شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۷
۰ نفر

ترجمه - زهرا صدری: دیدار از منطقه‌ای در هند که قوانین آن توسط شورشیان مسلح مائو تعیین می‌شودمائوئیست‌ها از 40 سال پیش تاکنون در هند فعال بوده و دست به آشوب و رفتارهای غیرقانونی می‌زدند.

 آنها یکباره در اواخر دهه 1970 ناپدید شدند. اما نسل جدیدی از شورشیان مائو در دهه1990 در هند دوباره شروع به فعالیت کردند و از آن زمان افراد آنها در سراسر هند پراکنده شده‌اند. اکنون منطقه‌ای در شمال هند در کنترل این گروه است و آن را منطقه‌ آزاد شده می‌خوانند. گزارش پیش رو را یک خبرنگار هندی از تجربه‌خود در این منطقه نوشته‌است.

چندی پیش خواهرم با من تماس تلفنی داشت و در حالی‌که صدایش پشت تلفن می‌لرزید، گفت شخصی که به‌نظر می‌رسد از اعضای شورشیان طرفدار مائو است با همسرش تماس گرفته و تقاضای مبلغی به میزان 1000‌دلار را کرده است. تماس گیرنده به آنها گفته بود که یکی از افراد خود را برای گرفتن پول به منزل آنها خواهد فرستاد. همچنین وی تهدید کرد که هیچ گونه تماسی با پلیس گرفته نشود. شورشیان طرفدار مائو سال‌هاست ایالت شرقی منطقه فقیرنشین جارکاند Jharkhand هند را به تصرف خود در آورده‌اند. پلیس‌های وحشت زده محلی نیز به ندرت از پاسگاه‌های خود خارج می‌شوند تا به مردم بی‌دفاع کمک کنند.

خواهرم نمی‌دانست که چه کار باید بکند. این شورشیان 5 ماه تمام از همسر وی که یک شغل متوسط دولتی داشت باج گیری می‌کردند. اما تنها به گرفتن این پول راضی نمی‌شدند و زمانی که قربانیان پول را تهیه می‌کردند شورشیان مائوئیست پول بیشتری را طلب می‌کردند. قربانیان نیز نمی‌توانستند مخالفت کنند. همسر خواهر من یک شخص معتدل و بسیار مهربان است که به‌عنوان یک کارگر باسواد به مسافرت در اطراف این استان می‌پردازد. در یک روستای بسیار دور افتاده او با افرادی روبه‌رو شده بود که از دادن پول به مائوئیست‌ها سربازدند. بعضی از آنها در جنگ مفقودالاثر شده‌اند؛ برخی دیگر نیز فرار را به قرار ترجیح داده‌اند.

پس از گذراندن یک شب ناآرام من تصمیم گرفتم که با قطار از دهلی نو به سمت جارکاند حرکت کنم. می‌خواستم هرچه سریعتر خواهرم و همسرش را ملاقات کنم و کسی را پیدا کنم که بتواند به آنان کمک کند. من در جارکاند بزرگ شده بودم اما این منطقه هم‌اکنون بخشی از ناحیه‌ای است که مائوئیست‌های هندی آن را «‌منطقه آزاد شده» می‌خوانند.

گرچه اغلب ساکنان این منطقه به‌طور تأسف برانگیزی فقیر هستند اما آزادانه زندگی می‌کنند. براساس آمار‌های کمیسیون ملی دولتی که درخصوص نابسامانی‌های اقتصادی فعالیت می‌کند، از 1.1 میلیارد نفر جمعیت هند حدود 836 میلیون نفر درآمدی کمتر از 45 سنت در روز دارند. جارکاند یکی از بدترین استان‌هایی است که شورشیان مائوئیست در آنجا مدام به پاسگاه‌های پلیس حمله می‌کند و مخالفان خود را می‌کشند. آنها همچنین اقدام به بمب‌گذاری در ساختمان‌های دولتی کرده و مقامات این استان را به سخره می‌گیرند.

متأسفانه میزان این خشونت‌ها در روز‌های اخیر بسیار شدت یافته است. شورشیان مائوئیست در یک ماه گذشته که انتخابات سراسری هند در جریان بود، سعی کرد تا انتخابات را به تحریم بکشاند. این گروه 2‌ایستگاه را ه آهن را منفجر کرده و کل مسافران یک قطارمسافربری را به گروگان گرفتند. خودرو‌های نظامی را در بزرگراه‌ها به آتش کشاندند و 58 غیرنظامی که مظنون به همکاری با پلیس بودند را کشتند.

زمانی که به جارکاند رسیدم صبح شده بود. نقشه‌های مبهمی برای تماس با شورشیان در سر داشتم. اطلاع داشتم که در بعضی استان‌ها رهبران شورشیان مائوئیست از 40‌سال قبل حضور داشته و کار‌های غیرقانونی انجام می‌دادند. آنها مالکان خانه، وام دهنده‌های پول و پلیس‌هایی که مقتدرانه جلوی آنها می‌ایستادند را می‌کشتند. شورشیان مائوئیست یکباره در اواخر دهه 1970 ناپدید شدند. اما نسل جدیدی از شورشیان مائو در دهه1990 در هند دوباره شروع به فعالیت کردند. و از آن زمان افراد آنها در سراسر هند پراکنده شده‌اند.

من فکر می‌کردم که اگر بتوانم هر کدام از رهبران قدیمی این گروه را پیدا کنم، ممکن است آنها پیغامی را برای من ارسال کنند. در این مدت زمان، شروع به پیدا کردن افرادی کردم که از آنها اخاذی شده یا کسانی که با شورشیان وارد معامله شده بودند را آغاز کردم تا بتوانم در مورد آنها اطلاعاتی را جمع‌آوری کنم. تجار، پزشکان خصوصی و مغازه‌داران زیادی در جارکاند هستند که به این گروه مالیات یا به تعبیر بهتر باج می‌دهند. اما اغلب آنان نمی‌خواهند درخصوص این موضوع با کسی صحبتی کنند و اطلاعاتی بدهند.

سرانجام موفق شدم که فردی را پیدا کنم که قبلا با این گروه برخورد داشته است. ساندجیو، مردی است که در کار‌های عمرانی فعالیت می‌کند. او پذیرفت که با من همکاری کند اما به شرطی که نام کامل و محل زندگی او فاش نشود. سال گذشته ساندجیو با دولت قراردادی مبنی بر توسعه و گسترش جاده شهری منعقد کرد. اما شورشیان متوجه این قرارداد شدند و یکی از اعضای خود را پیش او فرستادند تا پیغامشان را به او برساند.

شورشیان از او خواسته بودند که 30 درصد از سهم کلی این قرارداد را به آنها داده تا به او اجازه کار دهند. روز بعد ساندجیو با پول آمد آنها چشمان او را بستند و به وسط جنگل بردند اما آنها فقط به این میزان پول راضی نشدند و 2 نوبت دیگر نیز برای پرداخت پول بیشتر او را تحت فشار قرار دادند. ساندجیو می‌گوید زمانی که من به محل کار خود رسیدم، دیدم که شورشیان مائوئیست یکی از ماشین‌های راه‌سازی‌ مرا به آتش کشانده‌اند.

پیشتر سابقه مائوئیست‌ها را از طریق روزنامه نگاران به دست آورده بودم. دیپک انباستا سردبیر روزنامه پربات خبر - به زبان رسمی شمال هند منتشر می‌شود است. انباستا درخصوص گروه مائوئیست گفت: « این روز‌ها هیچ اثری از خلوص ایدئولوژیک در میان شورشیان مائوئیست دیده نمی‌شود.» آنها دست به هر عملی می‌زنند. از اخاذی گرفته تا دزدی کودکان و حتی هتک ناموس. حکم دادگاه تنها در محدوده‌های شهری اجرا می‌شود. زمانی که شورشیان مائوئیست دست به اعتصاب عمومی می‌زنند، همه چیز به هم می‌ریزد.

آنها جلوی حرکت قطار‌ها را می‌گیرند، کامیون‌ها را در خیابان‌ها متوقف می‌کنند و مردم در بسیاری از بخش‌ها مجبور می‌شوند که در خانه بمانند. انباستا و گروهی از روزنامه نگاران، یک‌بار در بزرگراه توسط تفنگداران نظامی مائوئیست دزدیده شده‌اند. او می‌گوید که او و همکارانش توانستند از آنجا فرار کنند. آنها برای کمک گرفتن به یک پاسگاه پلیس رفتند. اما پلیس نپذیرفت که در‌ها را باز کند. انباستا به من هشدار داد که پس از تاریکی هوا به هیچ وجه شهر را ترک نکنم.

هنوز نتوانسته بودم که حومه شهر جارکاند را در این سال‌ها ببینم بنابراین تصمیم گرفتم که یک ماشین اجاره کرده و به آنجا بروم. راننده پذیرفت که مرا به بیرون از شهر ببرد اما یک شرط داشت. او باید قبل از غروب آفتاب به خانه بر می‌گشت. ما به حومه شهر رسیدم؛ محلی که شورشیان مائوئیست در آنجا حکومت می‌کردند. در روستای مورالیده توقف کردیم.

حدود 100 مرد و زن جوان در آنجا زندگی می‌کردند. اما فقط یک نفر از آنان دارای شغل دائمی بود. بقیه به شکل‌های دیگری کسب درآمد می‌کردند؛ کشاورزی، فروختن چوب یا میوه که از جنگل تهیه می‌کردند روستای آنان فاقد برق و مرکز بهداشتی بود و تنها یک چاه آب در آنجا وجود داشت تا مردم بتوانند از آن استفاده کنند. می‌خواستم از ایستگاه پلیس محلی بازدید کنم. اما دیگر زمان چندانی باقی نمانده و به‌دلیل قولی که به راننده داده بودم، باید آنجا را ترک می‌کردم. نکته جالب این بود که در طول روز هیچ گشت پلیس را در محل ندیدیم.

سرانجام شورشیان مائوئیست پذیرفتند که با من صحبت کنند. پاسی از نیمه شب گذشته بود که زنگ تلفن همراه‌ام به صدا درآمد. تماس گیرنده خود را معرفی نکرد و به زبان رسمی شمال هند صحبت می‌کرد. من نیز به این زبان کاملا مسلط بودم. او تنها کمی در مورد «‌ایجاد جامعه یکسان» صحبت کرد. قبل از اینکه گوشی را قطع کند از او پرسیدم چرا مائوئیست‌ها مردم عادی را می‌کشند؟ اما او اینگونه حملات را انکار کرد و گفت: ما به مردم فقیر و بی‌دفاع آسیبی نمی‌رسانیم.

چند روز بعد حدود 100 مائوئیست در نیمه‌های شب به روستایی در نزدیکی جارکاند هجوم بردند و یک معلم مدرسه را بدون توجه به التماس‌های همسرش، کشان‌کشان بردند. مائوئیست‌ها این مرد را متهم به همکاری با پلیس کرده بودند. آنها او را به درخت بستند و آنقدر شکنجه کردند تا مرد.

سانگ یک کاندیدای فوق‌العاده و کارگزار ارشد دولت است. او معتقد است چنانچه سیاستمداران و متفکران دولتی رویکرد مناسبی را برای برخورد با گروه مائوئیست اتخاذ می‌کردند، این گروه به هیچ‌وجه امکان گسترش و پیشرفت را نمی‌یافتند. او می‌گوید: «‌هم‌اکنون بشر در حال ساخت تونل زیر دریاست پس واضح است که ما می‌توانیم برای روستاهای دور افتاده جاده درست کنیم. وی معتقد است تا زمانی که دولت اقدام جدی برای متوقف کردن گروه مائوئیست نکند، وضع به همین منوال خواهد بود.»

نیوزویک – 18 می‌2009

کد خبر 82459

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آسیا و اقیانوسیه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز