جابهجایی و تغییر برنامهها امری عادی شده و اگر روزی بشنوید فلان آقاییکه اصلا از کنار ورزشگاه رد نشده بهعنوان مدیرعامل و یا مسئول فلان فدراسیون ورزشی منصوب شده، باید با آن کنار بیایید، این خاصیت مربوط به مجموعههای بیقاعدهای است که ورزش ایران یکی از آنها محسوب میشود.
با این مقدمه میخواهیم سراغ باشگاه ذوبآهن اصفهان برویم. مجموعهای که در یکسال و نیم گذشته اوج گرفت و به افتخارات ارزندهای در رشتههای متعدد ورزشی دست یافت؛ آخرین آنها قهرمانی در جام حذفی باشگاههای فوتبال بود.
اما چه میشود که به یکباره کل اعضای هیات مدیره باشگاه از کار برکنار میشوند و متعاقب آن مدیرعامل ذوبآهن خود تصمیم به کنارهگیری میگیرد، خدا میداند!به آنهایی که تصور میکنند مسائل سیاسی در این امر دخیل بوده و یا اختلافنظری بین دستاندرکاران باشگاه و متولیان گروه صنعتی ذوبآهن وجود داشته هم میگوییم که همه اشتباه میکنید!
اصلا هیچ چیز در میان نبوده و نیست. لابد خستگیکار باعث شده برخیها بنای ناسازگاری بگذارند و برخی دیگر به بهانه پایان مدت مسئولیتشان راهی منزل شوند! اما کجای دنیا معادلات ورزشی به این شکل حل و فصل میشود؟ کجای دنیا میگویند فلان مدیرعامل (منظورمان ذوبآهن نیست) چشم دیدن قهرمانی تیمش با سرمربی وقت را نداشته و بعد از رسیدن به این عنوان، همکاری طرفین خاتمه یافته است؟ واقعا در ورزشها چه اتفاقی افتاده که اینطور بینظم و بیقاعده شده است؟
به بحث باشگاه فرهنگی - ورزشی ذوبآهن بازگردیم؛ جمعه هفته گذشته، وقتی خبر برکناری اعضای هیات مدیره و کنارهگیری مدیرعامل باشگاه رسمیت پیدا کرد، بمب خبری فوتبال ترکید. 24 ساعت بعد «اصغر دلیلی» رئیس دفتر با «حکمالله بابایی» (مدیرعامل گروه صنعتی ذوبآهن) بهعنوان سرپرست باشگاه، جایگزین «سعید آذری» مدیرعامل مستعفی شد و مقرر شد روز یکشنبه به اعضای جدید هیات مدیره معرفی شوند. البته آن نشست بهدلیل آنچه سفر غیرمترقبه بابایی به تهران عنوان گردیده لغو شد.
حمید قندی مشاور امور ورزشی مدیرعامل گروه صنعتی ذوبآهن در این رابطه میگوید: ما خود نیز از شنیدن این خبر شوکه شدیم و به واقع متوجه نشدیم چرا اعضای هیات مدیره و مدیرعامل باشگاه دچار چنین وضعیتی شدند.
البته دوران مسئولیت برخی از آنان تمام شده بود اما هیچ خبری مبنی بر کنار گذاشتن و یا کنارهگیری آنان مطرح نبود. بههرحال مجموعه فرهنگی ورزشی ذوبآهن باید به فعالیت قدرتمند خود ادامه دهد و در شرایط فعلی، لزوم جایگزینکردن نیروهای جدید احساس میشد.
از طرف دیگر وقتی صحبتهای چند روز پیش «اصغر دلیلی» سرپرست موقت باشگاه فرهنگی ورزشی ذوبآهن اصفهان را مرور میکنیم، بر سئوالاتی که در ذهنمان پدید میآید افزوده میشود. او گفته است: اعضای هیات مدیره باشگاه را هیچکس بر کنار نکرد. آقای بابایی هم بارها از اعضا و مدیرعامل حمایت کردند و نباید لفظ برکناری را برای آنان بهکار برد.
واقعا نمیدانیم چه اتفاقی افتاد که آقای آذری و اعضای هیات مدیره کنارهگیری خود را اعلام کردند. دوران مسئولیت اعضای هیاتمدیره هم تمام نشده بود بلکه تکتک آنها، خودشان رفتند.
دلیلی با آنکه وانمود میکند علاقهای به پذیرش سمت مدیرعامل باشگاه ندارد اما در صحبتهایش طوری سخن میگوید که گویا برای اثبات برخی مسائل انگیزه بالایی دارد. او میگوید: این تغییرات نه تنها هیچ لطمهای به باشگاه ذوبآهن نخواهد زد بلکه باعث میشود در آینده با قدرت در میادین مختلف حاضر شویم. قطعا ما در میدان عمل تمام این مسائل را ثابت میکنیم.
تمام این مسائل یک طرف، اینکه هیچیک از مدیران قبلی باشگاه حاضر نیستند سخنی در مورد تغییرات صورت گرفته بر زبان جاری سازند، مسئله را مبهمتر میسازد. البته در مورد سعید آذری گفته میشود او حدود 3 هفته پیش نامهای مبنی بر پیشنهاد قبول اداره فدراسیون وزنهبرداری را دریافت کرده و بعد از کنار گذاشتن اعضای هیات مدیره، خود تصمیم گرفته با ذوبآهن قطع همکاری کند.
درصورت پذیرفتن این فرضیه، میتوان چنین استنباط کرد که آذری بهتر از هرکس دیگری میدانسته حمایتی مانند آنچه در زمان هیات مدیره قبلی صورت میگرفت از سوی هیاتمدیره جدید نخواهد شد و بهتر دیده خود پیشاپیش صحنه را ترک کند.
اما این لفظ «برکناری به هیچ وجه مورد پسند مدیرعامل گروه صنعتی ذوبآهن نیست. او با بیان اینکه هیچگونه بحثی پیرامون تغییر در کادر هیاتمدیره باشگاه مطرح نبوده است، در واقع یک فرضیه جدید را بهطور ناخواسته و غیرمستقیم در ذهن اهالی ورزش تداعی میکند و آن اینکه دستور برکناری و یا به تعبیری تصمیم به کنارهگیری اعضای هیات مدیره، از مراجع دیگر نشات گرفته و مدیریت کلان شرکت تمایلی به این تغییرات نداشته است.
اما یک سئوال دیگر؛ اگر واقعا اعضای هیات مدیره و مدیرعامل باشگاه بهخواست خود چنین تصمیمی گرفتهاند، پس چرا با فاصله پس از پایان فینال جام حذفی از منصور ابراهیمزاده برنامه خواستند تا برای لیگ قهرمانان آسیا مهیا شوند؟ چرا مباحث اینچنینی هیچگاه در حوزه فدراسیون فوتبال یا سازمان تربیتبدنی مورد نقد قرار نمیگیرد؟
اگر مسئله خاصی در میان نیست پس چرا هیچ کس حاضر نیست دلیل استعفای خود و یا برکناریاش را بیان کند؟ مگر میشود یک مجموعه کاری به همین راحتی و در زمان به ثمر نشستن زحماتشان، عطای کار را به لقایش ببخشد و هیچ دلیل موجهی هم برای این کار ارائه نکند؟
اینجاست که باید پذیرفت ورزش ما درگیر مسائل غیرورزشی شده است و به بیراهه میرود. اینچنین است که در المپیکها و میادین جهانی دیگر کسی روی ملیپوشان ما حساب باز نمیکند و میشویم پله صعود دیگران. ورزشی که نتواند برای خودش تصمیم بگیرد و محلی برای تسویه حسابهای شخصی، جناحی و حزبی شود، دیگر ورزش نیست؛ یک بازیچه است.
البته ما نمیخواهیم اتفاقات اخیر باشگاه ذوبآهن را به این موارد مرتبط سازیم اما در یک نگاه کلی میتوانیم نتیجه بگیریم سرنوشت این باشگاه بیارتباط با آنچه در کل ورزش ایران میگذرد نیست و البته هر دو، راه را به خطا میروند.
همشهری استانها