همشهریآنلاین- گروه سیاسی: خاورمیانه روزهای پرتنشی را پشتسر میگذارد و بهدنبال تحولات اخیر در غزه و همچنین دریایسرخ، محور آمریکایی – صهیونیستی میکوشد با فضاسازی و اتهامزنی، جمهوریاسلامی را بهعنوان «عامل اصلی» تنشها معرفی و تهران را وادار به انجام اقدامهای واکنشی کند؛ راهبردی که با توجه به سیاست «صبر استراتژیک» ایران، تاکنون با شکست مواجه شدهاست.
دراینمیان اما بهنظر میرسد برخی با درپیش گرفتن رویکرد مسبوق به سابقه «خودتحقیری»، اینگونه جلوه دهند که تهران از عزم کافی برای پاسخ دادن به اقدامهای خصمانه دشمنان برخوردار نیست. این موضوع طی هفتههای اخیر در دو مقطع به شهادت رسیدن شهید سید رضی موسوی و همچنین حمله تروریستی به گلزار شهدای کرمان نیز بیشاز پیش بهچشم آمد.
قوت گرفتن جریان خودتحقیری، حتی در میان برخی معتقدان به گفتمان انقلابی در شرایطی است که بررسی رویکردها و سیاستهای جمهوریاسلامی در قبال تحولات منطقهای و حتی جهان نشان میدهد تهران بیشاز آنکه در شرایط بحرانی، به «واکنش هیجانی» فکر کند، به اقدامهای راهبردی میاندیشد؛ راهبردی اگرچه ممکن است زمانبر باشد، اما روند تحولات نشاندهنده ثمردهی چنین رویکردی ازسوی جمهوریاسلامی بودهاست که در ادامه به بررسی برخی نمودهای آن میپردازیم.
انتقام سخت از قاتلان شهید سلیمانی
زمانی که در ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در جریان عملیات تروریستی دولت آمریکا در فرودگاه بغداد به شهادت رسید، «انتقام سخت» به کلیدواژهای در افکارعمومی ایران تبدیل شد؛ کلیدواژهای که برای برخی، حتی معتقدان به گفتمان انقلابی، معنای واکنش سریع نظامی به این اقدام تروریستی را داشت. درچنین شرایطی اگرچه جمهوریاسلامی با هدف قرار دادن پایگاه آمریکایی «عینالاسد» در عراق، به فاصله کوتاهی به شهادت حاج قاسم سلیمانی واکنش نشان داد، اما عدهای براین گمان بودند که تهران پاسخ درخوری به اقدام تروریستی واشنگتن ندادهاست و موشکهای سپاهپاسداران نیز «انتقام سخت» بهحساب نمیآید. این درحالی بود که مقامهای جمهوریاسلامی در همان مقطع نیز تاکید کردند که انتقام ایران، «راهبردی» خواهد بود؛ راهبردی که با گذشت ۴ سال از آن رویداد، شاهد ثمردهی آن هستیم. پاسخ راهبردی ایران به جنایت آمریکا، تغییر روندها در منطقه به زیان آمریکا و رژیمصهیونیستی بود که خروج آمریکا از عراق و افغانستان و تعمیق بحرانهای رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی از نمودهای آن بهحساب میآید.
انتقام هوشمندانه ترور شهید فخریزاده
ترور شهید محسن فخریزاده، از چهرههای تاثیرگذار علم موشکی ایران و از دانشمندان موثر و رده بالای حوزه تحقیقات علمی کشور بود در هفتم آذر ۱۳۹۹به دست عوامل موساد، از دیگر نمونههایی است که برخی با درپیش گرفتن رویکرد «خود تحقیری» براین اعتقاد بودند که جمهوریاسلامی در برابر اقدامهای تروریستی رژیمصهیونیستی، که ترور دانشمندان هستهای ایران، ازجمله مثالهای آن بهشمار میرود، دست بسته مانده و نتوانسته آنگونه که باید، به تلآویو «پاسخ قاطع» دهد. این روایتسازیها، که در آن مقطع در شبکههای اجتماعی طرفداران قابلتوجهی داشت، درحالی بود که تهران با درک شفاف از رویکردهای دشمن برای وادار کردن ایران به پاسخ هیجانی و در ادامه بهرهبرداری سیاسی - امنیتی از آن، بار دیگر راهبرد «انتقام هوشمندانه» را درپیش گرفت؛ رویکردی که با شناسایی کانونهای منطقهای ترور رژیمصهیونیستی و انجام اقدامهای موثر بهمنظور از کار انداختن آنها همراه بود.
پاسخ سه سطحی به خرابکاریهای هستهای
خرابکاری در تاسیسات نظامی و هستهای ایران ازسوی رژیمصهیونیستی و ایادی آن، از نمونههایی است که در کنار «خود تحقیری» برخی، شاهد اقدامها و پاسخهای راهبردی جمهوریاسلامی بودهایم. در آخرین روزهای فروردینماه ۱۴۰۰ بود که انتشار خبر خرابکاری در بخشی از تاسیسات هستهای ایران در نطنز، واکنشهای گستردهای بههمراه داشت و برخی در شبکههای اجتماعی از عدم پاسخ قاطع ایران به چنین اقدامهای خرابکارانهای انتقاد کردند. این درحالی بود که با وجود اذعان رسانههای صهیونیستی به هدایت این اقدام ازسوی تلآویو، برخی کاربران شبکههای اجتماعی از ناتوانی تهران در ارائه پاسخ قاطع به خرابکاریهای رژیمصهیونیستی دم میزدند. این دست فضاسازیها در شرایطی بود که جمهوریاسلامی پاسخی سه سطحی را برای انتقامگیری از این اقدام خرابکارانه درنظر گرفته بود؛ پاسخی که علاوه بر شناسایی عوامل، بستر مناسبی برای توسعه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران فراهم کرد و در حوزه سیاسی نیز دست بالای تهران در رایزنیهای بینالمللی را بهدنبال داشت.
واکنش ایران به دزدیدریایی آمریکا
در اردیبهشتماه ۱۴۰۲ وقتی رسانهها اعلام کردند آمریکا نفتکش «سوئز راجان» را، که حامل نفت ایران بوده و به مقصد چین کرده میکرده، با ادعای نقض تحریمها علیه جمهوریاسلامی توقیف کردهاست، خود تحقیرها بار دیگر به میدان آمدند و اینگونه جلوه دادند که ایران در مقابل دزدی دریایی آمریکا، اقدام درخور توجهی انجام ندادهاست. اگرچه در همان مقطع اقدامهای مقابلهای قابلتوجهی ازسوی نیروهای دریایی ایران انجام شد، اما تهران در چارچوب راهبرد «صبر استراتژیک» از دادن پاسخ احساسی و هیجانی به راهزنی دریایی آمریکاییها خودداری کرد. در واقع این ایران بود که زمان و مکان پاسخ به چنین اقدامی را تعیین کرد. در چنین شرایطی ۲۱ دیماه ۱۴۰۲ بود که رسانهها از توقیف نفتکش «نیکولاس ST» یا همان سوئز راجان تغییرنام یافته خبر دادند؛ اقدامی که بازتاب گستردهای در رسانههای منطقهای و بینالمللی داشت و نشان داد «صبر استراتژیک» بهمعنای نادیده گرفتن اقدامهای خصمانه و عدم پاسخگویی به آنها نیست، بلکه بستری برای ارائه پاسخ هوشمندانه بهشمار میرود؛ راهبردی که طی روزهای اخیر در شرایط ملتهب دریایسرخ، شاهد نمودی از آن بودیم.
پاسخ سخت و بهموقع به شهادت سید رضی
چهارمین روز دیماه ۱۴۰۲ بود که رسانهها از ترور شهید سید رضی موسوی، از مستشاران نظامی ایران در سوریه خبر دادند؛ خبری که با واکنشهای گستردهای در رسانههای منطقهای و جهانی همراه شد. این جنایت تروریستی در شرایطی انجام شد که خاورمیانه روزهای پرالتهابی را پشتسر میگذارد و صهیونیستها میکوشند با گسترش دادن دامنه تنشها، نیروهای غربی، ازجمله آمریکاییها را وادار به نقشآفرینی بیشتری کنند. در چنین شرایطی اما برخی در شبکههای اجتماعی بار دیگر ساز «خود تحقیری» کوک کردند و عدم پاسخگویی سریع ایران به چنین اقدامی را به ضعف نشان دادن در مقابل دشمن صهیونیستی تفسیر کردند. ایندرحالی بود که همانگونه که مقامهای ارشد کشور اعلام کردند، این ایران است که زمان و مکان انتقام را تعیین خواهد کرد؛ راهبردی که قطعا به دور از فضای احساسی و هیجانی بهوجود آمده محقق خواهد شد.
پاسخ سخت در انتظار فاجعهآفرینان کرمان
۱۳ دیماه ۱۴۰۲ و همزمان با چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، گلزار شهدای کرمان رنگ خون گرفت و تعداد قابلتوجهی از هموطنانی که برای گرامیداشت یاد و نام سردار مقاومت در گلزار شهدای کرمان گردهم آمده بودند، با دو انفجار انتحاری عوامل تکفیری به شهادت رسیدند. این حمله تروریستی افکارعمومی کشور را جریحهدار کرد؛ برخی کوشیدند در ادامه سیاست «افغانستانهراسی»، انگشت اتهام را به سوی مهاجران افغانستانی نشانه روند و برخی دیگر نیز مطالبه پاسخ سخت به رژیمصهیونیستی و آمریکا، بهعنوان صحنهگردان فعالیتهای داعش در منطقه را مطرح میکردند. دراینمیان اما برخی خود تحقیرها اینگونه نتیجه گرفتند که عدم پاسخ سخت در مقاطع قبلی به دشمنان ایران، آنان را در انجام چنین اقدامهای تروریستی وحشیانهای بیپروا کردهاست. اینها اما درحالی بود که همانگونه رهبرمعظمانقلاب در پیامشان بهمناسبت این جمله تروریستی تاکید کردند، «این فاجعهآفرینی پاسخ سختی درپی خواهد داشت؛ باذنالله»؛ پاسخی که البته هیجانی نخواهد بود و ریشهها و صحنهگردانان اصلی و ایادیشان را نشانه رفتهاست.
نظر شما