به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، پدیده «حجاباستایلی» مسالۀ این روزهای فضای مجازی است، مسالهای میانرشتهای که جنبههای مختلف دینی، فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی دارد. گردانندگان این صفحات عمدتا دخترانی هستند که جز پوشیدگی، مرز دیگری برای حجاب اسلامی قائل نیستند. آنها دوست دارند در عین پوشیدگی، شیک، جذاب و متفاوت به نظر برسند. معتقدند همان دینی که میگوید حجاب برای زن مسلمان واجب است، گفته است: «خداوند زیباست و دوستدار زیبایی»؛ بنابراین حالا که بناست زن مسلمان پوشیده باشد چرا پوشش او جذاب و زیبا نباشد؟
برخی هم به طرفداری از جریان حجاباستایلی چنین استدلال میکنند که نسل جدید با هجمۀ سنگین فرهنگهای مختلف روبروست بنابراین از نسلی که متاثر از پدیدۀ جهانی شدن است، نباید انتظار داشت که پذیرای همان نسخۀ حجاب قرآن در ۱۴۰۰ سال پیش باشد بلکه به اقتضای نیازهای زمان باید مفاهیم اسلامی به گونهای تبلیغ شوند که برای آنها نیز جذاب و قابل اجرا باشد.
استحالۀ حجاب
این تلقی سادهانگارانه در حقیقت، به جای تبلیغ حجاب به تحریف بلکه استحالۀ حجاب میانجامد چرا که اساسا تبلیغ هر سبکی از پوشش اسلامی که با هدف بیشتر دیده شدن زن مسلمان صورت پذیرد، خلاف حکم شرعی حجاب است.
از نگاه قرآن، فلسفۀ حجاب، مصونیت زنان از اذیت و آزار است: «پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مسلمان سفارش کن که با چادرها و مانتوهایشان خود را کامل بپوشانند. این برای آنکه آنان را به پاکدامنی بشناسند و اذیتشان نکنند، بهتر است...» (احزاب:۵۹، ترجمۀ علی ملکی)
طبق این آیه پوشیدگی زن مسلمان باید به گونهای باشد که گویای عفت و پاکدامنی او باشد. اما بانویی که چادری پرزرق و برق و سنگدوزیشده پوشیده و با آرایش به جلوهگری و دلربایی مشغول است، کی و کجا میتواند نگاه شهوتآلود مردان را از خود براند؟
از این گذشته، حجاب در تعریف اسلامی فقط اختصاص به پوشیدگی سر و تن ندارد بلکه حجاب در گفتار و رفتار را هم شامل میشود؛ بنابراین کسی را که در ظاهر، حدود شرعی حجاب را رعایت میکند، اما صدایش با ناز، کرشمه و عشوهگری، همراه است یا شبیه یک برج چشمنواز رفتاری متبرجانه از خود به نمایش میگذارد، میتوانیم مسلمان بنامیم، اما محجبه نه.
حجاباستایلها فقط حکم شرعی حجاب را تحریف نمیکنند بلکه آنها نظام ارزشی مفهوم حجاب را دستخوش تغییر و انحراف میکنند. آنها با برداشت التقاطی از حجاب، سبکی از زیست اسلامی را به نمایش میگذارند که با پارهای از محرمات دینی مثل اختلاط با نامحرم، آوازخوانی، سگنوازی و ... سازگار است و این یعنی استحالۀ مفهوم حجاب از حقیقت معنای اصیلِ و ارزشی آن.
آسیبهای حجاباستایلی
همه حجاباستایلها را نباید با یک چوب راند. برخی از آنها واقعا قصدشان تبلیغ حجاب دینی و خدمت به فرهنگ پوشش اسلامی است، اما خب، برداشتی غلط یا ناقص از حجاب اسلامی دارند. اینها اگر در معرض تبیین روشنگرانه و موثر قرار بگیرند، به احتمال قوی متنبه شده و نواقص خود را اصلاح خواهند کرد.
برخی دیگر از حجاباستایلها کاسبانی سودجو هستند که هیچ اعتقادی به حکم حجاب اسلامی ندارند و صرفا به خاطر بازار پرمشتری پوشش اسلامی، به صنعت مدلینگ اسلامی روی آوردهاند. از آنجا که دین برای این افراد در اولویت نیست لذا در بیرون از این کسب و کار و یا حتی در آیندۀ شغل حجاباستایلی بدون هیچ ملاحظهای همین حجاب نیمبند و نیمهتمام را هم کنار گذاشته و کاملا کشف حجاب میکنند.
گروه سوم، حجاباستایلهایی هستند که به خاطر اجبار خانواده به این سبک پوشش روی آوردهاند. این افراد نوعا در خانوادههای «دیندار» و البته «برخوردار» از موهبتهای مادی پرورش پیدا کردهاند، اما چون فرزند مدرنیته هستند تلاش میکنند تا سبک نوینی از دینداری را به نمایش بگذارند که با فرهنگ تکاثر و رفاهطلبی قابل جمع باشد.
چهارمین گروه از حجاباستایلها کسانی هستند که به دلیل ترس از دست دادن وجهه و پایگاه خود در گروه اجتماعی بستگان، دوستان، یا همکاران نمیتوانند یا نمیخواهند که حجاب اسلامی را به طور کامل نقض کنند بنابراین هم میخواهند به حجاب ظاهری وفادار بمانند و هم دوست دارند آزادیهای فراتر از حد معمول پوشش شرعی را تجربه کنند. دینداری اینها آمیخته با نوعی شرک و نفاق است.
شاید بشود گفت آسیب سه گروه اخیر از حجاباستایلها حتی از بیحجابها هم بیشتر است، چون آنها دین را ابزار شهرت و کسب و کار قرار میدهند، اما بیحجابها از اول موضعشان در قبال حکم شرعی حجاب روشن و تکلیفشان با مردم معلوم است.
نظر شما