجود آقاسید علی قاضی، عارف واصل بزرگی که در نجف ساکن بوده برسند و خوشهچین خرمن معرفت این استاد ربانی شوند. همچنین پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خویش آیتالله شیخ محمد حسین اصفهانی (غروی ) استفادههای اخلاقی کردند.
آیتالله مصباح درباره تاثیر این دو استاد اخیر ایشان میگوید: پیدا بود که از نظر رفتار هم(آیتالله بهجت) خیلی تحتتأثیر مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی بودند، چون گاهی مطالبی را از ایشان با اعجابی خاص نقل میکردند و بعد نمونههایش را ما در رفتار خود ایشان میدیدیم. پیدا بود که این استاد در شکل گرفتن شخصیت معنوی ایشان تأثیر بسزایی داشته است... . ایشان از مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی مستقیماً در جهت اخلاقی و معنوی بهره برده و سالها شاگردی ایشان را کرده بودند.
آیتالله قاضی از کسانی بودند که مُمَحَّضِ در تربیت افراد از جهات معنوی و عرفانی بودند مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم آیتالله آقا شیخ محمد تقی آملی و مرحوم آقاشیخ علی محمد بروجردی و عده زیادی از بزرگان و حتی مراجع در جنبههای اخلاقی و عرفانی از وجود آقای قاضی بهره برده بودند. آیتالله بهجت از اشخاص دیگری نیز گهگاه نکاتی نقل میکردند مثل مرحوم آیتالله آقا شیخ مرتضی طالقانی و دیگران... .
اما در زمینه تحصیل فلسفه نیز آیتالله بهجت، اشارات ابنسینا و اسفار ملاصدرا را نزد مرحوم آیتالله سید حسن بادکوبهای از استادان بزرگ فلسفه زمان خود فرا گرفتند.
این عالم ربانی بعد از تکمیل دروس، در سال 1324 هـ .ش. به ایران مراجعت کرده و چند ماهی در فومن اقامت داشتند و بعداً تصمیم گرفتند که در شهر مقدس قم اقامت کنند.
درباره این تاریخ باید گفت هنوزچند ماهی از اقامت حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی در قم نگذشته بود که آیتالله بهجت وارد قم شد و همچون حضرات آیات عظام امام خمینی(ره)، گلپایگانی و... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شدند.
آیتالله مصباح نیز در این باره اعتقاد دارند:
«آیتالله بهجت از همان زمانی که مرحوم آیتالله بروجردی(ره) در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته و از مُستَشکلین معروف و مبرز درس ایشان بودند. معمولاً استادانی که درس خارج میگویند، در میان شاگردانشان یکی دو سه نفر هستند که ضمن اینکه بیش از همه مطالب را ضبط میکنند احیاناً اشکالاتی بهنظرشان میرسد که مطرح و پیگیری میکنند تا مسائل کاملاً حل شود، اینان از دیگران دقیقترند و اشکالاتشان علمیتر و نیاز به غور و بررسی بیشتری دارد و ایشان در آن زمان چنین موقعیتی را در درس مرحوم آیتالله بروجردی داشتند. »
آیتالله بهجت در همان ایام که در درس آیات عظام اصفهانی، غروی و شیرازی حضور مییافت، ضمن تهذیب نفس و تعلم، به تعلیم هم میپرداخت و سطوح عالیه را در نجفاشرف تدریس میکرد. پس از هجرت به قم نیز پیوسته این روال را ادامه میدادند. در رابطه با تدریس خارج فقه توسط ایشان نیز در مجموع میتوان گفت که ایشان بیش از 40سال به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشتند و به واسطه شهرت گریزی غالباً در منزل تدریس کرده اند و فضلای گرانقدری سالیان دراز از محضر پر فیض ایشان بهره بردهاند.
این تدریس، برکات بسیاری داشته که میتوان از شاگردان نامدار ایشان این فضلا را که برخی اکنون خود صاحب رساله و فتوایند نام برد: محمدتقی مصباح یزدی، عبدالمجید رشیدپور، سید مهدی روحانی، علی پهلوانی تهرانی، مختار امینیان، محمدهادی فقهی، هادی قدس، محمود امجد، محمد ایمانی، محمد حسن احمدی فقیه یزدی، محمد حسین احمدی فقیه یزدی، مسعودی خمینی، سیدرضا خسروشاهی، اسماعیل عابدی، حسن لاهوتی، عزیز علیاری، سید محمد مؤمنی، حسین مفیدی، محمد کریم پارسا، جواد محمدزاده تهرانی، سیدصابر مازندرانی، شهید نمازی شیرازی و مهدی هادوی. اما از میان این شاگردان برخی درباره روش تدریس این معلم متخلق چنین میگویند:
آیتالله مصباح یزدی: «ایشان در بیان مطالب سعی میکردند ابتدا مسئله را از روی کتاب شیخ انصاری قدس سره مطرح کنند و بعد هر کجا مطلب قابل توجهی از دیگران مخصوصاً از صاحب جواهر قدس سره در طهارت و از مرحوم حاج آقارضا همدانی و دیگران مطالب برجستهای داشتند آن را نقل میکردند و بعد هر جا خود ایشان نظر خاصی داشتند آن را بیان میکردند. این شیوه از یک طرف باعث این میشد که انسان از نظر استادان بزرگ در یک موضوع آگاه بشود و در عین حال صرفهجویی در وقت میشد. استادان دیگر هم برای تدریس شیوههای جالبی داشتند که شاید برای مبتدی مفیدتر بود که هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح میکردند، ولی خوب این باعث میشد که وقت بیشتری گرفته بشود و احیاناً مطالبی تکرار بشود.
در ضمن تدریس، در میان نکتههایی که از خود ایشان ما استفاده میکردیم و طبعاً بعضی از این نکتهها چیزهایی بود که ایشان از استادانشان شفاهاً دریافت کرده بودند به مطالب بسیار ارزنده و عمیق و دارای دقتهای کم نظیری برمیخوردیم.
آیتالله بهجت گاهی داستانی را یا حدیثی را نقل میکردند که برای ما تعجب آور بود که ایشان چه اصراری دارند که بر مطالب معلوم و روشن تکیه میکنند. از جمله مطلبی که ایشان در تذکرات پیش از درس اصرار میکردند امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام بود. ما تعجب میکردیم که ما مگر در آن حضرت شک داریم که ایشان این قدر اصرار دارند که دلایل امامت حضرت علی علیهالسلام را برای ما بیان کنند.
یک خورده ته دلمان گلهمند بودیم که چرا به جای این مطالب یک چیزهایی که بیشتر حاجت ماست (در امور اخلاقی و معنوی) مطالبی را نمیگویند. اما بعد از اینکه به 60-50 سالگی رسیدیم، در بسیاری از مباحث دیدیم که آن نکتههایی که ایشان 40سال پیشتر در درسشان درباره امامت علی علیهالسلام میفرمودند به دردمان میخورد. گویا ایشان آن روز میدید که مسائلی بناست در آینده مورد غفلت و تشکیک قرار بگیرد. شاید اگر توجههای ایشان نبود ما انگیزهای نداشتیم درباره این مسائل مطالعهای داشته باشیم، حتی از نکتههایی که ایشان 40سال پیش بیان میکردند امروز بنده در نوشتههایم در مورد مسائل اعتقادی یا جاهای دیگر استفاده کردهام.»
آیتالله مسعودی: «سبک درس ایشان سبک خاصی بود. معمولاً آقایان مراجع و بزرگان در درس خارج یک مسئلهای را مطرح میکنند و اقوال دیگران را یکی یکی ذکر میکنند، سپس یکی را نقد میکنند و دیگری را تأیید و سرانجام یکی از آن نظرات را میپذیرند، یا نظریه دیگری را انتخاب میکنند. ولی ایشان برخلاف همه، نقل اقوال نمیکنند بلکه ابتدا مسئله را مطرح میکنند و بعد روند استدلالش را بیان میکنند. اگر شاگرد آرای علما را دیده و مطالعه کرده باشد، میفهمد که دلیلی را که استاد ذکر میکند چه کسی گفته است و اشکال یا تأییدی را که میکند میفهمد به سخن چه کسی اشکال یا قول چه کسی را تأیید میکند. لذا هر کس بخواهد در درس ایشان شرکت کند باید مبانی و نظرات آقایان دیگر را دیده باشد.»
آیتالله محمد حسین احمدی فقیه یزدی: «نوعاً ایشان چند مسئله اصلی یا فرعی را که عنوان میفرمودند بعد از توجه به ظرافتهای حدیث و روایت یا آیه شریفهای که دلالت بر موضوع بحث داشت، مقایسهای بین موضوع بحث و سایر بحثهای مشابه میکردند و دقت عقلی و فکری خاصی در تعادل آن دو انجام میدادند، آنگاه نتیجه میگرفتند که انصافاً نتیجه علمی و جدید بود و حقیقتاً مطلبی را که ذکر میکردند ناشی از اوج و عظمت دید و فکرشان بود که از ائمه علیهالسلام و اسلام گرفته بود و اجتهاد صحیح نیز هم این گونه بحث و تجزیه و تحلیل کردن است. »
حجتالاسلام والمسلمین قدس: « روال آیتاللهالعظمی بهجت این بود که پیش از شروعِ درس، حدود 10دقیقه موعظه میکرد، ولی نه بهعنوان موعظه بلکه بهعنوان حکایت حال بزرگان گذشته.
در حدیث عالمان
فقیه فقید آیت الحق بهجت جدای از سلوک دل در سالک علم بودن نیز از توانمندانی بودند که میتوان نشانههای آن را از صحبت برخی استادان و همدورهایها و شاگردان ایشان نشان داد و عظمت و سغی بلیغ علمیشان را دریافت.
مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری: « ایشان با اظهار نظرهای دقیق و اشکالات مهم، چنان نظر استاد را جلب کرده بود که چند روزی مجلس درس از حالت درس خارج شده بود، آن ایرادها برای ما هم مفید بود ولی آقای بهجت برای گریز از شهرت دیگر به انتقاد نپرداختند و اگر ادامه میدادند معلوم میشد اگر بالاتر از دیگران نباشند بیشک کمتر از آنان نیستند.»
مرحوم علامه محمد تقی جعفری: « آن هنگام که در خدمت آقا شیخ کاظم شیرازی، مکاسب میخواندیم، آیتالله بهجت نیز که اینک در قم اقامت دارند، در درس ایشان شرکت مینمودند، خوب یادم هست که وقتی ایشان اشکال میکردند آقا شیخ کاظم با تمام قوا متوجه میشد؛ یعنی خیلی دقیق و عمیق به اشکالات آقای بهجت توجه میکرد و همان موقع ایشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود.»
آیتالله سید محمد حسین طهرانی: «آیتالله حاج شیخ عباس قوچانی، وصی
سید علی آقای قاضی میفرمودند: آیتاللهالعظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت در فقه و اصول به درس مرحوم آیتاللهالعظمی حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی حاضر میشدند و چون به حجره خود در مدرسه مرحوم سید بازمیگشتند بعضی از طلابی که در درس برای آنها اشکالاتی باقی مانده بود به حجره ایشان میرفتند و اشکالشان را رفع مینمودند. و چه بسا ایشان در حجره خواب بودند و در حال خواب از ایشان میپرسیدند و ایشان هم مانند بیداری جواب میدادند؛ جواب کافی و شافی و چون از خواب برمیخاستند و از قضایا و پرسشهای درحال خواب با ایشان سخن به میان میآمد ابداً اطلاع نداشتند و میگفتند: هیچ بهنظرم نمیرسد و از آنچه میگویید در خاطرم چیزی نیست.»
آیتالله امجد: «ایشان در علمیت در افق اعلی است. فقیهی است بسیار بزرگ و معتقدم که باید مجتهدین پای درسشان باشند تا نکته بگیرند و بفهمند و حق این است که درس خارج را باید امثال آیتالله بهجت بگویند نه آنهایی که به نقل اقوال بسنده میکنند.»
آیتالله محمد حسین احمدی یزدی: «آیتالله شهید مطهری» درباره درس آیتالله بهجت به ما خیلی سفارش میکرد و میفرمود: «حتماً در درس ایشان شرکت کنید مخصوصاً در اصول، چون آقای بهجت درس آقا شیخ محمد حسین اصفهانی را دیده حتماً در درس ایشان شرکت کنید.»
حجتالاسلام خسروشاهی: «بنده در درس فقه خارج خیارات آیتاللهالعظمی شیخمرتضی حائری شرکت میکردم. ایشان اواخر عمر مریض بودند و درسشان تعطیل شد. یک روز وقتی که آیتالله حائری از حرم بیرون میآمدند، به خدمتشان رفتم و پس از سلام عرض کردم: انشاءالله درس را شروع میفرمایید؟ فرمودند: نه. بعد فرمودند: «شما که جوان هستید من یک ضابطهای را در اختیار شما قرار بدهم و آن اینکه در درس کسانی شرکت بکنید که فقط نقل اقوال نکنند، بلکه اقوال را بررسی کرده و نکاتی را در درس بیان کنند که در فعلیت رساندن ملکه اجتهاد خیلی سودمند باشد. چون درسی برای شما مفید است که این ملکه اجتهاد را از قوه به فعلیت برساند و تنها به نقل اقوال کفایت نکند.»
من همان جا به ایشان عرض کردم: جناب عالی کسی را با اسم برای ما معرفی بفرمایید. فرمودند: من از اسم بردن معذورم. عرض کردم: من در درس آیتاللهالعظمی بهجت شرکت میکنم. ایشان اظهار رضایت نمود و تبسم کردند و فرمودند: درس ایشان از نظر دقت و محتوا همین قاعده و ضابطهای را که به شما گفتم دارد، خوب است که در درس ایشان شرکت میکنید. درس ایشان از هر جهت سازنده است هم از جهت علمی هم از جهت اخلاقی، این درس را ادامه بدهید.
در پایان برای درک علمی این مرجع فقید و خوشهچینی از خرمن دانش ایشان به فهرست کلی تألیفات ایشان اعم از چاپ شده و نشده چنین میتوان اشاره کرد:
الف) تألیفات چاپ شده
1- رساله توضیحالمسائل (فارسی و عربی)
2- مناسک حج
2کتاب فوق توسط برخی از فضلا براساس فتاوی ایشان تألیف و پس از تأیید آقا به چاپ رسیده است.
3- وسیله النجاه (این کتاب در بردارنده نظرات فقهی ایشان در اکثر ابواب فقه است که در متن وسیله النجاه آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره) گنجانده شده و نهایتاً جلد نخست آن با تأیید ایشان به چاپ رسیده است.)
4- جامعالمسائل
این کتاب مجموعه حواشی ایشان بر کتاب «ذخیره العباد» استادش (آیتاللهالعظمی محمد حسین غروی اصفهانی) و نیز تکمیل آن تا آخر فقه است که قسمتهایی از آن ابتدا با نام «ذخیره العباد» با حروفچینی نه چندان زیبا و در تعداد نسخه اندک در اختیار برخی از شاگردان و خواص ایشان قرار گرفت و بعداً جلد اول از این مجموعه که قرار است در 5مجلد به چاپ برسد، به خاطر کثرت فروع فقهی که توسط حضرت آیتالله بهجت بر اصل کتاب افزوده شده و جامعیت آن «جامعالمسائل» نام گرفته و به همت برخی از شاگردان ایشان به چاپ رسید.
ب) تألیفات آماده چاپ و نشر:
1- جلد اول از کتاب صلوه
آیتالله بهجت در این کتاب با سبکی ویژه و تلخیص مطالب بهترتیب مباحث « جواهرالکلام» به بیان نظریات نو و ابتکاری خویش پرداختهاند.
2- جلد اول از دوره اصول
این کتاب تقریبا بهترتیب «کفایهالاصول» نگارش یافته است و بارها توسط ایشان مورد مداقه و تجدید نظر قرار گرفته و نظریاتی نو در بسیاری از مباحث اصول را در بردارد.
3- تعلیقه بر مناسک شیخانصاری
این کتاب در بردارنده نظرات ایشان درباره مناسک حج است.
ج) تألیفاتی که هنوز اقدام به چاپ آنها نشده است:
1- بقیه مجلّدات دوره اصول
2- حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری
که بهترتیب مکاسب شیخانصاری(ره) از اول تا انجام و پس از اتمام آن ادامه مباحثی که در مکاسب مطرح نشده براساس متن
«شرائع الاسلام» نگارش یافته است. ایشان در این دوره از مباحث فقهی نظرات جدیدی را ارائه دادهاند.
3- دوره طهارت
در این کتاب نیز آیتالله بهجت بسان دوره «کتاب الصلوه» بهترتیب مباحث «جواهر الکلام» با تلخیص و نوآوری نظرات خویش را مطرح کردهاند.
4- بقیه مجلّدات دوره کتابالصلوه
همچنین ایشان در تألیف سفینهالبحار با مرحوم حاجشیخ عباس قمی(ره) همکاری داشتهاند و قسمت زیادی از سفینهالبحار خطی، به خط ایشان نوشته شده است.