دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۷:۳۹
۰ نفر

سعیده وحیدنیا: بار دیگر قرار است تا روز 27 خرداد ماه سال‌جاری همزمان با بسیاری از کشورهای جهان به‌مناسبت روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی، مراسمی در کشور ما برگزار شود.

 بهانه نامگذاری این روز به 27 خرداد سال 1373 برمی‌گردد که یک بار دیگر همدلی جهانی در زمینه حفظ منابع و محیط و مبارزه با تخریب سرزمین در مناطق خشک و نیم‌خشک جهان به‌ثمر نشست. به این بهانه گفت‌وگویی با علی خلدبرین کارشناس فرسایش خاک داشته‌ایم که در زیر می‌خوانید:

  • هدف از تدوین کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی چه بوده و از چه اهمیتی برخوردار است؟

به‌دنبال بروز خشکسالی و وقوع قحطی‌های شدید در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970 آفریقا، این موضوع به‌عنوان یک معضل جهانی و درد مشترک صدها میلیون انسان به‌خصوص در کشورهای در حال پیشرفت در سطح بین‌المللی مطرح شد و مجمع عمومی سازمان ملل متحد را بر آن داشت تا در سال 1974 نخستین قطعنامه رسمی را برای جلب ملت‌ها به مقابله با بیابان‌زایی تصویب کند. به‌دنبال این برنامه، کمیته مذاکرات، علاوه بر یک نشست مقدماتی و تشکیلاتی در نیویورک 5 اجلاس اصلی تشکیل داد تا بالاخره متن کنوانسیون در 17 ژوئن 1994 (27 خرداد 73) تدوین نهایی شد و آن‌را به جامعه جهانی عرضه کرد.

  • آیا کشور ما هم در این کار نقش فعالی را به‌عهده داشت؟

بله، کشور ما نیز در تدوین این سند یا معاهده‌نامه بین‌المللی به‌طور فعال مشارکت کرد و مسئولیت یکی از گروه‌های کاری تدوین‌کننده را به‌عهده داشت و پس از تدوین، سومین کشوری بود که آن‌را امضا و تأیید کرد و بالاخره مفاد آن کنوانسیون با قید یک‌فوریت در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید تا به‌عنوان یک سند قانونی در کشور نافذ و قابل اجرا باشد.

  • ایران یکی از کشورهایی است که سال‌هاست فعالیت‌های چشمگیری را تحت عنوان تثبیت شن‌های روان در عرصه مناطق کویری و بیابانی کشور انجام داده و نتایج ارزشمندی نیز از آن گرفته تا آنجا که سازمان‌های بین‌المللی ذیربط و کارشناسان خارجی، همیشه از آن به‌عنوان یک اقدام تحسین‌برانگیز (عظیم) نام برده‌اند، آیا این کارها مقابله با بیابان‌زایی نبوده است؟

ایران سابقه‌ای نسبتا طولانی و چشمگیر در کار احیای پوشش گیاهی در مناطق بیابانی و تثبیت ماسه‌های روان دارد، هنوز هم در کشور ما فعالیت‌های خوبی در این زمینه صورت می‌گیرد و نه‌تنها روستاییان بلکه مردم ساکن در شهرهای مناطق بیابانی ازجمله یزد، کاشان، کرمان با اهمیت این کار کاملا آشنا هستند و از آن بهره‌مند می‌شوند، اما مشکل کار در این است که در مواردی کارهای موفق تثبیت ماسه‌های روان و احیای پوشش گیاهی تخریب شده در مناطق بیابانی با موضوع مقابله با بیابان‌زایی خلط مبحث شده است و درحقیقت موفقیت‌های پروژه تثبیت ماسه‌ها مفهوم اساسی مقابله با بیابان‌زایی را تحت‌الشعاع قرار داده است. این وضعیت به‌ویژه در سال‌های اولیه بعد از تدوین کنوانسیون بیشتر مشهود است؛ به‌طوری‌که در مواردی کارهای تثبیت شن کشور عین فعالیت‌های مقابله با بیابان‌زایی تلقی شده است.

  • ممکن است در این زمینه بیشتر توضیح بدهید؟

قبل از اینکه به این موضوع بپردازم لازم است توضیحی درباره فرسایش خاک که البته آن هم یکی از مصادیق بارز بیابان‌زایی است بدهم. باز هم تاکید می‌کنم تنها یکی از مصادیق، نه همه آنها فرسایش خاک است که یک پدیده طبیعی است. ذرات خاک‌ها ممکن است تحت‌تأثیر نیروهایی مثلا جریان آب یا باد که از منشأ اصلی خود کنده شده، حرکت‌کنند و بالاخره در جای دیگری رسوب کنند. زمانی که سرعت و نیروی عامل فرسایش یعنی آب یا باد، بیش از میزان چسبندگی و پایداری خاک باشد، این عوامل می‌توانند ذرات آن‌را از بستر اصلی خود جدا سازند و تا آنجا که در توان دارند آن‌را جابه‌جا کنند و وقتی از توان آنها کاسته شده آن مواد حل شده را رسوب دهند. به هر حال فرسایش خاک ماهیتا یک پدیده طبیعی است اما انسان می‌تواند با دخالت خود مخصوصا با بهره‌برداری نامناسب از خاک و پوشش گیاهی و اعمال مدیریت نادرست بر سرزمین، آن‌را کاملا تشدید کند و درگیر عواقب زیانبار آن شود. عموما ما وقتی از فرسایش خاک صحبت می‌کنیم، منظور همین نوع فرسایش تشدید شده است که انسان به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در بروز آن تأثیرگذار است.

  • لطفا در ادامه تفاوت مفهوم بیابان با بیابان‌زایی را توضیح دهید؟

مفهوم بیابان به‌عنوان سایه‌انداز یا درحقیقت سدراهی برای درک مفهوم واقعی بیابان‌زایی در کشور بوده است. واقعیت آن است که بیابان یک اصطلاح جغرافیایی - فرهنگی است. جایی است که عمده‌ترین شاخص آن کمبود رطوبت، قلت بارندگی و محدودیت آب است و متأثر از این وضع کمبود پوشش گیاهی و درنهایت محدودیت عرصه‌هایی برای زیستن و زندگی. طبعا در چنین مناطقی پتانسیل توسعه هم اندک است.

در مناطق بیابانی به‌طور طبیعی، وضعیت بوم‌شناختی (اکولوژیکی) از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است یا به‌تعبیر دیگری حساس و شکننده است و درصورت بهره‌برداری بی‌رویه از منابع محیطی آن، خیلی زود دستخوش بحران می‌شود و یا درصورت تخریب ممکن است بازگشت به وضعیت اولیه آن به‌سادگی و سهولت امکان‌پذیر نباشد. به هر حال درک این واقعیت که بیابان، بیابان است نه چیزی بیشتر یا کمتر، بسیار مهم است. از بیابان باید توقع کمی داشت در این صورت آن هم بر حسب توان، پاسخگوی این توقع کم خواهد بود. در بیابان می‌توان روستاهایی کوچک داشت. اما مسئله مهم آن است که امروز مشکل بیابان‌زایی موضوع اصلی بیابان‌های واقعی ما نیست بلکه نمود بارز آن‌را باید در سایر عرصه‌هایی که اصولا در تفکر عموم و به‌لحاظ فرهنگی در قلمرو مناطق بیابانی نیستند جست‌وجو کرد.

  • با وجود این، عرصه‌هایی که امروز در کشور ما در معرض خطر بیابان‌زایی قرار دارند پهنه‌هایی خیلی وسیع‌تر از آن چیزی است که از آن به‌نام بیابان نام می‌بریم.

بله، این موضوع کاملا صحت دارد. امروز عرصه‌هایی که در معرض خطر واقعی بیابان‌زایی قرار دارند، نه دشت‌های مناطق کویری و بیابان‌های مرکزی ایران، نه شوره‌زارهای کویر لوت و دشت کویر، بلکه سرزمین‌های وسیعی واقع در دشت‌های کشور و دامنه‌های حاشیه مناطق جنوبی البرز و زاگرس است، جایی که به‌شدت در معرض فرسایش آبی قرار دارد. توسعه شهرها و سوداگری اراضی بهترین اراضی کشاورزی را می‌بلعد. در این مناطق بهترین و حاصلخیزترین اراضی برای گسترش شهرها، احداث شهرک‌های صنعتی، کارخانجات و... اختصاص می‌یابد و عرصه فعالیت‌های کشاورزی به مناطق حاشیه‌ای کمتر حاصلخیز یا دیمزارهای ناپایدار رانده می‌شوند که چرای مفرط و بی‌رویه دام‌ها در مراتع آن به‌شدت جریان دارد، سفره‌های آب زیرزمینی از نظر کمی و کیفی در حال افت است و درمجموع یک جریان ناپایدار توسعه در آن حاکم است. به همین دلیل است که اگر یک سال بارندگی باشد آن سال به‌خودکفایی در زمینه گندم می‌رسیم و سال بعد اگر باران کم ببارد، باید میلیون‌ها تن گندم وارد کنیم تا غذای اصلی مردم تأمین شود.

  • به‌نظر لازم است درمورد مقابله با بیابان‌زایی که در اغلب موارد از آن با اصطلاح بیابان‌زدایی یاد می‌شود هم توضیحی بدهید.

طبق تعریف کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی مجموعه فعالیت‌هایی را شامل می‌شود که بخشی از توسعه جامع سرزمین در مناطق خشک، نیم‌خشک و خشک نیم‌مرطوب در راستای توسعه پایدار بوده و اهداف آن در اولویت نخست جلوگیری از کاهش تخریب سرزمین، در اولویت دوم احیای زمین‌های به‌طور جزئی تخریب شده و در اولویت سوم احیای زمین‌هایی است که در مراحل اولیه بیابان‌زایی قرار دارند. اساس کار بیابان‌زایی مبتنی بر فعالیت‌هایی است که در چارچوب طرح‌های جامع صورت می‌گیرد و بدیهی است یکی از الزامات این جامع‌نگری وجود طرح‌های جامع است. شاید نگاهی مجدد به ماده 2 کنوانسیون که هدف آن‌را مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی در کشورها از طریق اقدام مؤثر در تمامی سطوح با حمایت و همکاری‌های بین‌المللی و ترتیبات مشارکتی در چارچوب یک رویه جامع همسو با دستور کار 21 به‌منظور کمک به دستاوردهای توسعه پایدار می‌داند بتواند ضرورت لزوم این جامع‌نگری را بهتر و بیشتر تبیین کند.

  • شما در صحبت‌هایی که داشتید به این نکته اشاره کردید که از نظر کنوانسیون اولویت کار در مقابله با بیابان‌زایی جلوگیری از تخریب سرزمین یا کاهش روند تخریب است؛ درواقع از این نظر باید گفت که انجام کارهای حفاظت از منابع سرزمین از بیشترین اهمیت برخوردار است. آیا چنین رویکردی در کشور ما وجود دارد؟

کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی، اولویت دادن به فعالیت‌های حفاظتی و مقابله با تخریب سرزمین را در مقایسه با انجام فعالیت‌های بهسازی و بازسازی مورد تاکید قرار می‌دهد. واقعیت آن است که بنا به دلایلی چنین رویکردی در کشور ما به کندی صورت گرفته و کمتر مورد توجه و پذیرش برنامه‌ریزان قرار گرفته است تا آنجا که با وجود ارتقای دانش و معرفت پیرامون صور مختلف تخریب جنبه‌های مختلف زیست‌محیطی اعم از آب، خاک، پوشش گیاهی، حیات جانوری، باز هم در شرایط حاضر شاهد تهدید کمی و کیفی جنگل‌ها و مراتع، کاهش تنوع زیستی، افت مستمر سطح آب‌های زیرزمینی، کاهش کیفیت آب‌ها، تشدید فرسایش، نقصان حاصلخیزی خاک یا شور شدن خاک‌ها هستیم.

در موارد عدیده‌ای مبارزه با بیابان‌زایی بیشتر از آنکه معطوف به حفاظت و حمایت از ساختار اکولوژیک و تدوین خطوطی جهت بهره‌گیری بهینه از منابع طبیعی مناطق خشک منطبق با ظرفیت تحمل آنها باشد صرف فعالیت‌های احیایی یا اجرای کارهای سازه‌ای می‌شود، این بدان معنی است که مثلا ما نتوانیم مانع از سقوط آنها و ضربه‌مغزی شدن آنها از یک چرخ و فلک شویم، اما در کنار آن به‌دنبال بهترین تیم جراحی مغز و پیشرفته‌ترین تأسیسات اتاق عمل و بیمارستانی برای مداوای این آدم‌ها باشیم.

  • درمورد اقدامات ملی درخصوص مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی و اینکه اصولا خاستگاه این برنامه چیست و به چه نکاتی توجه دارد، توضیحی می‌فرمایید؟

برنامه اقدام ملی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی را درحقیقت باید یک سند ملی برای این کار توصیف کرد. ماده 10 کنوانسیون هدف از تدوین برنامه‌های عملی ملی را «شناسایی عوامل مؤثر بر بیابان‌زایی و معیارهای عملی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی» می‌داند، این برنامه باید نقش مربوط به دولت، جوامع محلی و همچنین منابع موجود و مورد نیاز را معین کند. طی چند سال گذشته کوشش‌های مستمری به‌عمل آمد تا برنامه اقدام ملی مبارزه با بیابان‌زایی تدوین شود.

اینک که تدوین شده امید است بتواند به‌عنوان یک میثاق ملی مورد پذیرش نظام‌های برنامه‌ریزی و اجرایی قرار گیرد. نباید فراموش کرد که همانگونه که دبیرخانه کنوانسیون تأکید دارد اهمیت برنامه اقدام ملی بیابان‌زایی در تدوین یک سند مکتوب نیست، بلکه ارزش واقعی آن در نهادینه کردن یک چارچوب قابل انعطاف و پویا برای مشارکت در سیاستگذاری، برنامه‌ریزی، طراحی و اجرای برنامه در زمینه کنترل بیابان‌زایی، آمادگی برای مقابله با خشکسالی و کاهش اثرات آن نهفته است.

کد خبر 82610

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز